تفاوت جهاد و قتال + صوت
کد خبر: 4107903
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۵
چیت‌چیان تبیین کرد:

تفاوت جهاد و قتال + صوت

عضو علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران در توضیح تفاوت جهاد و قتال گفت: قتال به معنای کارزار است. کارزار هم یعنی مانع ادامه حرکت طرف مقابل شدن و صرفاً به معنی کشتن نیست. اما جهاد خیلی وسیع‌تر از قتال است، اگر قتال صف‌آرایی و قطع جریان دارد، اما جهاد اساساً یک اتفاق فرهنگی و معرفتی است که می‌تواند در آن قتال هم باشد، در جهاد می‌خواهید جریان درست کنید، ولی در قتال می‌خواهید جلوی جریان را بگیرید.

هانی چیت‌چیانبه گزارش خبرنگار ایکنا، یازدهمین جلسه از سلسله جلسات تدبر در سوره مبارکه توبه(برائت) با عنوان «شناخت عارضه‌های جمعی و شیوه مواجهه با آن» و با موضوع «رسالت پیامبر در انسجام جامعه اسلامی» با تدریس هانی چیت‌چیان، عضو علمی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران شب گذشته، 27 آذرماه در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.

وی در آغاز سخنانش با اشاره به سوره کافرون که در اوایل بعثت پیامبر(ص) نازل شده است، گفت: از آغاز حرکت، دین کافران، چالش پیامبر(ص) است. شما وقتی می‌خواهید خدا را یا هر چیزی غیر از خدا را عبادت کنید این عبودیت یک سبک زندگی تولید می‌کند که به آن دین می‌گویند. دین، مجموعه برنامه‌هایی است که برای رسیدن به هدف مورد استفاده قرار می‌گیرد. شما هرگز نمی‌توانید با یک دین دیگر به عبودیت دیگری برسید، مثلاً نمی‌شود دین و شیوه زیستن را از بت‌ها بگیرید و با آن عبودیت خدا را محقق کنید و برای همین در آیه آخر سوره کافرون صراحتاً می‌فرماید: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِی دِينِ؛ دين شما براى خودتان و دين من براى خودم».

چیت‌چیان ادامه داد: «لَكُمْ دِينُكُمْ» یعنی اگر خواستی فقط خدا را پرستش کنی، پس لاجرم شیوه زیستنی هست که از داخل آن فقط خدا دربیاید. پیامبر هنوز در مکه حرکتش به قدرت نرسیده و اول دعوت است، اما همان اول، سیاست خود را مطرح می‌کند. این دین همه چیزش متفاوت است و از همین جا هم چالش به وجود می‌آید وگرنه شما خدا را عبادت کن، ولی با دین غیر خدا. این خیلی گزاره مهمی است. در سوره توبه اگر در مورد آن صحبت می‌کنیم، فکر نکنیم اسلام در موقع قدرت این حرف‌ها را زده، بلکه در سوره کافرون هم که اسلام هنوز قدرتی ندارد، این حرف‌ها گفته شده است. اگر نظامات تغییر نکند عبودیتی رقم نمی‌خورد و چالشی به وجود نمی‌آید. نمی‌توانید بگویید غیر خدا را عبودیت نمی‌کنم، ولی از دین آ‌ن‌ها تبعیت می‌کنم، آن چیزی که اصل ماجرای سوره توبه و برائت است و کار را به جنگ کشیده به این خاطر است که وقتی شما بخواهی نظام اقتصادی، تعلیم و تربیت و ... طرف مقابل را کنار بگذاری دعوا به وجود می‌آید، این آیه نمی‌خواهد بگوید موسی به دین خود عیسی به دین خود، می‌خواهد بگوید، عبودیت خدا دین خودش را دارد و عبودیت شما هم دین خودش را دارد.

