به گزارش ایکنا از اردبیل، در آیات قرآن، طرق مختلفى که پیامبران الهى بهوسیله آن با عالم غیب و ماوراى طبیعت، ارتباط پیدا مىکردند اجمالاً بیان شده است؛ از جمله: ۱- ارتباط از طریق القاى در قلب، ۲- از طریق امواج صوتى که پیامبر از بیرون مىشنود، ۳- بهواسطه نزول فرشته، ۴- پیامى که در حالت خواب و رؤیا به پیامبر مىرسد و این رؤیا، رؤیاى صادقه است که تفاوتى با بیدارى ندارد.
طبرسى در تفسیر آیه 51 سوره مبارکه شوری «وَ مَا کَانَ لِبَشَر أَنْ یُکَلِّمَهُ اللهُ اِلاَّ وَحْیاً اَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَاب اَوْ یُرْسِلَ رَسولا فَیُوحِىَ بِاِذْنِهِ مَا یَشَاءُ» مىگوید: «هیچ انسانى ممکن نیست خداوند با او سخن گوید مگر این که وحى به او فرستد، مانند داوود که به قلبش وحى فرستاد و زبور را نوشت یا از پشت حجاب با او سخن بگوید، همچون موسى(ع)، و یا پیامآورى بهسوى او فرستد مانند جبرئیل که بهسوى محمد(ص) فرستاده شد تا فرمان او را ابلاغ کند.»
به این ترتیب گاه این ارتباط از طریق القاى در قلب، و گاه از طریق امواج صوتى که پیامبر از بیرون مىشنود و گاه بهواسطه نزول فرشته خواهد بود.
در آیات 192 تا 194 سوره مبارکه شعرا «وَ اِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَْمینُ* عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِریِنَ» سخن از نزول فرشته وحى و آوردن قرآن براى پیامبر(ص) به میان آمده است: «به یقین این (قرآن) از سوى پروردگار جهانیان نازل شده است * روحالامین آن را نازل کرده * بر قلب پاک تو، تا از بیمدهندگان باشى.»
قابل توجه اینکه فرشته وحى در این جا با دو عنوان توصیف شده است؛ عنوان «روح» که سرچشمه حیات است و عنوان «امین» که اشاره به امانت یعنى مهمترین شرط رسالت و پیامآورى است.
از آیات مختلف قرآن و روایات بهخوبى استفاده مىشود که فرشته وحى که مأمور ابلاغ رسالت به پیامبر اسلام(ص) بوده است، فرشتهاى به نام جبرئیل است؛ در حالى که گاهى فرشتگان بهصورت دسته جمعى، مأمور ابلاغ پیام به انبیاء مىشدهاند.
در آیه 102 سوره مبارکه صافات «قَالَ یَا بُنىَّ اِنِّى اَرى فِى الْمَنَامِ اَنِّى اَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرى قَالَ یَا اَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ» نوع دیگرى از وحى مطرح است و آن پیامى است که در حالت خواب و رؤیا به پیامبر مىرسد؛ و این رؤیا، رؤیاى صادقه است که تفاوتى با بیدارى ندارد. بهطور مثال خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ابراهیم(ع) به فرزندش اسماعیل(ع) گفت: پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، پس بنگر رأى تو چیست؟ گفت: پدرم، هرچه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت.»
و در آیات بعد از آن مىخوانیم که ابراهیم(ع) آماده براى اجراى این فرمان شد؛ مسلماً اگر این رؤیا همچون رؤیاهاى معمولى بود، هرگز ابراهیم(ع) آماده قربانى کردن فرزند نمىشد؛ این نشان مىدهد که این خواب و رؤیا یک وحى قطعى الهى بود.
همین معنا در مورد پیامبر اسلام(ص) در مورد بشارتى که در خواب به ایشان داده شده بود که مسلمانان در نهایت امنیت و در حال انجام مناسک خانه خدا وارد مسجدالحرام مىشوند صدق مىکند، چنانچه در آیه 27 سوره مبارکه فتح آمده است: «لَّقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّءیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ اِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ؛ خداوند آنچه را به پیامبرش در رؤیا نشان داد به حق راست گفت؛ بهطور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام مىشوید در نهایت امنیت و در حالى که سرهاى خود را تراشیده یا کوتاه کردهاید.»؛ تعبیر به «صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُؤْیَا»، به خوبى نشان مىدهد که این خواب یک خواب الهى بود که نوعى از انواع وحى است.
در آیه 30 سوره مبارکه قصص «فَلَمَّا اَتَاهَا نُودِىَ مِنْ شَاطِىءِ الْوَادِ الاَْیْمَنِ فِى الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ اَنْ یَا مُوسى اِنّى اَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» بهعنوان آخرین آیه مورد بحث نیز به یکى از طرق ارتباط انبیاء با مبدأ عالم هستى که در نخستین آیه مورد بحث (آیه 51 سوره مبارکه شوری) نیز بهطور کنایه و با تعبیر من وراء حجاب آمده بود، اشاره کرده، مىفرماید: «هنگامى که به سراغ آتش آمد، از کرانه راست دره، در آن سرزمین پربرکت، از میان درختى ندا آمد که اى موسى، منم خداوند، پروردگار جهانیان.»
آرى موسى(ع) در اینجا سخن خدا را بىهیچ واسطهاى شنید و طبق بعضى از نقلها موسى(ع) مىگوید: «این سخن را از تمام اطراف، شنیدم و با تمام اعضایم [نه تنها با گوش] استماع کردم»، و اینگونه ارتباط به گفته طبرسى در مجمعالبیان برترین منازل انبیاء و بالاترین نوع ارتباط آنها با مبدأ عالم هستى است.
بدون شک خداوند جسم نیست و زبان و امواج صدا و سایر عوارض جسمانى ندارد؛ ولى مىتواند مشیت خود را با امواج صوتى که مىآفریند به گوش بنده خاصش برساند و براى اینکه او بداند این سخن، سخن خداست باید همراه با قرائنى باشد که هرگونه احتمال دیگرى را از آن نفى کند؛ و این قرائن در داستان موسى(ع) و سایر انبیاء وجود داشته است.
یکى از این قرائن ممکن است مشاهده آتش از درون درخت سبز باشد؛ یا شنیدن صدا از تمام جوانب در عین حال که مبدأ آن را از درخت احساس مىکرده، یا شنیدن آن با تمام اعضاى پیکرش، و یا به گفته بعضى همصدا شدن تمام عالم کون با این صدا، یا محتواى خاصى که از غیر خدا ممکن نبود یا غیر این قرائن.
از سورههاى طه، آیه ۱۱، و نمل، آیه ۸ استفاده مىشود که در این لحظه سخنان دیگرى نیز به موسى(ع) گفته شد. در سوره طه مىخوانیم: « ... نُودِىَ یَا مُوسى * اِنّى اَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ اِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى؛ ندا داده شد که اى موسى * من پروردگار تو هستم، کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس طوى هستى.»
در آیه ۸ سوره نمل مىخوانیم: «نُودِىَ اَنْ بُورِکَ مَنْ فِى النّارِ وَ مَنْ حَوْلَهَا؛ ندایى برخاست که پر برکت باد آن کس که در آتش است و آن کس که در اطراف آن است» به هر حال در مجموع آیات فوق، اشکال مختلف ارتباط انبیاء با مبدأ عالم هستى منعکس شده است.
منبع:
پیام قرآن، آیتاللهالعظمى ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ ه. ش ، ج ۷، ص ۳۱۹.
برگرفته از آیین رحمت، معارف اسلامی و پاسخ به شبهات کلامی دفتر حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی
تهیه و تنظیم: زهرا رضازاده
انتهای پیام