به گزارش ایکنا از اردبیل، امام محمدتقی(ع)، معروف به جواد الائمّه(ع)، نهمین پیشوای معصوم و جوانترین امام شهید که در عمر کوتاه، اما با برکت خود میراث ماندگارِ فرهنگِ تشیّع را پاس داشت. ایشان در مدینه شهر پیامبر(ص) در سال ۱۹۵ قمری به دنیا آمدند و سرانجام در ۲۵ سالگی در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای مقدس اسلام و اجداد طاهرینشان در سال ۲۲۰ قمری توسط معتصم عباسی مسموم و سپس جان به جان آفرین تقدیم کردند.
در سال ۱۹۵ هجری قمری در شهر «مدینه» به دنیا آمد، برخی تولد آن حضرت را در ۱۰ یا ۱۵ ماه رجب و برخی دیگر نیز آن را ماه مبارک رمضان دانستهاند، نامش «محمد» و کنیهاش «ابوجعفر» و مشهورترین القاب او «تقی» و «جواد» است. مادر او «سبیکه» که از خاندان «ماریه قبطیه» همسر رسول خدا(ص) به شمار میرفت، از نظر اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود؛ به گونهای که امام رضا(ع) از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و بافضیلت یاد میکرد. از القاب دیگر امام جواد(ع)، «زکی»، «مرتضی»، «قانع»، «رضی»، «مختار»، «متوکل»، «منتخب» و «ترجمان القرآن» است.
امام جواد(ع) میفرمایند: هر که خود را بهوسیله خداوند بىنیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مىگیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
محمد بن سهل قمی نقل میکنند؛ رفتم مکه برای زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، میگفت: خیلی دلم میخواست یک پیراهن تبرکی از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نکردم و خداحافظی کردم و آمدم.
در مسیر که با کاروان حرکت میکردیم یک وقت دیدم یک قاصدی از پشت سرم فریاد میزند که محمد بن سهل قمی کیست؟
گفتم؛ من هستم چه کاری دارید؟ گفت؛ آقا امام جواد(ع) این بقچه را برای شما فرستاده است. بقچه را باز کردم دیدم پیراهن از خود امام بوده و این بسته را برای من فرستاده است بدون اینکه من حاجات خود را مطرح کنم و به زبان بیاورم.
ابو هاشم جعفری میفرمایند؛ مدتی بود عادت بدی پیدا کرده بودم گِل میخوردم. یک وقتی با آقا امام جواد(ع) قدم میزدیم وارد باغی شدیم همانطور که در باغ قدم میزدیم، خدمت آقا مشکلم را گفتم، گفتم آقا من عادت بدی پیدا کردم، گِل میخورم، و حرص به این کار دارم.
آقا فرمودند؛ ما دعا میکنیم.
چند روز بعد من را دیدند، فرمودند: ابوهاشم چطور هستید؟ گفتم آقا گِل پیش من مبغوض است، تنفر پیدا کردم با دعای شما این محبت و دوستی این علاقه که نسبت به خوردن گِل و خاک داشتم تبدیل شد، به تنفر.
امام جواد(ع) میفرمایند؛ اَلثِّقَهُ بِاللهِ ثَمَنُ لِکُلِّ غالٍ، وسُلِّمٌ اِلی کُلِّ عالٍ. «توکل بر خدا نردبان همهی ترقی هاست.» چرا؟ چون شما به هرچی تکیه کنی کوه یخی است آب میشود. پدر، مادر، برادر، میمیرند. پارتی، آشنا، رییس، وزیر، مرجع، و ... هر کسی و هر چیزی پیش شماست، نابود میشود. اما آن کسی که ماندگار است خداست، پس در زندگی، درس، ازدواج، شغل و... تکیه ات بر خدا باشد.
در آیه آخر سوره توبه خدا به پیغمبر دستور میدهد؛ همهی عالم بهت پشت کردند، تو ماندی تنها، هیچ کس نبود، خودت بودی و خودت قل حَسْبی الله: «بگو خدا برایم کافیست»، گاهی اوقات آدم به یک قرص اعتماد دارند، ولی به خدا اعتماد ندارند.
حجتالاسلام عالی نقل میکند: در سلام و صلواتی که بر امام جواد(ع) در بیانات ائمۀ معصومین وارد شده، این تعبیر ذکر شده؛ «اللهم صل و سلم علی الامام التاسع الفائق فی الجود علی الأجواد»؛ سلام بر امام نهمی که خیلی درب خانه خدا میآمد، کسی که در جود و بخشش برتر از همۀ بخششگرها بود، به همین دلیل شیعه و حتی از اهلسنّت زیاد به درب خانۀ امام جواد میآمدند که در آن زمان به «باب المراد» در میان مردم رواج پیدا کرده بود.
