امام خمینی(ره) از شخصیتهای برجسته، تأثیرگذار و جریانساز تاریخ معاصر ایران است که یکی از دستاوردهای مهم ایشان، رهبری مردم در پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 است. در آستانه سالروز رحلت امام(ره)، ایکنا اصفهان، درباره اندیشه و منش امام(ره) گفتوگویی با آیتالله سیدحسین موسویتبریزی، مجتهد، فقیه، استاد سطوح عالی حوزه، دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان کل انقلاب در دوران رهبری امام خمینی(ره) انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ چگونه میشود فقه، فلسفه، عرفان و سیاست همه در یک شخصیت همچون حضرت امام(ره) جمع شود؟
خداوند درباره خلقت انسان فرمود: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»، یعنی خداوند موجودی را آفریده است که جانشین خدا روی زمین و مظهر تمام صفات او باشد. خداوند به انسان توفیقاتی عطا کرده و شالوده انسان را به گونهای آفریده که بتواند به همه مدارج عالیه دست یابد؛ یعنی «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند»؛ این به جز خدا ندیدن، یعنی فضایل انسان بهگونهای بالا میرود که فقط میتواند فضایل لایتناهی پروردگار را ببیند. بشر نمیتواند به عمق و واقعیت معراج حضرت رسول اکرم(ص) پی ببرد و نمیتواند به آن برسد، اما به تعبیر قرآن «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى»، آ
چنان پیامبر(ص) بالا رفت که جز خدا ندید. آنجا که بزرگترین ملائکه عالم یعنی جبرئیل، وقتی پیامبر اسلام از او خواست بالاتر برود، گفت دیگر نمیتوانم، بالاتر از این حد من نیست. بالاتر از این، حد کسی است که از جبرئیل بالاتر است و آن شخص پیامبر اکرم(ص) است.
پیامبر(ص) مظهر انسان کامل است، هیچ کس به مقام پیامبر اسلام(ص) نمیرسد، اما همه انسانها به گونهای آفریده شدهاند که اگر تلاش و تهذیب نفس کنند و اراده داشته باشند، حد یقفی ندارد و میتوانند در هر جهتی کامل شوند. یکی از نمونههای بزرگانی که راه پیامبر(ص) را در حد امکان در پیش گرفت، امام خمینی(ره) بود. ایشان تنها در فقه متبحر نبود، بلکه در فلسفه، کلام و از همه مهمتر در اخلاق و تهذیب نفس نیز تبحر داشت و به خودسازی عظیمی دست پیدا کرده بود. امام خمینی(ره) در شئون مختلف فلسفه و اعتقادات تبحر داشت و فلسفه خلقت و تربیت انسان، فلسفه پیامبران و ائمه اطهار(ع) را با تمام وجود درک کرده و به مقامی که باید به آن برسند، رسیده بود.
در دیداری که نمایندگان مجلس شورای اسلامی اول با امام(ره) داشتند به عنوان نماینده مردم تبریز در جلسه بودم، مرحوم فخرالدین حجازی، نماینده اول تهران در آن جلسه صحبت کرد و صفات و القاب زیادی درباره شخصیت امام(ره) بیان کرد. امام(ره) از صحبتهای مرحوم فخرالدین حجازی ناراحت شدند و وی را به صورت مستقیم توبیخ کردند و گفتند: دیگر این حرفها را تکرار نکنید و من اینطور نیستم. در دیداری که نمایندگان مجلس خبرگان در افتتاحیه این مجلس با امام(ره) داشتند، مرحوم آیتالله مشکینی سخنرانی کرد و در سخنرانی خود، عبارتهایی را که درباره ائمه(ع) به کار برده میشود، درباره شخصیت امام(ره) به کار برد ـ آیتالله مشکینی از مجتهدین بزرگ و انقلابی، امام جمعه قم و مرید امام بود و حرفها را از روی اعتقادی که درباره عظمت امام داشت بیان میکرد و اهل ریاکاری و به دنبال پست و مقام نبود ـ ولی امام(ره) بلافاصله بعد از صحبتهای مرحوم آیتالله مشکینی فرمودند: تعجب میکنم از این حرفها و انشاءالله دیگر تکرار نشود، این حرفها در میان نفوس ما اثر بد میگذارد.
