ایکنا به مناسبت روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک، گفتوگویی با علیرضا جلالی فراهانی پزشک فوقتخصص بیهوشی قلب، رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله(عج) و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس انجام داده است. وی در سال ۱۳۶۱ در دوره جوانی و ۱۶ سالگی در عملیات مسلمابنعقیل در منطقه سومار شرکت کرد و بعد از آن تا پایان جنگ به صورت منقطع حضور داشت. به مناسبت امروز که روز پزشک نامگذاری شده است با وی گفتوگویی داشتهایم.
ایکنا - چه شد که اصلا پای شما به جبهه باز شد؟
در همان جوانی که برای اولین بار به جبهه رفتم به صورت اتفاقی سر از گردان تخریب در آوردیم و بعد از آموزشهایی که در این گردان دیدم تا پایان جنگ در همین گردان بودم. حتی زمانی که دانشگاه قبول شدم و رشته پزشکی میخواندم باز هم در گردان تخریب حضور داشتم زیرا آموزشهای تخصصی دیده و به لحاظ مهارتی در این حوزه مسلط بودم. جمع بسیار خوبی در این گردان حضور داشتند و بسیاری هم شهید شده بودند، به همین دلیل دلم نمیآمد که از گردان جدا شوم و به جای دیگر بروم، تنها یک دوره کوتاه هشتماهه در بیمارستان صحرایی حضور داشتم.
ایکنا- برایمان خاطرهای از آن دوران تعریف کنید.
همه روزهای دفاع مقدس خاطره بود. به یاد دارم آن تعداد نفراتی که در گردان تخریب بودیم همه هممحلی بودیم و از قبل یکدیگر را میشناختیم. به همراه شش نفر از بچههای این گردان دانشجو بودیم و خیلی تلاش میکردیم تا زمانهایی که عملیات نبود و در فاصله بین عملیاتها که در حالت پدافندی بودیم، برای بچههایی که علاقهمند بودند، کلاسهای تقویتی برگزار کنیم.
در عملیات مهران، بعد از آزادسازی مهران در ارتفاعات قلاویزان بودیم. در خط مقدم بودیم و با اینکه عملیات تمام شده بود، دائم درگیریهای پراکنده رخ میداد و دشمن خمپاره میزد و هرروز شهید و زخمی داشتیم.
در سنگر بسیار کوچکی بودیم که دو سه نفر به صورت چمباتمه جا میشدند و به قدری سقفش کوتاه بود که امکان ایستادن وجود نداشت و حتی نمیشد پاها را دراز کرد. در نتیجه در حالت نشسته میخوابیدیم اما با این حال در آنجا هر روز چند ساعت کلاس کنکور و تقویتی دروس دبیرستان برگزار میکردیم. بسیاری شوخی میکردند که اینجا امکان دارد لحظاتی بعد شهید شوید چه زمان درس و این مسائل است! ما هم در پاسخ میگفتیم که عیبی ندارد حالا که قرار است شهید شویم، حداقل با علم شهید شویم.
جالب است که چند تن از بچههای آن روز پزشک و تقریباً 27 نفر از بچههای گردان تخریب پزشک شدند. بسیاری از آنها در همان ایام درسخواندند و علاقهمند و موفق شدند که پزشک شوند و الان هم از پزشکان خوب کشور محسوب میشوند.
ایکنا- علت ماندگاری دفاع مقدس در تاریخ کشور چیست؟
شاید یکی از دلایل ماندگاری دفاع مقدس مردمی بودن این دفاع بود. خیلی از جنگها در کشورهای مختلف اتفاق میافتد و عموماً ارتش آن کشور درگیر است اما وقتی به ما حمله شد چون بعد از انقلاب بود هنوز کشور ساختار و سازمان خود را پیدا نکرده بود و اصل حمله ظالمانه و غافلگیرانه بود.
بعد از فرمان حضرت امام(ره) همه مردم در همه صنوف وظیفه خود دانستند که در جبهه حضور پیدا کنند. این حضور مردمی و اداره مردمی جنگ باعث ماندگاری جنگ شد و باعث شد تا صحنههای ماندگار عظیم شکل بگیرد.
ایکنا- برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره دفاع مقدس چه کار باید کرد؟
حضرت امام(ره) فرمودند که جبههها دانشگاه است و تجربه هم همین را نشان داد. شهدایی که لیاقت داشتند و در این جبههها به شهادت رسیدند، بالاترین درجهها را کسب کردند. آنهایی هم که ماندند، تجربههای خیلی خوبی به دست آوردند و توانمندیهای آنها به شدت توسعه پیدا کرد.
در سالهای بعد از جنگ دولتهایی آمدند و تلاش کردند تا حالت ضدجنگ و خاموش کردن آن را داشته باشند و پانزده سالی کلاً داستانهای جنگ به فراموشی سپرده شد و رزمندهها حالت غریبانهای داشتند. اما بعد از مدتها فاصله، به دستور مقام معظم رهبری دوباره توجهات به دفاع مقدس بیشتر شد. ما میبینیم که فاصلهای بین نسل جنگ و فرزندان آنها افتاده است. این موضوع قطعاً باید با نقل خاطرات دفاع مقدس با شیواترین زبان که زبان هنر است انجام بگیرد. باید از قالبهای مختلف هنری استفاده کرد تا درسها و تجربیات دفاع مقدس حفظ و منتقل شود.
