کارفرما شدن دولت یکی از موانع تحقق اقتصاد مقاومتی است
کد خبر: 2822559
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۰
دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی:

کارفرما شدن دولت یکی از موانع تحقق اقتصاد مقاومتی است

گروه اقتصاد: ایزدخواه تصریح کرد: دولت به جای اینکه به سیاستگذاری، هدایت‌گری و پرورش ظرفیت‌ها بپردازد و موجب ارتقای سطح بخش خصوصی شود، به یک کارفرمای بزرگ تبدیل شده و بازیگر اصلی اقتصاد محسوب می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به نقل از کنگره ملی اقتصاد مقاومتی، روح‌الله ایزدخواه، دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی با اشاره به مشکلات اقتصادی ایران خاطر نشان کرد: از جمله این بیماری‌ها می‌توان به بحث سلطه نظام دلالی و سوداگری در اقتصاد کشور اشاره کرد که در حال حاضر مشکلی ریشه‌ای محسوب می‌شود و به این شکل نیست که بگوییم فقط عدهای دلال و سوداگر موجب این مشکل شده‌اند.
وی افزود: مشکل اقتصاد ما از این حرف‌ها گذشته و به یک بیماری ساختاری در کشور تبدیل شده است. ساز و کارها و قوانین به سمت ترویج و گسترش دلالی رفته است.
تولید گران در محوریت قرار ندارند
ایزدخواه با بیان اینکه اکنون تولید‌گران در محوریت قرار ندارند و دلالان و سوداگران محور اقتصاد شده‌اند و دولت‌ها هم معمولاً به این امر توجهی ندارند، عنوان کرد: در این بین رسانه‌ها می‌توانند این مشکلات را بررسی و معرفی کنند و مصادیق این موضوعات را در بخش‌های مختلف از جمله کشاورزی، صنعت، عمران و خدمات شهرسازی به مردم نشان دهند.
وی افزود: واردات‌گرایی یکی از مصادیق ساده این قضیه است که اغلب نظامات اقتصادی کشورمان به سمت واردات طراحی شده تا به سمت تولید، یعنی واردات خیلی راحت است اما خرید از داخل پیچیده و سپردن پروژه‌های داخلی به شرکت‌های خارجی خیلی راحت است.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم همین پروژه‌ها را به شرکت‌های داخلی بسپاریم نیاز به مناقصه و خیلی مسائل دیگر است که موجب طولانی شدن پروسه واگذاری می‌شود. این موضوع یکی از مصادیق مشکلات اقتصاد کشور است که در واقع موجب حکمفرمایی سوداگرایی و دلالی در اقتصاد ایران شده است.
کارفرما شدن دولت یکی از مشکلات اقتصاد است
دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی با اشاره به اینکه تبدیل شدن دولت به کارفرمای بزرگ، یکی دیگر از مشکلات اقتصاد کشور است، تصریح کرد: دولت به جای اینکه به سیاستگذاری، هدایت‌گری و پرورش ظرفیت‌ها بپردازد و موجب ارتقای سطح بخش خصوصی شود تا نهایتاً مردم را توانمند کند به یک کارفرمای بزرگ تبدیل شده و بازیگراصلی در فرایند اقتصادی محسوب می‌شود.
وی افزود: دولت و سازمان‌های شبه دولتی چنین شرایطی دارند و اجرای اصل 44 هم نتوانست تفاوت چندانی در وضعیت اقتصاد کشور ایجاد کند تا مشخص شود که این مسئله یک مشکل جدی و ساختاری است که باید هدف گیری شود و رسانه‌ها باید به سمت این مشکلات و بیماری‌های اقتصاد حمله کنند و حتی در زمانی که دولتها در قبال این مسائل سکوت میکنند، رسانهها  باید بیدار باشند و مشکلات اقتصاد را مورد توجه بیشتری قرار دهند.
این کارشناس حوزه اقتصاد در ادامه تأکید کرد: همین نمایشگاه پوشاک ترکیه که برگزار شد، باید مورد هجمه و حمله رسانه‌ها قرار گیرد. در سالی که سال اقتصاد مقاومتی و تولید ملی است چه معنی دارد که دولت برای تجار خارجی نمایشگاه برگزار کند، اصلاً چرا باید نمایشگاه‌های صنعتی و تجاری را دولت‌ها برگزار کنند در حالی که این مسئله به آنها ربطی ندارد.
ایزدخواه در خصوص نقش استانداردسازی محصولات و خدمات دانش بنیان در تحقق اقتصاد مقاومتی اظهار داشت: سیاست‌هایی مثل استانداردسازی باید در جهت آرمانهای اقتصادی باشد؛ در اقتصاد مقاومتی چند آرمان داریم که اجزا و ارکان اقتصاد مقاومتی را تشکیل میدهند که یکی از آنها اقتصاد دانش بنیان و دانش محور شدن فعالیت‌های اقتصادی است که استانداردسازی در این قضیه یک سیاست مهم محسوب می‌شود و میتواند به ارتقای سطح فناوری در محصولات کمک کند.
