به گزارش خبرنگار اینکا؛ نشست «گستره پژوهشی اخلاق تفسیر قرآن کریم» دوم خردادماه در مصلی امام خمینی (ره)، محل برگزاری بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی قرآن برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن اسلامی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم، در این نشست بیان کرد: من و شما، همواره از بامداد تا شامگاه با تفسیر درگیر بوده یا همواره در حال تفسیر هستیم. یکی از پژوهشگران غربی میگوید که متون دو دسته هستند؛ خواندنی و نوشتنی. برخی متون را میخوانید؛ مانند علائم راهنمایی و رانندگی که وقتی به چهارراه میرسید، علائم برای همه یکسان هستند، اما برخی از علائم نیز نوشتنی هستند و با دیدن آن علامت، شما آن را دوباره مینویسید، چون این قدر پیچیده است که تن به معنای واحدی نمیدهد، لذا شروع به نگارش میکنید؛ بنابراین تمام متون ادبی بزرگ، تفسیر و بازتفسیر میشوند و هرگز به تفسیر نهایی نمیرسیم، چون سرشت این متون، نوشتنی هستند.
پردهافکنی زمان بر معنای اصلی متن
وی افزود: برخی نیز مانند افلاطون هستند که با نوشتن مخالف بودند و میگفتند که هر سخنی را باید به زبان آورد و نوشتن، فدا کردن مطلب است؛ لذا تَن به نوشتن نمیداد و میگفت هنگامی که جمله سادهای به زبان میآورم، با توجه به لحن و تُن صدای من، متوجه میشوید که این جمله سؤالی است یا اشتیاق را نشان میدهم، ولی متن زمانی که مکتوب شد، نمیدانیم مقصود گوینده کدام است، آیا منظور توبیخ است، یا سؤال و یا اشتیاق؟ علائم نگارشی نیز جدید هستند و ۲۰۰ سال است که آمدهاند، لذا اصولاً وقتی متنی را مینویسیم، از مخاطب فاصله میگیرم و این فرصت را میدهیم که متن، بد فهمیده شود. واقعیت مهمتر نیز گذر زمان است که هر چه بگذرد، فهم متن دشوارتر میشود. اصولاً زمان به دلایل مختلف، پردههایی بر معنای اصلی میکشد که فهم آن را دشوار میکند.
اسلامی تصریح کرد: فضل الرحمان کتاب اسلام و مدرنیته را دارد که مباحث خوبی را آورده است و در آنجا اشاره میکند که یکی از افراد ایدهاش این بود که پیام قرآن ساده است، ولی فضل الرحمان میخواهد بگوید که این جمله، مغالطهآمیز است و قرآن ساده است، اما برای مخاطبان بلاواسطه قرآن ساده است، نه برای کسانی که ۱۴۰۰ سال با آن فاصله گرفتهاند، لذا اینکه فکر کنیم قرآن را باز میکنیم و میفهمیم که پیام قرآن چیست، خطاست و اینجا است که ضرورت توجه به معنای اصلی پدیدار میشود و این یک کار اخلاقی است؛ یعنی هنگامی که دغدغه صدق و فهم واقعیت داشته باشیم، درگیر اخلاق تفسیر هستیم و این در همه عرصهها صادق است.
پیشفرضهای تفسیری
این استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم بیان کرد: به سه پیشفرض تفسیری معتقد هستم که آنها را بیان میکنم؛ اول اینکه هر متنی که دست میگیریم، معنادار است. چنان نیست که کلمات بیمعنایی کنار هم باشد بلکه کلمات معنادار هستند و باید آنها را کشف کنیم. دوم اینکه این معنای موجود در متن را باید کشف کرد و معقول دانست و توجه کرد که صرفا اساطیرالاولین نیست، بلکه یک منطقی قطعات قرآن را به صورت پیوسته قرار داده است. سوم اینکه فهم مقصود نویسنده و گوینده، در گرو رعایت قواعد زبانی است. یعنی هم گوینده و هم شنونده باید تَن به قواعدی بدهند تا متن را بفهمند. نه خدا میتواند قرآن را هرگونه میخواهد نازل کند و نه من هرگونه بخواهم تفسیر میکنم، والا امکان همسخنی برقرار نمیشود و این را سلطان محمد گنابادی در تفسیر بیان السعاده دارد که حتی حقیقت محض خدا نیز برای اینکه مفهوم بشر واقع شود، باید تنزل یابد و به زبان ما بیان شود.
