آیتالله محمدجعفر طبسی، استاد درس خارج حوزه علمیه در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده نوشته است: سیزدهم ماه جمادیالاول بنا به نقلی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) است. این بانو تنها یادگار نبی مکرم اسلام و پاره تن اوست که فرمود: «فاطمة بضعة منّی فمن آذاها فقد آذانی» (الصواعق، ص 105) خانه آن حضرت در «مدینة الرسول» بود و با دیگر خانههای موجود در مدینه تفاوت داشت به طوری که این تفاوت جوهری از برخی آیات قرآن و احادیث صحیح رسولخدا(ص) برداشت میشود.
در این یادداشت کوتاه، نگاهی گذرا از منظر آیات و سنت پیامبر(ص)، به این خانه نورانی خواهیم افکند.
در آیه شریفه «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ؛ [اين نور] در خانههايى است كه خدا اذن داده [شأن و منزلت و قدر و عظمت آنها] رفعت يابند و نامش در آنها ذكر شود، همواره در آن خانهها صبح و شام او را تسبيح مىگويند.»(سوره نور، آیه 36) لفظ «بیوت» دارای تفاسیر مختلفی است. از جمله آنها مساجد، کعبه، مسجد مدینه، مساجد اربعه، خانه انبیا و بیت المقدس است. (تفسیر ابن ابی حاتم، ج 8، ص 2604؛ تفسیر فخر رازی، ج 8، ص 396؛ تفسیر تبیان، ج 7، ص 440).
آنچه از تفسیر کشف و بیان ثعلبی (م427 ق) استفاده میشود که «خانه علی و فاطمه علیهما السلام» تفسیر دیگری از واژه «بیوت» در این آیه کریمه است. وی در تفسیرش (ج 7، ص 107) از ابان بن تغلب از نفیع بن حارث از انس بن مالک از بریده که هر دو از صحابه هستند، نقل کرده که رسولخدا(ص) آیه «فی بیوتٍ أذِن اللهُ أن تُرفَعَ و یُذکَرَ فیها اسمُه» را تلاوت کرد؛ پس مردی از جا برخاست و از آن حضرت پرسید که منظور از این بیوت چیست؟ رسول خدا فرمود: «بیوت الأنبیا». ابوبکر که در آنجا حاضر بود پرسید: آیا خانه علی و فاطمه(علیهماالسلام) در زمره آن بیوت است؟ حضرت فرمود: «نعم مِن أفاضلها» یعنی خانه علی و فاطمه(علیهماالسلام) از برترین خانههای انبیاء الهی است. (تفسیر الدرّ المنثور، ج 6، ص 186؛ مناقب ابنمردویه، ص 284؛ تفسیر روح المعانی، ج 18، ص 157؛ شواهد التنزیل، ج 1، ص 41، حدیث 567)
روایات متعددی در منابع معتبر اهل سنت وجود دارد که نشان میدهد رسول خدا(ص) هرگز بدون اجازه و رخصت وارد خانه دخترش حضرت زهرا(س) نشد. پیامبری که قرآن درباره او میگوید: «النبیّ أولی بالمؤمنین مِن أنفسهم؛ پيامبر(ص)، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است» (سوره احزاب، آیه 6). برخی از این احادیث عبارتند از:
روایت اول
جناب ابن سعد (م230 ق) با سندی از سعید بن مسیّب از ام ایمن درباره شب زفاف حضرت فاطمه(س) نقل میکند که پیغمبر اکرم در آن شب نزد خانه فاطمه آمد و سلام کرد و اجازه گرفت؛ «فجاء رسول الله(ص) حتّی وقف بالباب و سلّم، فاستأذن فأذن له». (الطبقات الکبری، ج 8، ص 24)
روایت دوم
جناب ابن عساکر دمشقی شافعی مذهب (م571 ق) از عمران بن حصین روایت میکند که روزی رسولخدا(ص) به او فرمود: «ألا تنطلق بنا نعود فاطمة(س)؟ فإنّها تشتکی. قلت: بلی، قال: فانطلقنا حتّی إذا إنتهینا إلی بابها فسلّم فاستأذن فقال: أدخل أنا و من معی؟ قالت: نعم و من معک یا أبتاه» «آیا همراه من نمیآیی تا به عیادت فاطمه(س) برویم؟ چرا که او از دوری من شکوه میکند.» گفتم: بله میآیم. پس با هم به راه افتادیم تا به در خانه فاطمه(س) رسیدیم. رسول خدا(ص) سلام کرد و اجازه خواست و اینچنین فرمود: آیا من و شخصی که با من همراه است وارد شویم؟ فاطمه(س) پاسخ داد: بله پدر جان! شما و کسی که همراه شما است، وارد شوید.»( تاریخ دمشق، ج 45، ص 103)
از این روایات چند مطلب به روشنی قابل استفاده است:
1. از جمله آداب وارد شدن به خانه دیگران، سلام کردن است.