امام(ره) مدارج و معارج را با خودسازی و کوبیدن نفس، طی کرده و صاحب نفوذ کلام بود و مردم هم صحبت ایشان را میپذیرفتند و هیچکس درباره تقوا و پرهیزکاری و پاک بودن امام تردید نداشت. از نظر علمی، امام(ره) حتی در زمان حیات آیتالله بروجردی که از مراجع بزرگ بودند، شاگردان بسیاری در حوزه علمیه قم داشت. امام(ره) در اصول، فقه، رجال، فلسفه و عرفان جامع و در زمان خود نمونه بود. علامه طباطبایی(ره) با تمام عظمتی که در فلسفه و حکمت داشت، در فقه و اصول تبحر امام(ره) را نداشت و تبحر امام(ره) نیز در فلسفه و حکمت و معنویات کمتر از علامه طباطبایی(ره) نبود. امام(ره) در بین روحانیون و مردم عادی نفوذ کلام داشت و همه پذیرای آن بودند. به نظر من بیشترین سهم و دلیل پیروزی انقلاب و تداوم آن با همه حوادثی که پیش آمد و امام(ره) توانست به همه آن حوادث مسلط شود، ناشی از علم، معنویت، مرجعیت و اعلمیت ایشان بود.
ایکنا ـ امام(ره) چه قرائت و خوانشی از دین و دینداری داشتند؟
قرائت ایشان از دین مبتنی بر این بود که انسان به درجه انسان کامل برسد. از امام علی(ع) سؤال کردند که آیا ملائکه افضل هستند یا بنیآدم؟ امام(ع) در جواب فرمود: «اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ رَكَّبَ فِى الْمَلائِكَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فى بَنى آدَمَ كِلَيْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ؛ خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چارپايان، شهوت بدون عقل و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد، پس هر كس كه عقلش بر شهوتش پيروز گردد، از فرشتگان بهتر است و هر كس شهوتش بر عقلش پيروز گردد، از چارپايان بدتر است». امام خمینی(ره) تمام امتیازشان در این بود که با عقل خود که عین دین بود و بدون شهوت، پیش میرفت و فقط به خاطر خدا حرف میزد، کاری به این نداشت که عدهای به او پشت کنند، یا عدهای مرده باد و یا زنده باد بگویند. معنویت، پاکی و نفسکشی که در امام(ره) دیدم، در جای دیگری ندیدم.
ایکنا ـ این نوع قرائت امام(ره) از دین در شئون مختلف جامعه چگونه متبلور میشد؟
امام خمینی(ره) معتقد بود دین برای انسان است نه انسان برای دین؛ یعنی اسلام و دین برای ترقی انسان است. آنجایی که احکام مسلم اسلام در یک زمان خاص به تعالی انسان کمک میکند، همان احکام در دورهای دیگر میتواند مانع پیشرفت و تعالی انسان و عدالت را بگیرد؛ لذا امام(ره) اعتقاد داشت که اسلام فدای انسان است نه انسان فدای اسلام. انسان باید در وهله اول اسلام را ببینند، اما اسلام هم انسان را میبیند. در فقه قواعد زیادی از جمله لاضرر، عُسر و حرج و اضطرار وجود دارد که امام به این قواعد توجه داشت و از نظر ایشان در چنین شرایطی و براساس این قواعد، حتی حکم اولیه اسلام هم نباید اجرا شود و متقابلاً باید مصالح جامعه را در نظر گرفت. برخی از علما در این زمینه مخالفتهایی با امام داشتند، اما این موضوع بعداً به قانون بدل شد و شورای نگهبان هم آن را تأیید کرد. مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با این هدف تشکیل شد که اگر مجلس قانونی را تصویب کرد که برخلاف ظاهر اسلام بود، اما مصلحت جامعه اقتضا کند که اجرا شود و اگر این را مجمع تشخیص مصلحت، تشخیص داد، اجرایی شود. آن زمان جنجالهایی هم در این زمینه بین علما ایجاد شد، اما امام در نهایت مجمع تشخیص مصلحت نظام را تشکیل دادند.
ایکنا ـ در اندیشه امام خمینی(ره)، مردم چه جایگاه و منزلتی داشت؟
امام(ره) همه چیز را از مردم و برای مردم میدانست و به صراحت میگفت: «خمینی چه کاره است، همه چیز از آن مردم است، از آن پابرهنگان است». امام به رغم کسالتهایی که داشت، بیشتر وقتشان را صرف مردم و پیشرفت زندگی آنها میکرد.
ایکنا ـ بیشتر درباره نقش و جایگاه مردم و همچنین بحث جمهوریت و اسلامیت مدنظر است.
