زیارت علاوه بر پاداش اخروی کارکرد تربیتی هم دارد/ چرا به زیارت قبور می‌رویم؟ + فیلم
کد خبر: 4143222
تاریخ انتشار : ۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۲
محمد بیابانی در گفت‌وگو با ایکنا:

زیارت علاوه بر پاداش اخروی کارکرد تربیتی هم دارد/ چرا به زیارت قبور می‌رویم؟ + فیلم

استاد حوزه قم ضمن بیان نکاتی درباره زیارت ائمه گفت: در روایات بیان شده است که اگر حاجتی دارید و آن را از خدا می‌خواهید، به زیارت قبور بزرگان دینی و والدینتان بروید و در آنجا حاجات خود را بطلبید. خدا این سنت تربیتی را برای ما قرار داده است و بدین ترتیب حاجات را زودتر اجابت می‌کند.

محمد بیابانیدر دهه کرامت قرار داریم که از میلاد کریمه اهل بیت(ع) شروع می‌شود و تا میلاد امام رضا(ع) ادامه دارد. در این دهه زیارت هشتمین امام معصوم(ع) و خواهر گرامی ایشان بیش از ایام دیگر مورد توجه زائران است و پرداختن به معارف و آداب زیارت خالی از لطف نیست.

خبرنگار ایکنا به این مناسبت با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد بیابانی، استاد حوزه قم، گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانید.

 

ایکنا ـ مفهوم زیارت چیست؟ برخی از مخالفان شیعه می‌پرسند زیارت کسانی که از دنیا رفته‌اند چه توجیهی دارد؟ 

زیارت یکی از شعائر مهم شیعه محسوب می‌شود و نکات دقیق معرفتی در آن وجود دارد. معنای زیارت ملاقات و دیدار با توجه و رغبت است، اما سؤال این است که معمولاً ملاقات با افراد در قید حیات انجام می‌شود، وگرنه دیدار و زیارت افرادی که قرن‌ها قبل از دنیا رفته‌اند چه معنایی دارد؟ شیعه معتقد است که هیچ انسانی با مردن از دنیا نمی‌رود؛ یعنی بعد از اینکه قالب دنیوی او پوسید، حیات دنیوی دیگری برای او وجود ندارد؛ انسان از دو بُعد مهم بدن و روح تشکیل شده است؛ بدن در دنیا رشد می‌کند و حالات مختلفی به خود می‌گیرد یا به سن پیری می‌رسد یا نرسیده به این سن از دنیا می‌رود. مرگ براساس تعالیمی دینی به معنای جدایی دو جزء انسان از همدیگر و به تعبیر قرآن کریم، توفی است نه از بین رفتن. بنابراین در مرگ، روح از بدن جدا می‌شود و در برزخ روح زنده است و مرگی برای او حاصل نشده است. لذا مرگ برای بدن است نه کل و حقیقت وجودی انسان. 

بنابراین انسان در برزخ حیات مستقل فارغ از این بدن را دارد. در قیامت روح انسان با بدن دیگری حیات خواهد داشت یا مستقل به حیات خود ادامه می‌دهد؟ دیدگاه‌های مختلفی درباره آن وجود دارد. برخی علما قائل به این هستند که روح بعد از بیرون رفتن از بدن، بدن دیگری به صورت مثالی خواهد داشت و روح با آن به حیات خود ادامه می‌دهد. برخی معتقدند که نیازی برای روح به بدنی غیر بدن دنیوی نیست و روحی مانند این بدن، بعد از خروج بدن در دنیا دارد. پس نمی‌توان گفت انسان با مردن تمام می‌شود و نمی‌توانیم ارتباطی با او داشته باشیم. به ظاهر نمی‌توانیم ارتباط دیداری و جسمی و مادی داشته باشیم، ولی ارتباط ما با روح متوفا وجود دارد.

