به گزارش ایکنا؛ همایش ملی «حکمت اشراقی در پرتو آراء و آثار شهابالدین سهروردی»، شب گذشته، هشتم مردادماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
بابک عالیخانی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در این همایش بیان کرد: ابنسینا آثار مطرحی مانند شفا را دارد، اما اثر دیگری مانند منطقالمشرقیین دارد که در آنجا مطالبی را دارد که با دیگر مطالب او متفاوت است. در مقدمه کتاب منطقالمشرقیین از این سخن گفته که شاید از غیر طریق یونانیان به ما، یعنی دانشمندان اسلامی، علومی رسیده باشد که از جمله همین منطق است. میگوید که شاید نام دیگری نیز داشته باشد که در این زمینه مطالب مختلفی مطرح شده است. برخیها مشرقیان را فلاسفه بغداد دانستهاند که در برابر شارحان ارسطو مانند یحیی نحوی قرار دارند که این نظر ضعیف است و گفته شده که خراسانیها در برابر بغدادیها بودهاند.
وی در ادامه افزود: این نظریات با یک نگاه به مقدمه منطقالمشرقیین قابل دفاع نیست. در واقع بحث ابنسینا تمدنی است، یعنی به تمدن اسلام از غیر تمدن یونان علومی رسیده است که شاید نامهای دیگری داشته و این مسئله نیز ربطی به بغدادیها و ... ندارد. صحبت از تمدنهای شرقی مانند ایران باستان در تقابل با یونان است و این مسئله را هانری کربن در اثر خود در مورد ابنسینا و داستانهای رمزی او دارد. این مسئله را بحث کرده و اثبات میکند که مقصود او از مشرقیها نه بغدادیها و خراسانیها، بلکه تمدنهایی است که میگوید شاید برای منطق اسم دیگری دارند. مانند هندیها که برای منطق اسم دیگری دارند.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بیان کرد: شش مکتب فلسفی در هند است که از جمله یوگاست و از جمله آنها مکتب منطق هند است و احتمال دارد که در زمان بوعلی، در کتابخانههایی که مطالعه داشته، ترجمههایی از آن متون و گزارشهایی از متون منطق هند به دست او رسیده باشد و در زمان فتوحات محمود، راه هند و انتقال علوم و فلسفههای هند بازتر شد. همچنین در تحقیق «ماللهند» ابوریحان بیان گستردهای از علوم و معارف هند میبینیم که محتمل است که بوعلی از منطق هند اطلاع پیدا کرده باشد.
وی در ادامه تصریح کرد: غیر از آن نیز آثار ایران باستان است که احتمال دارد به دست ایشان رسیده باشد. شیخ اشراق در منطق مطارحات بیان کرده که اثر بوعلی یعنی منطق المشرقین به دست من رسیده است و آنها را خواندهام، اما اثری از آن تعلیمات مشرقیها در آن ندیدم و همان حرفهای ارسطو را دیدم که در شفا و اشارات نیز وجود دارد. سهروردی میگوید که ابنسینا به اصل مشرقی دست نیافته بود و شیخ اشراق به این اصل دست یافته است، اما منظور از این اصل، فروغ قدسی، شهود و کشف است و میگوید که آثار ابنسینا خالی از فروغ قدسی است.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه بیان کرد: آنجا بیان کرده که اثری از فروغ در بوعلی نیست. اکنون باید برویم به دنبال اینکه شیخ در منطق چه کرده است؟ اگر در منطقالمشرقیین اثری از فروغ قدسی نیست، اما در اثر شیخ اشراق هست، اما باید ببینیم که ایشان یک منطق ویژهای که غیر از منطق متعارف و عامیان باشد منطق دیگری داشته است یا خیر.
وی تصریح کرد: حقیقت این است که در آثار شیخ اشراق به ویژه از حکمتالاشرق میتوانیم استفاده کنیم که تلاش کرده تا منطق را از سطح پایین به سطح بالا ارتقا ببخشد که راهش نیز از طریق باز کردن راه شهود و کشف و زبان خاص شهود و کشف بوده که رمزها و سنبلها هستند. با گشودن پای رمز و مثل و شهود و کشف به منطق، تلاش کرده که طرح نویی را دراندازد که توجه به این مطلب لازم است والا با ورق زدن کتاب حکمتالاشراق، بدون توجه به مقصد اعلای شیخ اشراق، کار پیش نمیرود و مقصد ایشان را نمیفهمیم.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه بیان کرد: در این زمینهها البته کتابها و مقالاتی نوشته شده است، اما در اکثر آنها توجه خاصی به این موضوع نمیبینیم که توجه کرده باشند و ببینند که دقیقاً شیخ اشراق در منطق اشراق میخواهد چه کاری انجام دهد و ما بهالتفاوت سخن او با ابنسینا چیست.
