انقلاب اسلامی در یک نگاه کلان به دنبال تحقق چهار هدف و آرمان والای انسانی و الهی است؛ آزادی، عدالت، استقلال و معنویت دینمحور. نکته مهمتر اینکه مردم در تحقق این آرمانها نقش اساسی را ایفا میکنند و حکومت اسلامی باید زمینه عملی شدن این آرمانها را از سوی خود مردم فراهم کند.
لذا برای اینکه تصویر دقیقتری از این آرمانهای چهارگانه و نقش مردم در تحقق آنها ترسیم شود، لازم است اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب درباره هر یک از این موارد تحلیل و بررسی شود تا هم شناختی مبتنی بر واقع برپایه اندیشه امام خمینی(ره) از این آرمانها حاصل شود و هم تعبیرات نادرست و انحرافی از این آرمانها شناسایی و مانع از آن شود که به نام اندیشه امام(ره) به جامعه منتقل شود.
در قسمت سوم از این سلسلهیادداشتها به مفهوم استقلال و ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن در اندیشه امام(ره) پرداخته میشود.
آرمان استقلال در کنار آزادی یکی از شعارهای اساسی مردم در جریان نهضت اسلامی بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در کنار آزادی و اسلام به عنوان اصول تفکیکناپذیر قانون اساسی جایگاه ویژهای پیدا کرد. امام خمینی(ره) نیز برمبنای نگاه دینی و قرآنی که در بعد ایجابی بر عزت مسلمین و تکیه بر توان داخلی و در بعد سلبی بر نفی سلطه کافران و مستکبران بر مسلمانان تأکید دارد، اصل استقلال را در همه ابعاد آن؛ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، مدنظر داشتند.
استقلال اقتصادی در اندیشه امام(ره) به معنای خودکفایی و توانایی یک کشور در تأمین نیازهای اساسی خود است تا سلطهگران نتوانند در سایه وابستگی اقتصادی ملتهای مستقل به آنها، اهداف و منافع خود را در هر کشور تأمین کنند و عملاً در مسیر استعمار نو گام بردارند. به عبارتی استقلال اقتصادی امکان و فرصت سلطه قدرتها بر کشور را از بین میبرد. بر همین اساس امام خمینی(ره) بارها در دوران انقلاب اسلامی از زاویه وابستگی اقتصادی کشور به بیگانگان از نظام شاهنشاهی انتقادات شدیدی کردند، زیرا وابستگی اقتصادی به ابرقدرتها در نهایت به وابستگی سیاسی و فرهنگی کشور منجر خواهد شد و همه شئون یک ملت را تحت تأثیر قرار میدهد.
لذا امام(ره) میفرمایند: «اگر چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاقمان به خارج، این وابستگى براى ما اسباب این میشود که در امور سیاسى هم وابسته باشیم و ما باید وابستگیمان را از اجانب و غرب و شرق قطع کنیم. اگر ما بخواهیم که مملکتمان یک مملکت مستقلِ آزادِ مال خودمان باشد، باید در این امورى که مربوط به اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور دیگرِ کشور است، خودمان فعالیت کنیم، و ننشینیم دیگران انجام بدهند.» (صحیفه امام(ره)، ج 10، ص 373)
امام خمینی(ره) تلاش برای تولید و ارتقای وضعیت اقتصادی کشور را به مثابه جنگ اقتصادی نام میبرند و میفرمایند: «شما در حال جنگيد، در حال جنگ اقتصادی و اين خود يك محاربهای بين اسلام و كفر است ... اين تنها موعظه نيست... نجات دادن يك كشور اسلامی از زير بار ظلم و از زير بار استعمار است. نجات دادن مملكت اسلامی يك تكليفی است كه انسان موظف است انجام بدهد... امروز ملت شما در حال جنگ اقتصادی است... در اينجا ديگر اختيار با مردم نيست، اختياری است كه در دست خداست و او امر كرده است كه ما نبايد تحت نظارت يك كشور و يا تحت بيرق كفر باشيم. اين يكی از مسائل مهم اسلام است و بايد كوشش كنيم و اقتصاد خود را اداره نماييم. بايد قيام كنيم و غافل نباشيم. بايد همه قشرهای ملت، هر كس هر جوری كه میتواند توليد بكند.» (صحیفه نور، ج 11، ص 117)
همینطور که مشاهده میشود دستیابی به استقلال اقتصادی در نگاه امام(ره) یک تکلیف و وظیفه دینی برای آحاد جامعه اسلامی است و امت اسلامی باید این میدان را به مانند میدان جنگ نظامی ببیند که موفقیت در این جنگ اقتصادی به رهایی همیشگی کشور از زیر بار سلطه جبهه کفر و استکبار میانجامد.