این امر نشان می‌دهد که امری ماورای این دنیا وجود دارد. البته براساس آیات و روایات، زندگی در این دنیا، اولین مرحله زندگی انسان نیست، بلکه دو عالم دیگر هم بیان شده است؛ اول عالم ارواح و دیگری عالم ذر؛ در عالم ارواح خداوند روح‌ همه انسان‌ها را آفرید و آنها امتحان شدند و عبودیت حق تعالی را پذیرفتند یا نپذیرفتند؟ بنابراین شرک و عصیان و اطاعت و توحید در آنجا شکل گرفت و بعد از دو هزار سال، خداوند این ارواح را متعلق به یکسری ابدانی کرد که از آنها در روایات به بدن‌های ذری تعبیر شده است. 

در برخی زیارات می‌خوانیم: «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره...» که نشان می‌دهد اولیای الهی به خصوص ائمه(ع) در صلب‌ها و رحم‌های طاهر و پاکیزه جریان پیدا کرده‌اند و چنین اتفاقی قبل از  دنیا در دو عالم قبل شکل گرفت. البته این خصوصیت برای همه وجود دارد؛ لذا در روایات آمده است که خداوند مؤمن را در صلب کافر و در رحم کافره و مشرکه قرار می‌دهد و از شرک و کفر او به این مؤمن هیچ چیزی وارد نمی‌شود؛ یعنی خلقت انسان پیشینه‌ای دارد که در آنجا اعتقاد به نبوت و ولایت و درجات ایمان برای انسان تعیین شده است.

وقتی انسان در این دنیا از رحم آخر بیرون می‌آید، زندگی دنیوی او شروع می‌شود و تا دوره پیری را در صورتی که زودتر نمیرد، طی خواهد کرد. در هنگام مرگ، خداوند روح انسان را قبض می‌کند، ولی چون بدن ارتباطات و انس تنگاتنگی در دنیا با روح داشته و این انس متفاوت از انسی است که ما به دارایی‌های خودمان داریم، روح نمی‌تواند به آسانی ارتباطش را با این بدن قطع کند. در مورد مؤمنان؛ بعد از قبض روح باز همواره روحشان به بدنشان اشراف دارد تا زمانی که او را در قبر می‌گذارند و برای اولیای الهی هم این امر وجود دارد؛ وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفتند، جسمشان در مسجد مدینه دفن شد، ولی روح مطهر ایشان به سبب درجه ایمان بی‌مثالی که داشتند، بر بدنشان اشراف داشت و ارتباط برقرار است. بنابراین مؤمنان به میزان ایمانشان با جایی که بدنشان در آنجا مدفون است مرتبط هستند و کسانی را که بر سر قبر آنان می‌روند درک می‌کنند و می‌بینند

ایکنا ـ چرا از ما خواسته شده است تا حاجاتمان را از خداوند از طریق توسل به ائمه اطهار(ع) بیان کنیم و مستقیماً به خدا نگوییم؟ 

در روایات بیان شده است که اگر شما حاجتی دارید و از خدا می‌خواهید، سر قبر بزرگان دینی و والدین و ...بروید و در آنجا حاجات خود را بطلبید؛ خدا این سنت تربیتی را برای ما قرار داده است و حاجات را هم زودتر اجابت می‌کند. پس امام(ع) به همه کسانی که به زیارت قبر او مشرف می‌شوند و زیارت با توجهی دارند، عنایت دارد؛ مثلاً در قم مرقد مطهر حضرت معصومه(س) قرار دارد؛ ایشان یکی از بانوان مهم از ذریه و نسل فرزندان آدم است و جایگاه این بزرگواران در نزد خداوند تا حدی برای ما پوشیده نیست. 

ممکن است در نگاه خاص مادی و دنیوی، این توسل‌ها و درخواست‌ها را لغو و بیهوده بدانند، ولی انسان اگر به حقیقت و توحید و نبوت و امامت اعتقاد عمیق داشته باشد می‌داند رفتن به زیارت یکی از اولیای الهی فقط زیارت قبر آنان نیست، بلکه زیارت شخصیتی از شخصیت‌های بزرگ الهی است. وقتی این حالت در انسان به وجود آید، لطف و عنایت خداوند به انسانی که چنین اعتقادی دارد و حاجت می‌طلبد، بیشتر می‌شود و بنده با این زیارت بندگی خود را به خداوند ابراز می‌کند. 