این عضو علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت اظهار کرد: نمی‌شود مدل حکومتداری‌تان مثلاً از نظام لیبرال دموکراسی گرفته شده باشد و بعد بگویید اینجا معتقد به توحید هستیم. سوره کافرون در ابتدا این را می‌گوید و آخرین سوره نازل شده هم دقیقاً این موضوع را گفته است. نمی‌شود در یک نظام توحیدی که می‌خواهد به توحید عمل کند، ساختارهایی غیر از نظام توحیدی باشد. جمله‌ای منصوب به حضرت امام وجود دارد که «الإسلام‏ هو الحکومة». اسلام یعنی حکومت، اسلام نماز و روزه و حج نیست، اسلام حکومت است، دین اسلام منظور است نه شریعت. دین اسلام یعنی دین همه شریعت‌های آسمانی، یعنی آن مبانی که همه شریعت‌ها آن را دنبال می‌کردند، اینکه شما فکر کنید ما نظامات حاکمیتی غیر خدا را استفاده می‌کنیم، ولی مناسک را هم انجام می‌دهیم پس «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» چه می‌شود؟

وی ادامه داد: بعد ماجرا جلو می‌رود تا اول هجرت و زمانی می‌شود که پیامبر(ص) به مدینه می‌رود، باز موضوع سوره بقره این است که «لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه به خوبى آشكار شده است، پس هركس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است و خداوند شنواى داناست». خداوند اول هجرت هم این موضوع را یادآوری می‌کند و «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» موضوع حرکت ما بوده است. اول و وسط و آخرش را بگیری این دغدغه وجود دارد که ولایت الهی را پیاده‌سازی کند. نمی‌توانید قالب حاکمیت را از جای دیگر بگیرید و در عوض حاکمانتان نمازخوان و اهل روزه باشند. این خیلی مطلب مهمی است.

زدودن شرک از جامعه؛ اساس سوره توبه

چیت‌چیان با بیان اینکه اساس سوره توبه یک اتفاق تمدنی است و می‌خواهد جامعه را از تمامی شئونات شرک پاک کند، گفت: نه اینکه فکر کنید وقتی به قدرت رسیده می‌خواهد این کار را کند، بلکه از اول همین حرف را زده بود. یک مدت هم مماشات کردند و با شرک زندگی کردند، ولی دیگر نمی‌شود و «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» باید محقق شود. الان جامعه ما سوره برائت می‌خواهد چون اگر بخواهد یک حرکت تمدنی را انجام دهد، باید شرک را از ساختارش بیرون بیندازند. سوره می‌گوید وقتی می‌خواهید مشرکان را بیرون کنید، اینقدر نترسید همان خدایی که شما را در صحنه‌های قبلی یاری کرد این خدا همان خداست. شرک جوری به جامعه مؤمنین گره خورده که بیرون کشیدنش ترس و لرز دارد.

وی عنوان کرد: در جلسات گذشته درباره شخصیت‌های مختلف سوره و انسجام نظام اسلامی برای اینکه حرکت تمدنی‌اش را انجام دهد صحبت کردیم و گفتیم که هر کدام از گروه‌ها چه نقشی دارند. جلسه قبل هم در مورد رسول صحبت کردیم، این نقش را دو قسمت کردیم که یک سری آیات در مورد پیامبر و یکسری خطاب به پیامبر(ص) است. گروه اول به مؤمنین می‌گوید که نقش پیامبر این است و خودتان را با نقش او هماهنگ کنید، حالا می‌خواهیم در مورد آیاتی صحبت کنیم که خطابش به پیامبر گرامی اسلام است.