وی افزود: یک آرمان و رکن دیگر در اقتصاد مقاومتی بحث تولید ملی است که باز در این قضیه استانداردسازی محصولات باید در جهت خدمت به تولید ملی باشد نه تولید خارجی؛ نباید استانداردهایی را دنبال کنیم که بعد برای رعایت آن استانداردها مجبور شویم کالای خارجی وارد کنیم، یعنی استانداردها نباید در جهت حمایت از صنعت خارجی باشد بلکه باید از صنعت و تولید داخلی حمایت کند.
وی ادامه داد: اکنون استاندارد در همه کشورهای صنعتی یک سیاست جدی برای حمایت از تولید داخلی است، این کشورها استانداردها را به نحوی تعیین می‌کنند که ضمن رعایت مسائل محیطی و امنیتی از تولید ملی هم حمایت شود، اما در کشورمان استانداردها را به شکلی تعیین می‌کنیم که مجبور می‌شویم برای رعایت استانداردها کالای ایرانی نخریم و در عوض به سراغ کالای خارجی رویم که این کار نهایتا به تولید و صنعت داخلی لطمه وارد میکند.
تولید داخلی باید به عنوان اصل مورد توجه قرار گیرد
این کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه در واکنش به این موضوع که آیا می‌توانیم تولیدات داخلی را به استانداردهای جهانی برسانیم تا به این شکل هم استانداردها را رعایت کنیم و هم از تولیدات داخلی حمایت کرده باشیم، گفت: استاندارد را چه کسی تعیین میکند؛ استاندارد که وحی منزل نیست.
وی اضافه کرد: به طور مثال شرکتی در آمریکا که به قدرت جهانی تبدیل شده است استانداردی را که خودش به آن رسیده را به وسیله حمایت سازمان‌های جهانی به عنوان استاندارد جهانی معرفی می‌کند تا به این شکل هم توانمندی خودش را به عنوان استاندارد جهانی تعیین کند و هم رقبای دیگر را از صحنه خارج کند.
وی ادامه داد: این شرکتها به این شکل رقبای دیگر را که به توانمندیهای آنها نرسیدهاند از صحنه رقابت حذف میکنند. بنابراین اغلب شرکتها و کارتلهای بزرگ دنیا تعیین می‌کنند که چه شاخصی به عنوان استاندارد جهانی معرفی شود و به این شکل استاندارد و سطح توانمندی خودشان را به ما تحمیل میکنند.
دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی با اشاره به حمایت از تولید داخلی، اظهار کرد: در این باره میتوانیم این استانداردها را قبول نکنیم و بگوییم ما با توجه به شرایطی که داریم استانداردی پایین تر از سطح جهانی را تعیین می‌کنیم تا از تولیدات داخلی حمایت کنیم، البته باید از طرفی سطح تولیدات داخلی را دائماً ارتقا بدهیم و سطح استاندارد برسانیم.
وی تصریح کرد: معمولاً مدیران فراموش میکنند که استاندارد یک ابزار و یک سیاست است، اصل نیست و تولید داخلی باید به عنوان اصل مورد توجه قرار بگیرد. معتقدم استاندارد باید عاقلانه باشد اما در جهت تولیدات داخلی باشد و از طرفی هر لحظه می توانیم استاندارد های داخلی را سختگیرانه تر کنیم تا در یک طول فرایند یادگیری کالاهای داخلی هم سطح بالاتری پیدا کنند.
کشورهایی که منابع خام دارند، رشد کمتری داشته‌اند
دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی در پاسخ به این پرسش که با توجه به ظرفیتهای صنعت نفت و گاز چگونه میتوانیم بهرهگیری بهتری از این منابع داشته باشیم؟ گفت: طی بررسیهایی که در چند سال اخیر در دنیا انجام شده است، معمولاً گفته میشود کشورهایی که منابع خام دارند رشد کمتری نسبت به کشورهایی که از لحاظ داشتن منابع خام فقیر هستند، داشتهاند.
وی افزود: این افراد اسم این نظریه را نفرین منابع گذاشتهاند، یعنی کشورهایی که منابع خام داشتهاند فقیر شدهاند و اتفاقاً منابع خام این کشورها موجب شده تا آنها عقب بمانند و رشد کمتری داشته باشند.
وی ادامه داد: البته این تئوری به لحاظ مشروعیت و مقبولیت در دنیا جایگاه خوبی ندارد و بنده هم با این تئوری موافق نیستم چون خیلیها هم در جواب این تفکر گفتهاند که صرف داشتن منابع که کشورها را نفرین شده نمیکند، بلکه این سو مدیریت است که موجب نفرین زده شدن اقتصادها میشود. منابع از لحاظ دید اسلامی ما هم جزو نعمات الهی محسوب میشوند و به هیچ عنوان نفرینی در کار نیست بلکه عدم مدیریت صحیح موجب برخی عقب ماندگیها میشود.