اسلامی در ادامه تصریح کرد: اگر قرآن متوجه ماست و از ما میخواهد تا کاری را انجام دهیم، باید آن را بفهمیم؛ لذا فهم متن در گرو قواعد سمانتیکی است که وارد آن نمیشوم و به طور طبیعی زمینه فهمهای مختلف را فراهم میکند. اما تفسیرهای گوناگون نیز لزوماً برابر نیستند، اینکه میتوان از هر متنی تفاسیر گوناگون به دست داد، این طور نیست که همه یکسان باشند. در اینجا با معرفتشناسی فهم متن سروکار داریم که زیرمجموعه اخلاق است و هر کار تفسیری، ماهیتاً کار اخلاقی است و باید بکوشیم تا ببینیم نویسنده چه چیز را میخواسته بیان کند. برای اینکه به این هدف اخلاقی دست یابیم و متن مقدس و قرآن را درست بفهمیم، نیازمند اخلاق تفسیر هستیم؛ یعنی در خود، عاداتی پرورش بدهیم و منشهایی را ایجاد کنیم و قواعدی را رعایت کنیم که کمک کند. البته نه لزوما به صورت صد درصد، اما به احتمال بالا به بیشترین بهره از حقیقت متن برسیم. با این نگاه، چند هنجار اخلاقی بنیادین در عرصه اخلاق تفسیری مطرح است که بیان میکنم.
وی بیان کرد: البته قبل از رسیدن به هنجارها باید این نکته را نیز بیان کنم که ممکن است تفسیری غلط باشد، اما موجه، اما یک تفسیر درست باشد، اما ناموجه؛ لذا روشمندی در تفسیر مهم است و نه نتیجه کار. اما اولین هنجار اخلاقی که در مقام مفسر باید در خود پرورش دهیم، جدیت در فهم است. همین که یادمان باشد متن قرآن نوشتنی است و نه خواندنی، یعنی با یکبار خواندن آن نمیفهمیم. دعوت قرآن به تامل و تعقل، یعنی همین که شتابزدگی نداشته باشیم. بلکه اهل تعقل باشیم و لازمه جدیت در فهم نیز آن است که از تحمیل باورها و محفوظات خود بر متن مقدس بپرهیزیم.
این استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم تصریح کرد: دومین نکته که در فهم متون نوشتنی باید در نظر داشته باشیم آن است که متون مقدس، لایههای معنایی دارند و در تمام سنتهای تفسیری تاکید شده که متن مقدس، لایههای معنایی دارد. در روایت معروفی که در عوالیاللئالی آمده است میخوانیم که «کِتَابُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ عَلَى اَلْعِبَارَةِ وَ اَلْإِشَارَةِ وَ اَللَّطَائِفِ وَ اَلْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ اَلْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اَللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ وَ اَلْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ»، یعنی کتاب خداوند دارای چهار بخش عبارت، اشارات، لطایف و حقایق است. ظاهر متن برای عوام است. همان است که همه مردم میفهمند و اشاره برای خواص است. متن مقدس، اشاراتی دارد که خواص میفهمند و لطائف نیز برای اولیا و حقایق برای انبیا (ع) است. این روایت نمونهای است که یادمان باشد، لایههای معنایی را فراموش نکنیم. لزوما این طور نیست که بتوانیم، همه لایههای معنایی را دریابیم.