2. خانههای آن زمان دارای در بوده است. برخلاف افرادی که تصوّر میکنند منازل دارای پرده بوده و در نداشته است.
3. وقتی رسول خدا(س) هنگام ورود به خانه پاره تنش فاطمه زهرا(س) اجازه میگرفته، تکلیف دیگران برای ورود به چنین خانهای روشن است.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است؛ خانهای که آخرین پیامبر خدا(ص) بدون اجازه وارد آن نمیشد، چگونه پس از رحلت آن حضرت(ص)، مورد بی حرمتی برخی قرار گرفت؟
قاسم بن سلام (متوفای 224 قمری) از عبدالرحمان بن عوف نقل کرده که بر ابوبکر وارد شدم در حالی که در مرض موت بود. پس از سلام کردن به او گفتم: الحمدلله در شما چیزی مشاهده نمیکنم و بر دنیا تأسف مخور. ابوبکر جواب داد: من جز بر سه کاری که انجام دادم، بر چیزی دیگری تأسف نمیخورم. کارهایی انجام دادم که ای کاش آنها را انجام نمیدادم. ای کاش فلان کار و فلان کار را مرتکب نمیشدم! ابوعبیده میگوید: «نمیخواهم آن کارها را بیان کنم.» (الأموال، ص 193)
روایت ابوعبیده آن کارها را از شدت قبحش بیان نکرد و حقایق تلخ تاریخ را پنهان ساخت. ولی پس از او، «مبرد» پرده از آن گفتهها برداشت. جناب ابن ابی الحدید معتزلی (م 655 ق) از مبرد نقل کرد که ابوبکر گفت: اما آن سه کاری که انجام دوست داشتم انجام نمیدادم، عبارتند از: به خانه فاطمه بی احترامی نمیکردم و آن را رها میکردم. (شرح نهج البلاغة، ج2، ص 45؛ مختصر تاریخ دمشق، ج13، ص122). «فأمّا الثلاث الّتی فعلتها و وددت أنّی لم أکن کشفتُ عن بیت فاطمة و ترکته ...» (المعجم الکبیر، ج 1، ص 62، حدیث 43؛ العقد الفرید، ج 4، ص 93).
همچنین جناب بلاذری در قرن سوم، به جریان بیعت نکردن برخی صحابه با خلیفه اوّل، از جمله امیرالمؤمنین(ع) و زبیر اشاره کرده است. سپس مینویسد: «حضرت فاطمه(س) به خلیفه دوم فرمود: «یابن الخطّاب أتراک محرّقاً علیّ بابی؟ قال: نعم.»«ای فرزند خطاب! آیا تو را در حالی میبینم که آمدهای تا منزل مرا به آتش بکشی؟!» گفت: بله. ( انساب الاشراف، ج 1، ص 586)
به راستی خانهای که محل نزول امین وحی «جبرئیل(ع)» بود و خانهای که رسول خدا(ص) هرگز بدون اجازه وارد آن نمیشد، سزاوار این همه بی حرمتی بود؟
انتهای پیام