وقتی امام رضا(ع) در مرو(خراسان) بودند، شنیدند خادمان امام جواد در مدینه او را از درب پشتی به خانه میبرند؛ چون جمعیت جلوی درب اصلی خانه میایستاد، امام رضا از خراسان نامه نوشتند و فرمودند: فرزندم! شنیدم خادمان تو را از درب پشت بیرون میبرند، این کار را نکن، تو را قسم میدهم به حقی که من به گردن تو دارم، از باب الکبیر یعنی از درب بزرگ وارد و خارج شو و هر کسی چیزی خواست به او بده و نگران چیزی نباش، این فرمایش امام رضا امروز هم صادق است و امام جواد از باب کبیر و بخشش بر شیعیان وارد میشود و اگر چیزی بخواهد حضرت او را رد نمیکند.
در روایت هست شخص شیعهای در سیستان به امام جواد نامه نوشت و عرض کرد: مولاجان! در اینجا برای من مشکل سنگینی پیش آمده، حاکم اینجا از دوستداران شماست، لطفاً سفارشی کنید تا ظلم از من بر داشته شود ـ این به معنای پارتیبازی نیست بلکه موضوع رفع ظلم بود ـ امام جواد(ع) آبرو گرو گذاشت و چیزی نوشت تا کمک به آن شیعه شود.
شاید باورتان نشود، اما این مأمون بود که از امام جواد حرز خواست. حرز امام جواد از مشهورترین و معتبرترین حرزهاست، یعنی دعا یا ذکری که همراه انسان برای محافظت باشد. محکمترین حرزها، حرز امام جواد است؛ این حرز را مأمون خواست و امام جواد به او داد که به ما هم رسیده است. ممکن است سؤال پیش بیاید که چرا امام به او این حرز را داده؟ یعنی امام میخواستند او محفوظ بماند؟ نه شاید مصلحت را امام اینطور دیدند.
اَلْمُؤمِنُ یَحْتاجُ اِلی تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.(تحف العقول، ص ۷۲۹)
مـؤمن [به سه چـیز]محتاج است:
۱ ـ توفیق الهی، که کارها را بخوبی به پیش ببرد؛
۲ ـ واعظ درونی که هر لحظه او را پند و انذار دهد؛
۳ ـ پذیرش نصحیت از کسی که او را پند می دهد.
ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: کَثْرَةُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ کَثْرَةِ الصَّدَقَةَ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)
سه چیز، سبب رسیدن به رضوان خداى متعال است:
١. نسبت به گناهان و خطاها، زیاد استغفار و اظهار ندامت کردن؛
٢. اهل تواضع کردن و فروتن بودن؛
٣. صدقه و کارهاى خیر بسیار انجام دادن.
الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَکاءٌ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱)
انجامدهنده ظلم، کمکدهنده ظلم و کسى که راضى به ظلم باشد، هر سه شریک خواهند بود.
التَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَةُ الاْیمانِ، وَالسَّکینَةُ زینَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زینُةُ الرِّوایَةِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱)
تواضع و فروتنى زینتبخش حسب و شرف، فصاحت زینتبخش کلام، عدالت زینتبخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینتبخش اعمال و عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینتبخش نقل روایت و سخن است.
الْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلاةِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَةُ الْوَرَعِ(بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۱)
خشوع و خضوع زینتبخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [براى دین و دنیا و آخرت]سودمند نباشد زینت بخش ورع و تقواى انسان مىباشد.
الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ(وسائلالشیعه، ج۱۶، ص۱۲۴)
امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آنها را یارى و اجرا کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مىگیرد و هر که آنها را ترک و رها گرداند، مورد خذلان و عِقاب قرار مىگیرد.
نِعْمَةٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَةٍ لاتُغْفَرُ(بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۴)
خدمت و نعمتى که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد، همچون خطائى است که غیر قابل بخشش باشد.
مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۳)
فرارسیدن مرگ انسانها، بهجهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى بهوسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بىنتیجه.
مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹)
هر که خود را بهوسیله خداوند بىنیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مىگیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَلَمِ التُّقَى وَ نُورِ الْهُدَى وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ
پروردگارا درود فرست بر محمد بن على (حضرت امام جواد) که نشانه و مثل اعلاى تقوى و خدا پرستى است و نور هدایت و ارشاد خلق و معدن اهل وفا
وَ فَرْعِ الْأَزْکِیَاءِ وَ خَلِیفَةِ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِینِکَ عَلَى وَحْیِکَ
و پیرو سایر صاحبان تزکیه نفس و جانشین اوصیاى پیغمبر اکرم و امین بر اسرار وحى توست
اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلاَلَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَى وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکَّى
پروردگارا پس چنانکه خلق را تو بواسطه او از گمراهى به راه هدایت آوردى و از وادى حیرت جهالت نجات دادى و هر که لایق هدایت بود بواسطه او ارشاد کردى و هر کس قابل تزکیه نفس بود روحش را تزکیه و صفا دادى فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ بَقِیَّةِ أَوْصِیَائِکَ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ پس اى خدا درود فرست بر او بهترین درودى که بر احدى از اولیاء و دوستان خاصت و سایر اوصیاى پیغمبر اکرمت فرستادى که تو اى خدا صاحب عزت و اقتدار و حکمت بى نهایتى.