حمل بر صحت و تفسیر به احسن
وی بیان کرد: سومین نکته در فهم درست متن و لازمه اخلاق تفسیر حمل بر صحت و تفسیر به احسن است. در سنت اسلامی و مسیحی این را داریم که باید بکوشیم، هنگامی که متن مقدس را در دست میگیریم، آنها را داستانها و قصههایی ندانیم، بلکه دارای معانی والا و ترجیحاً عقلانی بدانیم. چهارمین نکته در فهم اخلاقی متن مقدس نیز همدلی با صاحب متن است. یعنی بکوشیم از منظر نویسنده نگاه کنیم و ببینیم با چه افرادی سر و کار داشته است و اگر به جای او بودیم، چطور سخن میگفتیم. یعنی یادمان باشد. به مولوی اشکال میگیرند که سرشار از قصه است که این اشکال به قرآن هم شده است، اما باید توجه کنیم که قرآن، با کسانی سر و کار دارد که در آنها قصه، مسلط است. همدلی با نویسنده اقتضا دارد که شما به جای اینکه قرآن را به عنوان رساله فلسفی بدانید، گزارهگزاره پیش روید و ببینید که خدا با چه کسی سر و کار دارد و آنگونه متن را بفهمید.
اسلامی تصریح کرد: گاهی اوقات به این صورت همدلی میکنیم که افق نویسنده را به خود نزدیک میکنیم. مثلاً در کتاب مقدس آمده که «مانند آن است که ۱۰ دختر باکره باشند»، در متون تفسیری جدید و انجیل جدید گفتهاند «۱۰ دختر جوان» که در فرهنگ جدید، دیگر باکرگی برای آنها مهم نیست، لذا سعی میکند این فاصله زمان را پاک کند که کار خلافی است. اما پنجمین نکته در فهم اخلاقی متن مقدس، توجه به بستر متن است. هر سخنی در یک بستر قرار میگیرد و گسستن سخن از بستر آن، باعث میشود که نفهمیم گوینده میخواسته چه بگوید. برای نمونه در قرآن دارد که در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، اما ممکن است یک نفر فقط بخش نزدیک نشدن به نماز را بخواند و بگوید میخواهم به همین مورد عمل کنم که در اینصورت گسست به وجود میآورد.
غرور معرفتی در تفسیر
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم بیان کرد: نکته دیگر نیز تواضع معرفتی است. یادمان باشد در مقام تفسیر، داریم تلاش میکنیم که مقصود مولف را دریابیم و همیشه محتمل است که مقصود او را درنیابیم. «ایزوتسو» در یکی از کتابهای خود نوشته است که «اگر تفسیر من درست باشد و امیدوارم درست باشد»، اما شما بسنجید با کسانی که کتاب مینویسند و در مقدمه آن و تفاسیر آن میگویند که بر اساس دلایل عقلی و نقلی این مطالب ثابت است و هیچ تردیدی برای هیچ پژوهشی باقی نگذاشتهایم! این نمونهای است از تکبر و غرور معرفتی که ما را به نکتهای میرساند که بکوشیم در تفسیر، به دیدگاههای بدیل توجه کنیم. اینجا است که سنت تفسیری خیلی مهم است.
وی در ادامه افزود: هر گاه ببینم، کسی کتابی نوشته است و میگوید مستقیم به سراغ قرآن رفتهام، این کتاب را نمیخوانم و به خود حق میدهم که به آن توجهی نکنم، چون این آدم یک دوره هزار و چند ساله از تلاش انسانها را نادیده میانگارد و خیال میکند که شق القمر کرده است و این جنبش رجوع مستقیم به قرآن دارد همین را میگوید. همانطور که فضل الرحمان به خطرشان اشاره کرده است اینها جریانی ضداخلاقی هستند، چون نمیخواهند بفهمند که هزار و اندی سال، مسلمانان تلاش کردند که قرآن را بفهمند و این کار آنها، نادیده گرفتن این سنت است که جز غرور و تکبر دلیلی ندارد.
انتهای پیام