لذا میبینیم که امام(ره) تعبیر مجاهد را برای تولیدکنندگان به کار میبرند؛ «...شما امروز همهتان با ايده اسلامی در حال عبادت هستيد. چه در كارخانهها و چه در مواردی كه به صنعت مشغول هستيد و چه در كشاورزی ... شما در خدمت اسلام هستيد. شما مجاهد هستيد در پشت جبههها.» (همان، ج 18، ص 191) یا به اهمیت کشاورزی به منزله پایه استقلال اقتصادی تأکید میکنند؛ «كشاورزان در هر كشوری كه مثل كشور ما باشد، اصل در امور هستند. كشور ايران كشور كشاورزی است؛ زمين زياد دارد، آب زياد دارد و افراد هم زياد، ما اگر چنانچه از حيث كشاورزی خودكفا نشويم و دستمان پيش قدرتهای ديگر دراز بشود و به عبارت ديگر گدايی كنيم، از آنها يا فرض كنيد كه پول هم بدهيم به آنها، لكن وابستهايم. كشاورزان عزيز مي توانند كه ايران را از وابستگی در اين بعد نجات بدهند و اين را يك عبادت شرعی حساب كنند؛ و عبادت است كشاورزی، كه در اسلام آن قدر به آن اهميت داده شده است.» (همان، ج 18، ص 189) و یا قطع وابستگی به نفت و حمایت از تولید داخلی را امری لازم و حیاتی برای استقلال اقتصادی برمیشمرند؛ «ما از نفت استفاده خواهیم کرد ولی دلیلی ندارد که همیشه صادر کننده آن باشیم. ما چیزی را که نداریم و به آن نیاز داریم، از خارج میخریم ولی چرا خود تولیدکننده مایحتاج خود نباشیم، سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی و استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمیکنیم.» (صحیفه مام(ره)، ج 4، ص 364)
بر این اساس امام(ره) با شناخت دقیق ظرفیتها و توانمندیهای داخلی کشور، تحقق استقلال اقتصادی را فقط از مسیر قوی کردن اقتصاد، قطع وابستگی به نفت، رونق تولید و حمایت از تولیدکنندگان داخلی بیان میدارند.
استقلال سیاسی به معنای تصمیمگیری و اعمال اراده یک نظام سیاسی بدون توجه به اراده و خواست سایر دولتها نیز در منظومه فکری امام(ره) پیرامون شاخص استقلال از اهمیت به سزایی برخوردار است. به نحوی که یکی از اعتراضات اصلی امام(ره) به شاه این بود که چرا به جای تصمیمگیری براساس منافع ملی و مصلحت مردم، ابتدا منافع آمریکا و سایر قدرتها را مدنظر قرار میدهد و مستقل از نظر و اراده قدرتها عمل کند و لذا میبینیم که «نه شرقی نه غربی» با همین رویکرد به عنوان یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی از سوی امام(ره) و مردم در تظاهراتها و راهپیماییها مطرح میشد.
ایشان به خوبی در تبیین استقلال اقتصادی در 30 بهمن 1357 میفرمایند: «ما از الان باید مستقل باشیم: نه طرف راست نه طرف چپ؛ بلکه همه تحت لوای اسلام مستقل.» (همان، ج 6، ص 189-190) یا در جای دیگری وابستگی سیاسی را با تعبیر «غلام حلقه به گوش» بودن مطرح کرده و میفرمایند: ««ما میگوییم آقا، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید... استقلال را حفظ کنید، تبعیت را دست بردارید.» (همان، ج 1، ص 287-288)
در عین حال امام(ره) استقلال سیاسی را فراتر از یک استقلال سلبی و تبعیت نکردن از قدرتها، در قالب یک استقلال ایجابی با اعمال اراده و حضور فعالانه در عرصههای بینالمللی دانسته و بیان میفرمایند: «باید ایرانی بسازیم که بتواند بدون اتکا به آمریکا و شوروی و انگلستان ـ این جهانخواران بینالمللی ـ استقلال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی خویش را به دست گیرد و روی پای خود بایستد.» (همان، ج 9، ص 25)
لذا در نگاه امام(ره) استقلال سیاسی وقتی به حد مطلوب خود میرسد که مسئولان و تصمیمگیران کشور، با اراده و نظر خود و مصون از ترس و تهدید یا نفوذ قدرتها در دستگاه محاسباتی آنها تصمیم گرفته و مردم نیز بتوانند به صورت مؤثر و مستقل سرنوشت کشور را در ابعاد داخلی و خارجی خودشان تعیین کنند.