نکته‌ای راجع به خطاب به پیامبر(ص)

این معلم قرآن بیان کرد: در مورد آیاتی که خطاب به پیامبر است، نکته‌ای را علامه طباطبایی در تفسیر المیزان دارند، می‌گویند وقتی خطاب به یک نفر صورت می‌گیرد لزوماً موضوع بحث مورد خطاب نیست، مثل اینکه من آقای دکتر را خطاب می‌کنم که می‌تواند موضوعم و خطابم او باشد، این اولین شکل خطاب است ولی یک بخشی از خطاب این است که شخصی را خطاب قرار می‌دهم ولی شنونده فرد دیگری است مثل همان که به در می‌گوییم دیوار بشنود. از این مدل خطاب در قرآن زیاد داریم. در همه کلام‌ها و طبیعتاً در قرآن هم پر استعمال است. باید آن را در سیاق بررسی کنیم چون ظاهرش که خطاب است. این نیازمند این است که حتماً عرف کلام را مطالعه کرده باشید و خیلی کار دقیقی به لحاظ تفسیری است، کلام اینجا حالت صامت دارد و چون متن لحن ندارد، فهم لحنش فهم تفسیری می‌خواهد.

مأموریت مهم پیامبر(ص) در سوره توبه

وی افزود: در قرآن خطاب به دو شکل صورت می‌گیرد یا ادات خطاب دارد یا ادات خطاب ندارد و از ضمیر مخاطب استفاده می‌کند. سطح این دو جمله با هم متفاوت است و آن‌هایی که ادات خطاب دارند انگار خدا آن‌ها را برجسته‌سازی کرده است. در سوره توبه خطاب به پیامبر(ص) زیاد داریم، ولی یک آیه در این سوره است که با «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ» آمده و خدا آن را برچسب‌دار کرده است. آیه 73 سوره مبارکه توبه «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛ اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرانجامى است». به شخص پیامبر خطاب دارد و به طور ویژه امر به جهاد می‌کند. مهم‌ترین مأموریت پیامبر در این سوره امر به جهاد است. پیامبر جلودار جهادی است که به بقیه مؤمنین امر شده است.

تفاوت جهاد و قتال

چیت‌چیان به توضیح تفاوت جهاد و قتال پرداخت و بیان کرد: در این سوره هم جهاد و هم قتال داریم. چه رابطه‌ای بین این دو است؟ قتال یعنی کارزار، کارزار یعنی وارد میدان شده که مانع ادامه حرکت طرف مقابل به طور جدی شود. آیا صرفاً به معنی کشتن است؟ خیر، ممکن است من قبل از جنگ با خطبه کاری کنم که جنگ تمام شود، این هم قتال است، البته بدون شمشیر هم نیامده و شمشیرش را هم آورده است. اما جهاد خیلی وسیع‌تر از قتال است، یعنی اگر قتال صف‌آرایی و قطع جریان دارد، اما جهاد اساساً یک اتفاق فرهنگی و معرفتی است که می‌تواند در آن قتال هم داشته باشد، جنبه‌های علمی و فرهنگی و اجتماعی‌اش بر قتالش می‌چربد. در جهاد حالتش ایجابی‌تر و در قتال حالتش سلبی‌تر است. در جهاد می‌خواهید جریان درست کنید ولی در قتال می‌خواهید جلوی جریان را بگیرید. در قتال قصد متوقف کردن است، اما دایره‌ جهاد وسیع‌تر از قتال است و حیثیت تهاجم دارد.

وی ادامه داد: «جَاهِدِ» آیه مطلق نیست، بلکه جاهد با کفار. کفار همه شئونات کفر را شامل می‌شود یعنی منظور فقط مشرکان مکه نیست، لذا مجموعه مشرکان مکه و اهل کتاب و همه اینها را شامل می‌شود. کفار شامل مشرکان و اهل کتاب می‌شود. ممکن است طرف به اسم دین جلوی حاکمیت دین بایستد یا به اسم غیر دین این کار را کند. «وَالْمُنَافِقِينَ» یعنی میدان نبرد پیامبر(ص) حیثیت داخلی هم دارد و با نفاق هم باید مبارزه کند. پیامبر(ص) دو میدان مبارزه بزرگ را در نظام اسلامی باز می‌کند. شخص پیامبر(ص) مورد نظر نیست، بلکه جایگاه پیامبر(ص) مد نظر است. رسول یعنی فرستاده ولی نبی به حیثیت اتصال به وحی گفته می‌شود. یک نفر است اما به اعتبار اینکه فرستاده شده رسول می‌گویند ولی به اعتبار اینکه به او وحی می‌شود، نبی می‌گویند. اینجا یعنی حیثیت وحیانی پیامبر(ص) هم مد نظر است و پیامبر(ص) مبتنی بر وحی‌ای است که به او شده باید میدان جهاد را در مقابل کفار و منافقین در دو ساحت مختلف باز کند.

