به گزارش خبرنگار
ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در همایش «نقد روش شناسی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی» به ارائه سخنرانی با موضوع «تاریخ نگاری انقلاب اسلامی و نسبت تاریخ نگاری قدسی در ایران» پرداخت و اظهار کرد: تاریخ نگاری قدسی با تاریخ نگاری ایدئولوژیک فرق دارد، البته شباهتهایی هم بین این دو وجود دارد، «ایدئولوژیک» پدیدهای مدرن و متاخر است و از دوره تجدد به بعد این واژه روی کار آمده است.
وی ادامه داد: تاریخ نگاری قدسی ریشهای طولانی دارد، هم در جوامع اسلامی و هم در ایران بوده و یک نوع تاریخ نگاری است که از یک آغاز و خلقت رویایی شروع میکند، به طور مثال از داستان حضرت آدم (ع) و قبل آن شروع میکند و بعد این مناقشه را به یک سری باورهای ایمانی ارجاع میدهد، سنت این روش اینگونه است، جنگی بین هابیل و قابیل را مطرح میکند و بعد در دوره ناصری و یا مشروطه و یا حتی دوره انقلاب اسلامی این جنگ را تصویر میکند.
فیرحی با اشاره به پیامدهای تاریخ نگاری قدسی در اسلام و به ویژه در جمهوری اسلامی گفت: متاسفانه در تاریخ نگاری اسلامی هم این روش اثر گذاشته، یک مشکل در این نوع تاریخ نگاری این است که هر کس باورهای ایمانی داشته باشد باید تاریخ را اینطور بنویسد و اگر از اینها عبور کند، «ماتریالیست» است.
وی با اشاره به تاریخ نگاری ابن خلدون افزود: من ایشان را میپسندم به دو دلیل؛ نخست اینکه انسانی کامل، مومن و مسلمان است، اما تاریخ نگاری او قدسی نیست و در روش خود واقعگرا است، دوم آنکه مورخی است که بین ظواهر امور و قواعد بنیادین تاریخ تفکیک ایجاد میکند، اگر چه درست است میان رویدادها و عبرتهای تاریخی ملازماتی وجود دارد، اما عبرتها غیر از رویدادها است.
تاریخ نگاری قدسی از ظواهر تاریخ تشابه میسازد و داوری میکند
به گفته حجتالاسلام فیرحی، ابن خلدون کوشش میکند بگوید از ظواهر تاریخی به استنباطهایی از قواعد میرسیم که بر خلاف ظاهر پایدار هستند. تاریخ نگاری خلدونی مقابل تاریخ نگاری قدسی قرار میگیرد، با آنکه تاریخ نگاری ابن خلدونی هم اسلامی است، اما تاریخ نگاری قدسی بیشتر خصلت صورتگری دارد و از ظواهر تشابه میسازد و داوری میکند.
وی ادامه داد: در تاریخ نگاری قدسی، مورخ همه رویدادهای گذشته را طوری میچیند که بگوید امروز یا آخرالزمان است یا مقدمه آخرالزمان است. تاریخ نگاری قدسی فردا ندارد و همیشه امروز و آخرالزمان است. بر همین اساس، انقلاب اسلامی را مقدمه حکومت مهدوی میداند و از اینرو بسیاری از افراد در جستجوی نشانههای مهدویت هستند و این موجب ظهور مهدویتهای دروغین شده است.
در پرانتز قرار دادن حال
به باور فیرحی در تاریخ نگاری قدسی، انسان امروز کارگزار تضاد آخرالزمان است، جنگ پایانی تاریخ روی دوش انسان امروز است، این ویژگی باعث اتفاق عجیبی میشود که در ادبیات فیلسوفان به آن «در پرانتز قرار دادن حال میگویند»، به این معنا که دیگر شرایط فعلی را نمیبیند و وضع حال تاریخ را به تاخیر میاندازد.
وی با اشاره به جنگ حق و باطل و اینکه این ایدهای کلامی است، گفت: این بحث در تمام ادیان کم و بیش وجود دارد، بر این مبنا، باور دینی را به شرایط تاریخی امروز تقلیل میدهد و وضعیت را آرمانی نشان میدهد و اجازه ارجاع به کدهای تاریخی نمیدهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تاریخ قدسی دورنگر است، ادامه داد: این تاریخ نگاری از گذشته دور به آینده دور که الان است، پرش میکند، نه گذشته نزدیک را بررسی میکند و نه با وضع حال انس و نه پیشبینی نسبت به آینده نزدیک دارد.
وی گفت: تاریخ نگاری قدسی ابطال ناپذیر است، میگوید اگر شما باورتان درست باشد، پیروزید. اینها را در آخرین کتابهای درسی ریشههای انقلاب اسلامی که در دانشگاهها تدریس میشود خواهید دید، فلسفه اصلی این درس این بود که بگوید چه شد انقلاب رخ داد، اما آیا این کتابها به این پرسش پاسخ دادهاند؟ اولین کتاب در اینباره بعد از انقلاب، کتابی از عمید زنجانی بود که در آن از حضرت آدم (ع) شروع میکرد و به انقلاب ۵۷ میرسید، این درسنامه در دانشکده پزشکی تدریس میشد.
فیرحی افزود: اکنون کتاب «انقلاب اسلامی و ریشههای آن» نوشته حجتالاسلام مصباح یزدی در دانشگاهها تدریس میشود و جزء کتابهای پرمصرف دانشگاهها است. این کتاب با کمک تاریخ نگاری قدسی شرایط امروز را تعلیق میکند و توان ورود به مسائل امروز جامعه را از دست میدهد.
به گفته فیرحی در این کتاب با طرح این مسئله که، چون حاکمیت این انقلاب به دست یک عالم دینی است و او شعاعی از حاکمیت، ولی اعظم الهی و، ولی اعظم الهی هم شعاعی از حاکمیت الهی است، بقای دستگاه حاکمیت را ضمانت میکند. در این بحث توضیح نمیدهد جامعه باید چه کار کند که از بیثباتی عبور کند، بر این اساس بیثباتی امری گذرا است و بدخواهان آن را تولید میکنند، با طرح چنین مسئلهای است که وقتی پلیس با فرد معترضی برخورد میکند، آن معترض درد ندارد، او مرض دارد و جنس کار او گناه و جرم و نه اعتراض است.
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب مصباح یزدی گفت: در این کتاب آمده: «بهرهمندی انقلاب ما از امدادهای غیبی با محاسبات علمی و تجربی محاسبه نمیشود» و با این جمله تمام تحلیلهای علمی را کنار میگذارد. یا در جای دیگر که آورده است: «امدادهای غیبی بر کسانی که مومنانه و مخلصانه در خدمت انقلاب باشند، نازل میشود و آنها شکستناپذیر خواهند بود» در واقع با طرح این بحث انقلاب را به مثابه ماشینی متصور میشود که بدون ضمانت و مشکلی تا پایان ادامه میدهد. به مدیران نمیگوید مراقب حوادث باشید و اگر اتفاقی هم بیفتد این جریان فکری جوابش این است که شما خلوص نداشتید.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: تاریخ نگاری قدسی از آغاز به انجام میپرد؛ در کتاب مصباح یزدی آمده است: «درتاریخ دو بار جهش رخ داده، جهشی در زمان حضرت رسول (ص) و جهشی که به واسطه رهبری یکی از فرزندان حضرت رسول (ص) در زمان انقلاب اسلامی رخ میدهد». انقلاب اسلامی دومین نمونه از بزرگترین جهشهای الهی است و طبق این تحلیل هرچه که امروز اتفاق بیفتد با زمان صدور اسلام مقایسه میکنند، بدون آنکه زمینه زمانی و مکانی قضیه و شرایط امروزی طرح شود. آنچه که جامعه ما را به خلسه میبرد این نوع تاریخ نگاری است، روی آن توجه کنیم، و این با واژه ایدئولوژی قابل تحلیل نیست.
انتهای پیام