به گزارش خبرنگار
ایکنا؛ مراسم افتتاحیه پنجمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی، امروز سوم آذرماه با حضور جمعی از اندیشمندان در مرکز همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار شد.
غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، در این مراسم بیان کرد: مسئله تحول علوم انسانی جزء عناصر تمدنساز است؛ یعنی نیل به تمدن نوین اسلامی که غایت اصلی ما در حرکت انقلاب اسلامی است، بدون تحول در علوم انسانی ممکن نمیشود و اینطور هم نیست که یک دستگاه با چند نفر کارمند روی آن متمرکز شوند و ظرف چند سال به صورت پروژهای انجام دهند. این باید یک فرایند درازمدت و دائمی باشد و یک کاری است که همه باید در آن مشارکت داشته باشند. در حقیقت بار سنگینی است که باید همه زیر بار آن بروند تا به نتیجه برسد.
وی تصریح کرد: اما در مورد چرایی تحول علوم انسانی باید به شروع انقلاب فرهنگی و همچنین تأکیدات امام راحل و رهبری بر اهمیت علوم انسانی اشاره کرد. همچنین حساسیت نسبت به علوم انسانی رایج در دانشگاهها وجود داشته است و این حساسیت برمیگردد به مسئله شناخت و تعریف انسان. ما با غرب در مورد تعریف و ماهیت انسان یک تفاوت جدی داریم. انسانشناسی اسلامی با انسانشناسی غربی متفاوت است.
حدادعادل در ادامه بیان کرد: معرفتشناسی غرب، عمدتاً انسان را با علم به شناخت محسوسات و آثار و خواص ماده تعریف میکند. در عالم واقع، تز این هستیشناسی دلالت صریحی بر ساحتهای غیرمادی ندارد و از این معرفتشناسی حسگرا، هستیشناسی مادی به دست میآید و در تفکر فلسفی رایج و غالب غرب، این مسئله وجود دارد که انسان را صرفاً موجودی مادی میدانند و برای انسان تنها از تولد تا مرگ را قائل هستند.
وی تصریح کرد: اگر میخواهید انسان را در تمدن امروز غرب حس کنید، کافی است که به رسانههای عمومی غرب توجه کنید و به مدت یک هفته، برنامههای یکی از شبکههای تلویزیونی غرب را فهرست کنید و ببینید که برنامهها در مورد اینکه انسان از کجا آمده و به کجا خواهد رفت، چه محتوایی دارند. در حقیقت محوریت بر این است که انسان فقط دارای بازه زمانی تولد تا مرگ است. اما این تفکر را مقایسه کنید با آن تعریفی که قرآن از انسان دارد. اعتقاد به روح و نفس، جان و روان، آزادی اراده، دمیده شدن روح خدا در پیکر انسان، آموخته شدن همه اسماء به انسان، نهاده شدن بار امانت به دوش انسان و بسیاری از موارد که وجود دارد و در معارف اسلامی و سخنان اهل بیت(ع) یافت میشود. بنابراین تصویری که از انسان در جامعه اسلامی ترسیم میشود، با تصویری که از انسان در غرب ارائه میشود، بسیار متفاوت است.
حدادعادل در ادامه افزود: اما سوال این است که آیا با این تفاوت آشکار میتوان گفت که آنچه در غرب به نام علوم انسانی مدون شده و تدریس میشود، میتواند با معارف و تمدن اسلامی ارتباط برقرار کند و میتوانیم به عنوان یک مسلمان که میخواهد زندگی اسلامی داشته باشد و در مقیاس فردی و اجتماعی میخواهد جامعه اسلامی داشته باشد، چشمبسته آنچه را که در تمدن غرب میبینیم، بگیریم و آن را نقد نکنیم؟
وی تصریح کرد: شاید از نظر شما این مطلب بدیهی به نظر آید، ولی هستند در جمهوری اسلامی اشخاصی که صاحب قدرت نیز هستند و در سخنرانیهای خود میگویند که علم، علم است و مگر در فیزیک و شیمی به سراغ تحول میرویم که در علوم انسانی برویم؟ علوم انسانی نیز که در غرب پدید آمده، علم است و نباید حرف از تحول زد. شاید تصور کنید که دارم بزرگنمایی میکنم یا مطلب من غیرواقعی است، اما این عین سخنان برخی از مسئولان است و گرفتاری همین است که عدهای هستند که هنوز در چرایی تحول در علوم انسانی تردید دارند.
حدادعادل در ادامه افزود: ما مشکلات زیادی داریم که یکی از آنها نداشتن بودجه است. بنده میتوانم بگویم کل بودجهای که به این امر اختصاص داده میشود، از بودجهای که برای یکی از همایشهای یکی دو روزه مفصل صرف میشود، کمتر است. برخی از مسئولان نیز هستند که مایل نیستند این تحول علوم انسانی صورت گیرد و آن را سیاسی و جناحی تفسیر میکنند و اگر بتوانند، در هر قدمی، چوبی لای چرخ آن میگذارند.
انتهای پیام