به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «انقلاب اسلامی و حکمرانی ولی فقیه»، امروز، 15 بهمنماه با حضور جمعی از علاقهمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
فاطمه طاهرخوانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست با موضوع «نقش نهاد ولایت فقیه در بروز و ظهور پراکتیکال سلطه/ مقاومت در ایران» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: کنش سلطه در ایران از اواخر دوران قاجار شروع میشود و هر چقدر که جلوتر میآییم، حضور و ظهور آن پررنگتر میشود، تا جایی که اگرچه در دوره قاجار اندک مقاومتهایی صورت میگرفت و عکسالعملهایی در مقابل سلطهطلبی وجود داشت، اما در دوره پهلوی، خودِ حاکمیت، پذیرا و مشتاق این سلطه است و آن را قبول میکند و خودش بخشی از این نظام سلطه میشود. یعنی ایفای نقش میکند و به دنبال این است که از موقعیت سلطهپذیری، خودش را به سطح سلطهطلب برساند.
وی تصریح کرد: در نتیجه، طی این دو قرن اخیر، به مرور تبدیل به بخشی از نظام سلطه میشویم و علیرغم مقاومتهای بسیار محدود و واکنشهای جزئی که در برابر آن به صورت عملی نمود مییابد، مقاومتی نمیبینیم. حتی بسیاری از مبارزان سیاسی و گروههای ملیگرا و ... ، آرمانی را برای ایستادگی مطرح میکنند، اما موفق نیستند و این در حد آرمان باقی میماند.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: این وضع ادامه دارد تا زمانی که به سال 1342 و سخنرانی امام در خرداد میرسیم که یک نقطه عطف و گسست تاریخی برای ظهور اولین کنش قدرتمند مقاومت در برابر این ساحت شکلیافته سلطهطلبی و نفی سلطهپذیری میشود.
وی بیان کرد: این سخنرانی را باید به مثابه یک متن در نظر گرفت، چه اینکه یک کنش گفتمانی است و به نظر بنده هنوز هم برخی از مصادیقش در حال کار کردن است. در حقیقت یک متن راهبردی است و خیلی از شاخصهای آن، شاخصهای قدرتمندی هستند و کار میکنند. در این متن کل مناسبات و روابط قدرت در ایران آن عصر در سطح داخل و خارج به چالش کشیده میشود و سه نوع سلطه در آن مورد حمله و تخریب قرار میگیرد. یکی سلطه سیاسی مطلق شاه، دوم سلطه اقتصادی موجب فساد و سوم سلطه بیرونی که از طرف اسرائیل به ایران تحمیل میشد.
طاهرخوانی در ادامه افزود: ساختار زبانی این متن اینطور است که متن با روایتی از عاشورا آغاز میشود و از ابتدا مرزبندی حق و باطل را مطرح میکند و حق و باطل تبیین میشود. سپس نقش اسرائیل در حمایت از مناسبات فاسد اقتصادی موجود را تبیین میکند و مظلومیت علما در آن طرح میشود و دیگر اینکه امام در اینجا به صورت مستقیم، وارد چالش با شخص شاه میشود و او را زیر سوال میبرد و میگوید، در یک سطح اسرائیل و در یک سطح بهائیت حضور دارند و شاه، عامل اینها است، نه نماینده ملت و مجدداً با او وارد یک خطابه میشود و این را عنوان میکند که این مناسبات باید به صورت کامل تخریب شود و میگوید اگر احساس خطر کنم، کار شما تمام است.
وی بیان کرد: در بُعد گفتمانی میتوان این کلام را در یک ژانر نقادانه قرار داد، چه اینکه عملاً چنین متنی کل مناسباتی که طی دویست سال قبل وجود داشته را تخریب میکند. امام میخواهد که این مناسبات به کلی از بین برود و نظم جدیدی حاکم شود، اما هیئت حاکمه وارد این گفتوگو نشد و تا انقلاب این چالش ادامه یافت. در سطح ابتدایی، متن به عنوان یک کنش سیاسی است، اما در حقیقت عامل و مولد تحقق مقاومت در انقلاب اسلامی میشود. زمانی که انقلاب پیروز شد، ثمره آن بذری بود که در سال 1342 از سوی امام کاشته شده بود که در نهایت نیز به تأسیس نهاد ولایت فقیه در قانون اساسی منجر شد.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: امام خمینی(ره) نیز ایده و آرمانی را برای ولایت فقیه در نظر گرفته بودند که دارای سیر انفسی و آفاقی بود. به این معنا که در سیر انفسی، ولایت فقیه باید به مبارزه با نفس میپرداخت و در سیر آفاقی مکلف بود که با استکبار و ظلم مبارزه کند که این مسئله در تحقق مقاومت ظهور و بروز پیدا میکند. در حقیقت این نظریه افقی را ترسیم میکند و پایهگذار به وجود آمدن و تحقق مقاومت در میدان رسمی سیاست است.
وی در ادامه افزود: در سطح منطقه و بینالملل، این نظام سیاسی بر مبنای مقاومت شکل گرفته است و میبینیم که در ایران نیز ساحتبندی میشود. اما نکته قابل توجه این است که در دهههای اخیر شاهد فراروندگی این مقاومت و تحقق آن هستیم. مقام معظم رهبری نیز سال گذشته در یک سخنرانی علاوه بر سیر آفاقی و انفسی، یک بعد دیگر را در مورد محقق شدن این مقاومت مطرح کردند که عبارت از جهاد کبیر بود. یعنی لازم است در مقابل نظام سلطه و تهدیدات آنها اعم از تحریم و ... ایستادگی و مقاومت کرد.
انتهای پیام