ایزدخواه با اشاره به داشتن تدبیر در مدیریت منابع اظهار کرد: کشوری مثل آمریکا هم منابع نفت خام، منابع معدنی و کشاورزی دارد و به عقیده بنده این تفکر نفرین منابع تلقینی از طرف قدرتهای دنیا است که میگوید چون شما نفت دارید پس محکوم به شکست و پسرفت هستید و باید همیشه نفت را بفروشید و دنباله رو ما باشید.
وی اضافه کرد: اما اگر مدیریت‌ها و تدبیرها درست باشد و درک و فهم پشت تصمیمات باشد می‌توان همین منابع را به قدرت‌های بزرگ اقتصادی تبدیل کرد؛  وقتی ژاپن که  نفت و گاز  ندارد و تازه 80 درصد کشورشان را هم آتشفشان گرفته است،  گاز را از آن سمت دنیا با کشتی به کشورش می‌آورد و پتروشیمی تأسیس می‌کند و تولید کننده برتر جهانی میشود آن هم در شرایطی که هیچ مزیت و امتیازی ندارد، سوال اینجاست در شرایطی که ما نفت و گاز داریم چرا نباید چنین اقداماتی انجام دهیم که معتقدم که به سو مدیریت مربوط می‌شود.
وی با بیان اینکه مدیران ما در بسیاری از مواقع سیاست‌های دلال محوری دارند و گاهاً خودشان دلال می‌شوند، عنوان کرد: مدیران نفت را می‌فروشند و کالاهایی مثل لپ تاپ و عروسک وارد می‌کنند، اسم این کار تولید و توسعه اقتصادی نیست بلکه دلالی و سوداگری است.
وی افزود: این در واقع مصداق بارز تعبیر رهبری است که کشور را به یک بچه پولدار تشبیه کرده‌اند که هیچ عرضه و هنری ندارد و فقط یک پول هنگفتی به او رسیده و به راحتی خرج می‌کند در حالی که باید سرمایه گذاری می‌کرد تا آینده روشنی در انتظارش باشد.
ایزدخواه با انتقاد به نحوه تدریس و آموزش علم اقتصاد در دانشگاههای کشور اظهار داشت: از طرفی در دانشگاه‌ها یک سری تئوری‌های وارداتی حدود بیست سال است که تدریس می‌شود. مزیت نسبی و پیوستن به زنجیره‌های جهانی تئوری‌ای وارداتی است که خود کشورهای اقتصادی جهان هم به آن عمل نکرده‌اند و فقط این تئوری‌ها را برای کشورهایی مثل ایران نوشته‌اند تا به ما تحمیل و تلقین کنند که شما باید ببینید که در چه کاری مزیت نسبی دارید و به سراغ همان کار بروید.
وی افزود: مزیت نسبی یعنی ما نفت را بفروشیم و کالاهای دیگر وارد کنیم، این تئوری‌های فرسوده را دانشگاه‌ها وارد کرده‌اند و باید پاسخگو باشند که چرا تئوری‌های مثل تولید گرایی و تولید مزیت را وارد نکرده‌اند و در دانشگاه‌ها تدریس نکرده‌اند.    
وجود بیماری مزمن در اقتصاد کشور                
دبیر اندیشکده جهاد اقتصادی در خصوص نقش رسانه‌های جمعی در فرهنگ سازی عمومی و ایجاد عزم ملی برای تحقق اقتصاد مقاومتی، خاطرنشان کرد: در حال حاضر یکی از چالش‌هایی که در بحث اقتصاد مقاومتی وجود دارد، بیماری‌های مزمنی است که در اقتصاد کشور وجود دارد، برخی از این مشکلات و در واقع بیماریها سابقه‌ای 10 تا 20 ساله یا  بعضاً 50 ساله در اقتصاد کشور دارند و بسیار مزمن هستند و به نوعی در کالبد اقتصاد کشور شکل گرفته‌اند.
وی تصریح کرد: این مشکلات باید نسخت مشخص و نمایانده شوند و به خوبی حلاجی شوند؛ دولتی‌ها به دلیل آنکه درگیر کارهای روزمره و اجرایی هستند کمتر به این مسائل و مشکلات توجه دارند و چندان به این معضلات نمی‌پردازند؛ دانشگاه‌ها هم به طور کلی تقریباً از واقعیات دور هستند و متأسفانه نظام آموزشی، کم کاری‌های زیادی در این زمینه دارند و در واقع با واقعیات اقتصادی کمتر درگیرهستند.
این کارشناس حوزه اقتصاد در پایان گفت: رسانه‌ها و خبرنگاران در چنین شرایطی اگر متوجه این بیماری‌ها و مشکلات اقتصاد باشند و این بیماری‌ها را به خوبی بررسی کنند و بازتاب دهند، می‌توان امیدوار بود که یک حرکت و تحول جدی در اقتصاد کشود ایجاد شود.
 

captcha