ایکنا ـ فارغ از اهمیت زیارت در روایت، برهان و استدلال عقلانی برای اثبات آن وجود دارد؟ 

بله، گفته شده است که عاقل‌ترین انسان‌ها کسانی هستند که هرچه می‌توانند از لذات دنیا استفاده کنند و دریغ نکنند. عقل هم می‌گوید هر منفعتی را می‌توانی به خود جلب و هر ضرری را دفع کن. انسانی که فقط دنیا را اول و آخر زندگی خود می‌داند و به توسل و جلب منفعت از زیارت قبور معتقد نیست، به اعتقادش عمل می‌کند؟ البته کسانی مادی فکر می‌کنند، ولی توحیدی زندگی می‌کنند؛ مثلاً ممکن است کسی جبری‌مسلک باشد؛ یعنی معتقد است که هرچه رخ می‌دهد، ربطی به اراده و اختیار و تصمیم او ندارد. این فرد با اینکه جبری فکر می‌کند عملاً در زندگی جبری‌مسلک نیست، چون اگر ما چیزی را برخلاف خواسته‌اش به او تحمیل کنیم، پس می‌زند و ناراحت می‌شود یا اگر به او خوبی کنیم، خوشش می‌آید و این امر نشان می‌دهد که در زندگی خودش جبری‌مسلک نیست. انسان‌ها همگی براساس فطرت توحیدی به دنیا آمده‌اند و با این فطرت زندگی می‌کنند، ولی اعتقادات ضد فطرت توحیدی هم در آنان فراوان وجود دارد.

ایکنا ـ چه توصیه‌ای درباره اهمیت زیارت از نزدیک مراقد مطهر ائمه(ع) وجود دارد؟ 

وقتی به زیارت قبور اهل بیت(ع) می‌رویم، تعابیر بسیاری بر زبان جاری و با عمق وجود به ایشان ابراز ارادت می‌کنیم؛ مثلاً وقتی به زیارت قبر مطهر امام ر ضا(ع) می‌رویم می‌گوییم: «السلام علیک یابن رسول الله» یا وقتی به زیارت حضرت معصومه(س) می‌رویم، خطاب به ایشان سلام می‌دهیم و این امر نشان می‌دهد حضرت را در جایی که مخاطب قرار می‌دهیم حاضر و ناظر و شاهد می‌گیریم و باور داریم که او صدای ما را می‌شنود و به خطاب ما توجه می‌کند. البته گاهی به کسی که در محضر او هستیم توجه چندانی نداریم، ولی اگر به معنای خطاباتی که به آن بزرگان داریم توجه کنیم، مؤید این باور است که روح آن حضرت حاضر و ناظر بر درخواست و ابراز ارادت ماست. البته چرا در جای دیگر این کار را نمی‌کنیم؟ یعنی در خانه نشسته‌ایم و می‌توانیم بگوییم: «السلام علیک یابن رسول الله» و قلب را متوجه حضرت رضا(ع) کنميم ولی این امر معمولاً در جایی غیر از مرقد و بارگاه آنها اتفاق نمی‌افتد و اگر گفته شده است از دور زیارت کنید، به معنای آن نیست که با تشرف به بارگاه این بزرگان یکسان باشد، زیرا بدن مطهر اولیای الهی در آنجا دفن شده است و روح به این بدن تعلق دارد و حضور ما در این اماکن تأثیر بسیاری دارد. 

در زیارات اهل بیت(ع) شهادت می‌دهیم که آنان بندگان مطیع پروردگار بوده‌اند؛ شهادت‌ دادن یک سنت است، شهادت به اینکه امام در راه خدا مجاهدت زیادی کرد و مطیع و عبد بود. در حقیقت پیوند اعتقادی ما را به ایشان نشان می‌دهد. آیا شهادت‌ دادن ما برای آنان هم تأثیری دارد؟ قطعاً. پس سلام‌ دادن ما به آنها نشان می‌دهد که آنان را حاضر و ناظر بر کارهای خودمان می‌دانیم. همچنین شهادت می‌دهیم که شما بندگان خاص هستید و در راه خدا زحمت کشیده‌اید. پس ما تقرب آنان به خدا را پذیرفته‌ایم و با قلبمان گواهی می‌دهیم.