وی بیان کرد: در دو قسمت تصور و تصدیق، مطالبی را مطرح میکنم؛ از منطق مطارحات مطلبی که عرض میکنم این است که شیخ اشراق میگوید در نزد من از اولیات و قضایای ضروریه که بگذریم، مخیلات، مهم هستند که در این مورد نیز محققان مطالبی نوشتهاند، اما باز هم حق مطالب ادا نشده است. منظور از مخیلات به نظر میرسد که سنبلها و رمزها هستند و فقط هم، زبان شعر نیست و شعر عرفانی یک بخش موضوع است و غیر از آن زبان، کتب قدسی نیز هست. کتابهای آسمانی به صورت رمزی، مطالب را میگویند و منطق انبیاء و اولیاء رمز و تمثیل است و شیخ اشراق در اینجا تحت عنوان المخیلات از آن نام میبرد. البته برخی میگویند یعنی شعر، اما گستردهتر از این است.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه تصریح کرد: منطق مطارحات نیز مقدمه نگارش کتاب حکمتالاشرق است که در مقدمه از اهمیت رمز و تمثیل سخن گفته است و در قسمت دوم حکمت الاشراق، کل تعلیمات فلسفی خود را بر پایه دو رمز نور و ظلمت بنا نهاده است.
وی در ادامه بیان کرد: بنابراین سهروردی میگوید که برترین قضایا پس از ضروریات، قضایای مخلیه هستند و بسا که بر متفلسفان ظاهرگرا، این سخن سخت آید و با ما در این رأی همراهی نکنند و بسا که ما بیش از این نیز خشم آنها را برانگیزیم؛ یعنی با همان گفتار اول عصبانی شدند و سعی داریم بیش از پیش آنها را عصبانی کنیم و میگوییم بسیاری از مخیلات از آن حیث که مخیل هستند بر بسیاری از قضایای واجبالقبول و ضروری برتری دارند، اما نه از جهت وجوب قبول که ویژگی واجب القبولها است، بلکه از جهت خاصی است و طبیعی است که خواننده بخواهد بداند که شیخ اشراق از چه حیثیت و جهتی چنین شرافت خاصی برای قضایای مخیله قائل است که بر قضایای بدیهی نیز آن را برتری میدهد.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: شیخ اشراق میگوید که اگر در باب سخن ما توضیحی بخواهند، چند روش در برابر مطالبهگران در پیشرو داریم؛ یعنی بر حسب وضعیت گوینده پیش میرویم. یک اینکه سکوت میکنیم. چه، هر آنچه دانستی است گفتنی نیست. بسا که در ظاهر در باب اهمیتِ کمتر مخیلات، یعنی رمزها با آنها همراهی کنیم، اما در باطن عقیده دیگری که مخالف رای آنها است داشته باشیم و عقیده اصلی را ظاهر نکنیم که این امر نزدیک به بخش اول است که همان سکوت است که مطلب را نمیگوییم و شنونده نیز مستعد قبول نیست، لذا خاموشیم. در دومی میگوید که بسا که در ظاهر با آنها در باب اهمیت کمتر مخیلات همراهی کنیم، اما عقیده خود را داریم و سومین روش نیز توریه است و بسا که چیزی را اظهار کنیم، اما از گفته خود مراد دیگری را داشته باشیم که ظاهر گفتار دلالت بر آن ندارد. اما اگر مستعدی را دیدیم چه میکنیم؟ بسا که برخی از سوال کنندگان را پس از خوانندگان این کتاب شایسته ببینیم و شمهای از حکمت را به او نیز تعلیم کنیم تا این شخص نیز حکیم و فیلسوف شود.
وی در ادامه با اشاره به مرحله پنجمی که شیخ اشراق در پاسخ به مطالبهگران میدهد بیان کرد: شیخ میگوید که مرحله پنجمی نیز داریم و آن نیز عملیات جنگ روانی است. بسا که با آنها آشفته سخن بگوییم تا از آنجایی که نمیدانند، ایشان را فروکشانیم. این موارد نقل قولی از ترجمه شیخ اشراق بود.
این عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تصریح کرد: سهروردی کتاب مطارحات را به عنوان تمهیدی برای مطالعه کتاب حکمت الاشراق نوشته است. مخیلات در منطق مطارحات، برابر با رموز مذکور در حکمت الاشراق است. رموز و امثال در منطق انبیاء و اولیاء نیز جایگاه مهمی دارد و آنها به زبان تمثیلات، حقایق را بیان کردهاند و برخی از محققان در سخن شیخ اشراق نوعی فریبکاری دیدهاند، اما باید توجه داشت که اینها فریبکاری نیست، بلکه اسم این کار شیخ اشراق تقیه و توریه است و به طور کلی از گفتار او در منطق مطارحات به شدت شگفتزده شدهاند. اما نظر به فاصله بین فلسفه ظاهری و معرفت حقیقی، جای تعجب نیست و تقیه و توریه شیخ اشراق نیز با فریبکاری فرق دارد. آنچه شیخ اشراق آورده است، از سکوت تا تعلیم راهنمای عمل نیز شامل میشود، البته به غیر از عملیات جنگ روانی که در فقره پنجم بود و به کار بستن آن ضرورتی ندارد. در تصورات نیز نظریه ابتکاری به نام تعریف به حسب مفهوم را دارد که در آثار محققین، حق این مطلب نیز ادا نشده و زمانی برای طرح آن در این جلسه فراهم نیست.
انتهای پیام