امام(ره) همان زمان که در پاریس بودند، فرمود ما جمهوری اسلامی میخواهیم، از ایشان سؤال کردند چه نوع جمهوری؟ فرمود همین نوع جمهوری که در پاریس است، یعنی مردم رأی میدهند و نمایندگان خود را انتخاب میکنند. ایشان بلافاصله که به ایران آمدند، انتخابات برگزار کردند. امام(ره) شورای عالی قضایی را براساس قانون اساسی مصوب مردم انتخاب کرد و رئیسجمهور را براساس قانون اساسی مصوب مردم و بعد از رأی مردم تنفیذ میکرد. امام به رأی مردم احترام میگذاشت و به دولتها هم کمک میکرد و گاهی هم به آنها تذکر میداد و از سهم سادات که به ایشان میرسید برای خدمت به جامعه، ساختوساز و کمک به جبهه نیز هزینه میکرد.
ایکنا ـ برخی معتقدند پیامها و سخنان امام در زمان حضور ایشان در پاریس با پیامها و سخنان ایشان در قم را میشود تفکیک کرد. نظر شما درباره این نوع تقسیمبندی چیست؟
امام(ره) کلیات مسائل را در پاریس مطرح کرد که در صحیفه ایشان چاپ شده است، اما در اجرای آنها شاید برخی چوب لای چرخ انقلاب بگذارند، مشکلاتی ایجاد شود و یا ضعفهایی در دولتها و شورای نگهبان و .... وجود داشته باشد. امام گاهی هم از اعضای دولت و شورای نگهبان گلایه میکردند. ایشان عقیده داشت مردم همه کاره هستند و هیچگاه از حق مردم نگذشت و هر کاری که کرد، برای مردم بود. حتی ایشان برابر بعضی از مراجع که نظرشان مثل نظر ایشان نبود، اما به صلاح و نظر مردم توجه میکرد. درباره جنگ که فرمود جام زهر را نوشیدم، نظرشان این بود که ما در جنگ بدون هیچگونه مذاکره و قرارداد با صدام به پیروزی کامل برسیم. ولی بعداً وقتی دیدند مصلحت جامعه این است، گفتند من جام زهر را مینوشم. امام برای منافع و مصلحت مردم این قعطنامه را امضا کردند و میدانستند بعداً برخی گلایه میکنند که چرا توافق کردید و جنگ را اینطور به پایان رساندید. امام هیچگاه منافع خود را در نظر نگرفت، بلکه همیشه به منافع و مصلحت مردم توجه داشت.
ایکنا ـ امام(ره) مدتی هم به تفسیر سوره حمد اهتمام داشتند، اما این جلسات ادامه پیدا نکرد، دلیلش چیست؟
چند مسئله در این زمینه دخیل بود. اول اینکه آن موقع سن امام بالا بود و توان اینکه بخواهند جلسه درس و تفسیر داشته باشند، نداشتند. علاوه بر این، سکته قلبی هم کرده بودند و مشکلاتی پیش آمد، جنگ شروع شد و در عین حال برخی علما هم با این جلسات مخالفت کردند. امام صلاح ندانستند که برابری و اتحاد جامعه خدشهدار شود. مثلاً درباره مجلس ایشان تشر زدند که چرا دعوا میکنید، میگفتند ما طلبهها با هم اختلاف داشتیم، مباحثه میکردیم و بعد مثل دو دوست و برادر از هم جدا میشدیم. بحث علمی یک چیز است، مسئله دعوا و بر سر هم کوبیدن و نقاط ضعف هم را به رخ یکدیگر کشیدن، مسئله دیگری است. امام(ره) نمیخواست در جامعه اختلاف ایجاد شود.
ایکنا ـ به عنوان سؤال آخر بفرمایید میراث و هدف امام چه بود؟
میراث و هدف امام، تعالی ایران و تعالی مردم و جامعه ایران بود. امام میخواست یک حکومت نمونه اخلاقی و اعتقادی و ایثارگرانه که از امام علی(ع) فرا گرفته بود ایجاد کند، اما در این زمینه مشکلات زیادی به وجود آمد. ایشان حتی در اواخر عمرشان فرمودند نتوانستیم آنچه را که میخواستیم، اجرا کنیم و فیلم این صحبت ایشان موجود است. ایشان خودشان را تبرئه نمیکردند، امام به خوبی میدانست به آن مطلوب واقعی نرسیدند. به نظر میرسد جامعه امروز از جنبههای اخلاقی عقبگرد کرده است.
انتهای پیام