ایکنا ـ در اکثر زیارتنامه‌ها سلام و به خصوص صلوات بر پیامبر(ص) و ائمه وجود دارد. فلسفه این تکرارها چیست؟

بله، نکته مهم در بحث زیارات، تقدیم صلوات به امام(ع) است که محبت ما را به آنان نشان می‌دهد. از خدا می‌خواهیم رحمت و عطوفت و رأفتش را به آنان زیاد کند. اگر در دهه کرامت توانستیم به زیارت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) مشرف شویم، حتما به این نکات توجه کنیم.  نکته دیگری که در زیارات وجود دارد این است که چقدر اولیاء الله در برابر دشمنان خدا و دشمنان دین ایستادگی و مقاومت داشته‌اند و چه رنج‌هایی کشیده‌اند. همچنین در زیارتنامه‌ها، دعاها و خواسته‌هایی وجود دارد که ادب دعا را به ما یاد می‌دهد. البته گاهی خودمان خواسته و دعایی را انشاء می‌کنیم. گاهی هم مکان و گاهی روز خاصی را مورد توجه قرار می‌دهیم و زیارت می‌کنیم؛ مثلاً در دهه کرامت با توجه به سنتی که بین خودمان داریم، می‌دانیم که عنایت بیشتری از سوی خداوند به حضرات وجود دارد و ما هم در پرتو زیارت از آن بهره‌مند می‌شویم. 

ایکنا ـ بهتر است چه حاجاتی را در زیارت‌هایمان مطرح کنیم و آیا در بین حوائج اولویتی وجود دارد؟ 

نکته مهمی هم برای زائران حضرت معصومه(س) و حضرت رضا(ع) وجود دارد و آن این است که وقتی زائران را می‌بینیم، بیشترین دعا و حاجتشان دنیوی و مرتبط با مال و سلامتی و... است؛ یعنی وقتی گرفتاری دنیوی پیدا کردیم، متوجه زیارت می‌شویم، ولی امور مهمتر این است که ما از نظر معرفتی در برابر اولیاءالله و بندگی در مقابل خداوند مشکلات بسیاری داریم. آیا ممکن نیست ما که برای رفع حاجات دنیوی فوراً به زیارت می‌رویم و دست به دعا برمی‌داریم، برای حاجت معنوی خودمان هم چنین کنیم؟ یعنی به زیارت برویم که معرفت از آنان کسب کنیم. دین و ایمان ما بالاترین نعمت و ثروت برای ماست و باید برای این امور بیشتر درخواست و مطالبه داشته باشیم. پس برای خودمان و دوستان و آشنایان آن چیزی را بخواهیم که مهمتر است. البته نمی‌گویم رفع مشکلات دنیوی را طلب نکنیم، ولی امور معنوی را اصل بدانیم. مشکلات دنیا همیشه خواهد بود و باید بیشتر به فکر زندگی ابدی باشیم.

امروز زندگی و شرایط شیعیان بسیار دشوار شده است و هر روز بر مشکلات آنان اضافه می‌شود و از سویی معتقدیم که این مشکلات توسط حضرت حجت(عج) حل خواهد شد و با ظهور، همه دردها و رنج‌ها و مظلومیت‌ها از صفحه روزگار محور خواهد شد لذا از زائران محترمی که به مشرف می‌شوند می‌خواهم برای تعجیل در فرج دعا کنند زیرا قطعا فرج آن حضرت مساوی فرج ما شیعیان و مظلومان عالم و تمامی بشریت خواهد شد. خیلی‌ها از ظلم و ستم به ستوه آمده‌اند و جایی در عالم نیست که شاهد ظلم نباشیم.

انتهای پیام
captcha