این عضو علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت عنوان کرد: عبارت بعدی این است که «وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ» سخت بگیر و غلظت داشته باش، و «وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ» کفر و نفاق عاقبتی جز جهنم ندارد. «وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ» یعنی چه؟ واقعاً جهاد سطحی از شدت می‌خواهد، آیا یعنی سطحی از بی‌رحمی می‌خواهد؟ پیامبر رحمة‌للعالمین است که کفار و مشرکان را هم شامل می‌شود پس این «وَاغْلُظْ» به معنی بی‌رحمی نیست. آیه دیگری در قرآن داریم آیه 159 سوره آل عمران که می‌گوید «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ؛ پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى ‏شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل‏كنندگان را دوست مى دارد»، پیامبر اگر غلیظ قلب بودی از دورت پراکنده می‌شدند.

توضیح رقیق‌القلبی و غلظت قلب

وی گفت: در آیه 9 سوره تحریم «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» عین همین آیه را داریم. نشان می‌دهد این خیلی راهبرد مهمی است و توجه می‌خواهد. ظاهراً به پیامبری که رقیق‌القلب است گفته که غلظت به خرج بده، نشان می‌دهد اگر پیامبر غلظت به خرج می‌دهد این غلظت در قلبش نیست، بلکه در رفتارش است. مثل آن شعر مولوی که «بچه می‌لرزد از آن نیش حجام، مادر مشفق بدان غم شادکام»، آن مادر باید شاد باشد، قلبش را پاره پاره می‌کنند، ولی در چهره‌اش هیچ چیزی نشان نمی‌دهد. این در پیامبر(ص) جمع شده ولی در ما نوعاً جمع نمی‌شود. اگر کسی نتواند این دو صفت را با هم جمع کند به درد رهبری مبارزه با طاغوت نمی‌خورد. این آیه شأن نبوت دارد و رهبری نبوتی منظورم است نه رهبری مؤمنین. ما اگر پدر یک خانواده یا مدیر یک مجموعه هستیم «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ» آن جا به حساب نمی‌آییم، ما رسول رسولیم ما خود نبی نیستیم.

چیت‌چیان با اشاره به آیات دیگر سوره توبه که خطاب به پیامبر اکرم(ص) هستند، بیان کرد: اولین آیه، آیه ششم است «وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ؛ و اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به مكان امنش برسان چرا كه آنان قومى نادانند» که پیامبر(ص) مأمور شده به اینکه شرایطی را فراهم کند که مشرکان کلام خدا را بشنوند. بعدی آیه 42 است «لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ؛ اگر مالى در دسترس و سفرى [آسان و] كوتاه بود قطعا از پى تو مى‌آمدند ولى آن راه پرمشقت بر آنان دور مى‌نمايد و به زودى به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر مى‏ توانستيم حتما با شما بيرون مى ‌آمديم [با سوگند دروغ] خود را به هلاكت مى‌كشانند و خدا مى‏‌داند كه آنان سخت دروغگويند» که پیامبر مورد خطاب است، ولی امر به او نیست.

