به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست «مؤلفههای نظری جریانات سلفی در عصر حاضر» 26 بهمنماه 93 در سالن کنفرانس خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در این نشست حجتالاسلام و المسلمین داوود فیرحی، دانشیار دانشگاه تهران، دکتر احمد پاکتچی، استادیار دانشگاه امام صادق(ع) و دکتر عبدالامیر نبوی، معاون پژوهشی و آموزشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی بهعنوان سخنران در این نشست به ارائه دیدگاههای خود پرداختند. همچنین نشست «فرجامشناسی جریانات بنیادگرا و سلفی» با محوریت کتاب بنیادگرایی و سلفیه 5 بهمن سا گذشته و با حضور آقایان دکتر حسین هوشنگی و احمد پاکتچی، مولفین کتاب به همراه دکتر سیدعبد الامیر نبوی، معاون پژوهشی و آموزشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی دیدگاههای خود در خصوص تبارشناسی و فرجام گروههای بنیادگرا و سلفی عنوان کردند.
مشروح گزارش نشستهای «مؤلفههای نظری جریانات سلفی در عصر حاضر» را اینجا و «فرجامشناسی جریانات بنیادگرا و سلفی» را اینجا ملاحظه کنید.
در نشست «مؤلفههای نظری جریانات سلفی در عصر حاضر» احمد پاکتچی عضو شواری عالی علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی گفت: بحث سلفیه پیشینه طولانی دارد و از احمد ابن حنبل تا کنون حلقههای واصل فراوانی را وجود داشته است. اگر متوجه این مسیر نشویم، نخواهیم توانست مسائل را درست تحلیل کنیم. در خصوص رابطه میان سلفیگری و بنیادگرایی ما با نوعی رابطه رفت و برگشت مواجه هستیم و عنوان کتاب دقیقا گویای این است که ما به دنبال بررسی نسبت این دو مفهوم بودهایم.
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق ، گفت: ما اِبایی نداریم که بگوییم علی شریعتی برخی از پارامترهای بنیادگرایی را دارد، هرچند کسانی که او را روشنفکری مدرن میدانند، با این نظر مخالف باشند.
در ادامه نشست دکتر هوشنگی، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: این مساله در زمان نگارش کتاب و به دنبال حوادث یازده سپتامبر از مسائل مهم بود. متاسفانه نسبت به این مساله رویکردی آکادمیک و بین رشتهای وجود نداشت. این پدیده مانند دیگر پدیدههای انسانی پدیدهای کثیر الاضلاع است. ما در عرصه عمومی شاهد نوعی سادهسازی مسائل هستیم که مساله را به یک عامل فرو میکاهد و این در عمل باعث میشود که هم در فهم و هم در سیاستگذاری با مشکل روبرو شویم.
پاکتچی در همین نشست گفت: نکتهای که در سالهای بعد از چاپ این کتاب توجهام را جلب کرد، نسبت مفهوم سلفیگری با برخی از سنتهای دینداری در تاریخ ما و در حال حاضر است. شاید در نگاه شتابزده چنین به نظر برسد که اگر اسلام سنتی معتدل در حد وسط قرار دارد، مذهب شیعه و سلفیگری کاملا در مقابل هم هستند. اما به نظرم این تلقی درستی نیست و ما میتوانیم برخی از پارامترهای سلفی را در اخباریه ببینیم. ما باید ببینیم که اگر بذرهای ایجاد کننده سلفیگری در خاک شیعه پاشیده شود، چه نتیجهای در بر خواهد داشت. بنده و دکتر هوشنگی فکر میکنیم ممکن است در آیندهای نزدیک شاهد نوعی تشیع سلفی باشیم.
حجتالاسلام و المسلمین داوود فیرحی در نشست «مؤلفههای نظری جریانات سلفی در عصر حاضر» به عنوان نکات مقدماتی گفت: بحث در مورد جریانات سلفی چون جریانی انضمامی است دشوار است. ما باید از سویی در اسلامشناسی بازشناسی کرده و منابع و نصوص را مورد بررسی مجدد قرار دهیم و از سویی دیگر باید بازاندیشیهایی که از زمانی که تجدید به جهان اسلام سرازیر شده است، مورد بازاندیشی قرار دهیم.
وی ادامه داد: نکته مهمی که وجود دارد این است که این گروهها چگونه به بیان و توجیه قسمت خودآگاه میپردازند. سلفیه یک جنبش ذاتا روشنگر است. سلفیه با توجه به دغدغههای عملی به تئوری رسیده است. اگر روشنگری در جهان اسلام دو شاخه عقلگرا و متنگرا داشته باشد، این گروه جزء شاخه متنگرا هستند. اگر دغدغه عمل داشتن و در قید تقلید نبودن از خصائص یک جریان روشنگر است، این جریان این دو خصوصیت را دارند.
احمد پاکتچی نیز در این نشست چنین گفت: آیا سلفیگری جریانی مدرن است و یا کلاسیک؟ هر چند تلفیقی میان این دو وجود دارد اما چه وجهی غالب است؟ من معتقدم که برخی از ویژگیهای کلیدی مدرنیته در سلفیگری وجود دارد. در دوره مدرن فرد به دنبال تغییر محیط به نفع خواستههاست. سلفیها هم آمدهاند که دنیا را تغییر دهند. البته تغییر مورد نظر سلفیهای پارادوکسیکال است. آنها به بازگشت به دوره پیامبر هستند اما مورد بازسازی شده در واقع تخیلی از آن دوران خواهد بود. به نقل از یکی از کارشناسان، تمام طیفهای سلفی رشتههای فنی و مهندسی را در دانشگاهها گذراندهاند و یک مهندس کسی است که به دنبال تغییر جهان است. این افراد به دنبال سازگاری با دنیای مدرن نیستند، اینها خود دنیای مدرناند. تنها افرادی میتوانستند به ایشان در رسیده به یک آرمان واقعی کمک کنند که تاریخ خوانده باشند که چنین کسانی در میان ایشان وجود ندارد.