بعد دیگر استقلال که از قضا میتوان آن را بعد کانونی و اصلی استقلال در اندیشه امام(ره) ارزیابی کرد، استقلال فرهنگی است. استقلال فرهنگی با مفاهیمی همچون استقلال فکری، هویتی، هنجاری و ارزشی و هرآنچه که به تاریخ، سنتها و باورها و اعتقادات یک جامعه مربوط است پیوند دارد و از این منظر اگر ملتی احساس هویت، عزت و شخصیت داشته باشد و به استقلال فرهنگی دست یافته باشد به استقلال اقتصادی و سیاسی نیز دست خواهد یافت.
درست است که وابستگی اقتصادی میتواند جامعه را به لحاظ فرهنگی نیز وابسته سازد اما اگر جامعهای هویت مستقل و عزت نفس برای خود قائل شود اساساً راه کشور را بر روی وابستگی اقتصادی و به تبع آن سیاسی میبندد، چون چنین جامعهای به توان و نیروی خود هم باور دارد و هم آن را به کارمیگیرد. در واقع شعار «ما میتوانیم» که در عرصه تولید و اقتصاد به منصه ظهور میرسد ریشه و مبنای فرهنگی و هویتی که همان استقلال فرهنگی است، دارد.
به همین دلیل امام خمینی(ره) همواره در دوران رهبری نهضت بر پرهیز از خودبیگانگی و مرعوب شدن ملت ایران در مقابل فرهنگ غربی و امریکایی و تکیه بر باورها و اعتقادت دینی به منزله عامل هویتبخش ملت ایران تأکید میکنند و بر توجه به نقش حیاتی و رهاییبخش فرهنگ اسلامی است که اتکای به آن میتواند کشور و جامعه را در مقابل هجمه نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیگانگان مصون نگه دارد، تأکید دارند؛ «هیچ ملتى نمیتواند استقلال پیدا بکند الّا اینکه خودش، خودش را بفهمد. مادامى که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمیتوانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مىکنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج، منشأ اکثر بدبختیهاى ملتهاست و ملت ماست.» (همان، ج 12، ص 4)
با همین نگاه امام خمینی(ره) اصلاح فرهنگ یک جامعه را نقطه آغازین مسیر اصلاحی یک کشور دانسته و معتقد بود: «نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها بايد طرح بشود.» و «رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است.» (تبیان، ج 26، ص 76)
امام(ره) خود به خوبی به جایگاه استقلال فرهنگی مبتنی بر فرهنگ اسلامی در رسیدن به استقلال همهجانبه اشاره میکنند: «بیشک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعهای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا میکند و بالاخره در آن مستهلک میشود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست میدهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشئت میگیرد و سادهاندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکانپذیر است. بیجهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.» (صحیفه امام(ره)، ج 15، ص 243)
به عنوان نتیجهگیری بحث باید گفت که امام(ره) نگاهی همهجانبه به مفهوم استقلال دارند و در عین حال استقلال فرهنگی را ریشه و بنیان اصلی استقلال سیاسی و اقتصادی میدانند و این اهمیت استقلال در اندیشه امام(ره) نیز از آن جهت است که هم تجربه تاریخی ملت ایران پیش روی امام(ره) قرار داشت که همواره قدرتها با استفاده از ضعف حاکمان و وابستگی آنها، در تضعیف قدرت ملی کشور و اقتصاد و هویت ملی و دینی آنها گام برداشتهاند و هم دستیابی به استقلال همهجانبه در نگاه امام(ره) از منظر ضرورت حفظ عزت جامعه اسلامی و عدم تحمیل سلطه کافران بر مسلمانان یک تکلیف و دستور دینی است.
انتهای پیام