وی عنوان کرد: آیه بعد آیه 43 است «عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ؛ خدايت ببخشايد چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسى به آنان اجازه دادى» این جا از آن جاهایی است که باید خطاب را بررسی کنیم. اینجا واقعاً نمی‌خواهد به پیامبر بگوید چرا اجازه دادی می‌خواهد به آن‌ها بگوید که هر کدامتان آمدید اجازه گرفتید، قطعاً مؤمن نیستید. موضوع بحث پیامبر(ص) نیست، اما خطاب به پیامبر(ص) است. توبیخش فرد دیگری است نه پیامبر(ص). در آیه 42 سوره یوسف آمده «فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ» در نگاه اول اینطور معنی می‌شود که شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد، در صورتی که به دلایل متعدد این خلاف نص صریح قرآن است. علامه نزدیک هشت صفحه در المیزان راجع به این صحبت می‌کند، یوسف گفت: «اذْكُرْنِی عِنْدَ رَبِّكَ» یعنی پیش ربت من را یاد کن، اما شیطان یاد ربش را از ذهنش می‌برد، رب اینجا منظور عزیز مصر است. چهار آیه قبل‌تر یوسف را مخلَص معرفی می‌کرده، چه عرف و چه ادبیات را لحاظ می‌کردیم نباید این را غلط می‌فهمیدیم. پس خدایا چرا سخت صحبت کردی که خطا متوجه شویم. یکی از نکات مهمش این است که خدا اساساً این کتاب را برای شکوفایی عقل و تفکر نازل کرده و می‌خواهد در همین چالش‌ها عقلانیت مخاطبش رشد کند. هزاران بار بلاتشبیه مثل معما طرح کردن است، سؤال پیچیده می‌شود برای اینکه تو قرار است، رشد کنی. اشتباه فهمیدیم که دینداری یعنی عاقل نباش و نفهم باش و فقط یکسری دستور را انجام بده، دینداری آمده که عقول را رشد دهد. چقدر آیه برایتان بخوانم که جمله‌ها دو پهلو و سه پهلو است، یک آیه است که حضرت علامه می‌فرماید این آیه یک میلیون احتمال نحوی دارد.

چیت‌چیان اظهار کرد: انسان باید مؤدب باشد، یعنی حتماً علما بیشتر از ما می‌فهمند که معنویت و تقوا دارند، اما در عین ادب انسان لازم است که وامدار حق باشد، انسان وقتی حقی را تشخیص می‌دهد باید بگوید ولی نباید هرگز از خشیت فاصله بگیرد. آیه بعدی آیه 51 سوره توبه است که پیامبر مأمور می‌شود تا بگوید «قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ بگو جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى ‏رسد او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند» ما یا پیروز یا کشته می‌شویم که در هر صورت برای ما حُسن است و برای شما هم جز بدی هیچ چیزی نیست، یا خدا عذابتان می‌کند یا به دست ما عذاب می‌شوید.

وی ادامه داد: آیه 65 «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ؛ و اگر از ايشان بپرسى مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى می‌کرديم بگو آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند می‌کرديد» خطاب بعدی است که درباره مقابله با منافقون است. تا آیه 80 «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ؛ چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى [يكسان است‏ حتى] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد، چرا كه آنان به خدا و فرستاده‏‌اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى‌كند»، به پیامبر می‌گوید اما خطاب به آن افراد است چون می‌خواهد شدت غضب را نشان دهد، من اینقدر غضبناک هستم که حاضر نیستم با خودش حرف بزنم. آیه 84 هم «وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ؛ و هرگز بر هيچ مرده‏‌اى از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست، چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند» در مورد کسانی است که به جنگ نیامدند.

یادآور می‌شود، این جلسات یکشنبه‌های هر هفته بعد از نماز مغرب و عشا صرفاً در مسجد کوی دانشگاه تهران به نشانی خیابان کارگر شمالی، روبه‌روی خیابان پانزدهم برگزار می‌شود. پخش زنده جلسات نیز از طریق لینک https://www.skyroom.online/ch/elmshahr/madresedoa در دسترس قرار می‌گیرد.

کد
انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha