به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان بسیج جامعهپزشکی با توجه به نزدیک شدن به چهلمین روز فاجعه منا یادداشتی منتشر کرد؛
از آن پنجشنبه که عید قربان بود و پاکترین بندگان خدا در پاکترین لباس خود در حریم حرم امن الهی، قربانی جهالت و حماقت و رذالت شدند، چهل روز گذشت...
چهل روز گذشت از قصهی پرغصهی تشنگی و حُرم آفتاب و نگاههایی خسته و بیرمق، چشمانی منتظر، جانهایی درحال احتضار، استغاثههایی در گلو خفته و بدنهایی مَحرم و لگدمال شده بر سنگفرش داغ خیابانهای منا...
چهل روز گذشت از حکایت مشمئزکنندی سکوت سردِ جهانی و خفه خون گرفتن جانیان انساننمای مدعی حقوق بشر و تلختر از آن، خواب سنگین و زجرآور دولتها و ملتهای اسلامی...
چهل روز گذشت از حکایت جانکاه و ملالآور انفعال و انتظار ... و بغضهای در گلو مانده و خشمهای فروخورده و سنگینی سینهها.....
تا آن هنگام که نهیب پُرلهیب مقتدای علوی و رهبر جانها طنینانداز شد، که تنها و تنها با ضربآهنگ سنگین و مقتدرانهی بیانات خویش، تسمه از گَردی حاکمان بیوجود آل سعود برکشید و بغضِ گلوگیر و غم متراکم ایران و ایرانیان را تسلی بخشید...
این ویژه نامه تلاشی است مختصر در راستای ثبت و ضبط وقایع این حادثهی بزرگ از زوایای مختلف.
باشد که این ظلم آشکار و واقعه عظیم در گذر زمان به فراموشی سپرده نشود. واقعهای که در توصیف آن شاعر توانمند کشورمان جناب آقای حامد عسگری به زیبایی سروده است؛
«وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زدهام تا که از مِنا بنویسم
به استخاره نشستم که ابتدای غزل را
ز ماندهها بسرایم؟ ز رفتهها بنویسم؟
نه عمر نوح نه برگ درختهای جهان هست
بگو که داغ دلم را کی و کجا بنویسم؟
مصیبت عطش و میهمانکَشی و ستم را
سه مرثیهست که باید جدا جدا بنویسم
چگونه آمدنت را به جای سر در خانه
به خط اشک به سردی سنگها بنویسم
چگونگه قصه مهمانکشی سنگدلان را
به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم
منا که برف نمیآید این سپیدی مرگ است
چهسان زمرگ رفیقان با صفا بنویسم؟
خبر زتشنگی حاجیان رسید و دلم گفت:
خوش است یک دو خطی هم ز کربلا بنویسم
نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر
یکی به بند و یکی روی نیزهها بنویسم
نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه ساله
چه را ز ناله زنجیر و زخم پا بنویسم
به روضه خوان محل گفتهام غروب بیا تا
تو از خرابه بخوانی... من از منا بنویسم....»