در سالهای گذشته اتفاقات خوبی در حوزه هنری رخ داد. هزاران کتاب خاطرات دفاع مقدس چاپ شد و این مسیر باید ادامه پیدا کند و تنها راه آن هم زبان هنر است. با استفاده از زبان هنر قطعاً موفق خواهیم شد که این میراث را به صورت جدی به عنوان فرهنگ عظیم کشور حفظ کنیم.
ایکنا- بسیاری از آن دوران دفاع مقدس به نیکی یاد میکنند و میگویند با اینکه جنگ بود اما انواع مشکلاتی که امروز با آن مواجه هستیم وجود نداشت؛ ریشه این موضوع را در کجا میبینید؟
سه دلیل میتوان برای این موضوع بیان کرد. یک، نگاه دولت و دولتمردان آن روز به فضای عمومی جامعه بود و این حس در بین مردم وجود داشت که اگر اجناس کم است اما عادلانه توزیع میشود و به مقتضای آن روز اجناس کوپنی و دفترچهای بود و از طریق مساجد و فروشگاههای تعاونی بین مردم توزیع میشد. تقریباً همان جنس کم به صورت مساوی بین مردم توزیع میشد و این حس دزدی، رانتخواری و زیاده خواهی وجود نداشت.
دو، بعد از جنگ بحث زیادهخواهیها و اشرافیگریها که مقام معظم رهبری بارها در این رابطه تذکر دادند، خیلی توسعه پیدا کرد. برخی از مدیران جنگ و کسانی که در جنگ بودند، بعد از جنگ منصب پیدا و برای خود امتیازات ویژه طلب کردند. آنها خود را جدا از مردم میدیدند و باعث شدند طبقهای در کشور به وجود بیاید که به «یقه سفیدها» معروف شد. هم خود را مدعیان انقلاب میدانند و هم از نظر مالی ثروتمند و توانمند شدند و بعداً مسیر خود را از انقلاب جدا کردند. دیدن این موضوع مردم را زجر میداد که چرا باید این موارد وجود داشته باشد.
سه، الان رسانهها بسیار گسترده شده و توسعه پیدا کردهاند و هر چیزی را به ثانیه منتشر میکنند که بسیاری از آنها واقعیت و بسیاری هم جنگ رسانهای و دروغ است. ترکیب این موضوعات با یکدیگر باعث میشود علیرغم اینکه کشور در دوران پس از جنگ توسعه پیدا کرده و در بسیاری از حوزهها پیشرفت داشتیم به دلیل حضور فراگیر مردمی و توزیع کالاها به صورت عادلانه در زمان دفاع مقدس، مردم حس بهتری داشتند.
ایکنا- ما دوره سه ساله کرونا را پشت سر گذاشتیم و پزشکان به نام مدافعان سلامت شناخته شدند و گویی در امتداد همان مسیر دفاع مقدس بود، نظر شما در این رابطه چیست؟
بله واقعاً همین است و مدافعین سلامت در امتداد مسیر دفاع مقدس بودند و هستند. من توفیق داشتم که در دوران کرونا مسئولیت یکی از بیمارستانها را بر عهده داشته باشم و از ابتدا در این موضوع بودم. واقعاً مردم ایران به قدری خوب، شریف و دوستداشتنی هستند که هرجایی که احساس کنند که امنیت، سلامت و معیشت مردم در خطر است همه در وسط ماجرا حضور پیدا میکنند. در بحرانهایی مانند سیل و زلزله دیدیم که علیرغم اینکه مردم به لحاظ مالی هم خیلی توانمند نبودند همان حداقلهایی را که داشتند به میدان آوردند.
در موضوع کرونا هم همین است و چون در مرکز صحنه حضور داشتم، شاهد تلاشها و جانفشانیهای پزشکان و پرستاران بودم که از سلامت و امنیت خود و خانواده خود گذشتند. من شاهد بسیاری از پزشکان و پرستاران بودم که بیش از دو سه ماه به دلیل منتقل نشدن بیماری و نیاز بیمارستانها با خانوادههای خود ارتباط نداشتند و شبانهروز در بیمارستانها بودند. در آنجا هم دیگر سلسله مراتب دکتر، پرستار و کمک بهیار وجود نداشت. هرکس هرکاری از دستش برمیآمد انجام میداد. به علاوه اینکه نهادهای مردمی و گروههای خیرین نیز حضور پیدا کردند و هر کمکی که از دستشان برمیآمد، انجام دادند و از بیماران و پرستاران پذیرایی میکردند.
تعداد زیادی از جامعه پزشکی و سلامت ما در این دوران جان خود را از دست دادند و شهید شدند و تنها در بیمارستان ما ده نفر از کادر پزشکی به شهادت رسیدند که در خیلی از بیمارستانهای کشور این اتفاق افتاد.
صحنههایی که در دوران کرونا دیدیم در مقایسه با دفاع مقدس بسیار قویتر بود زیرا در دفاع مقدس تنها رزمندهها درگیر جنگ بودند اما در این دوران کادر درمان هم خودشان و هم خانوادهشان درگیر بودند و یک کار کاملاً فراگیر و اجتماعی بود. این موضوع هم خیلی پرداخته نشده و ابعاد فداکارهایی که رخداده است شناخته شده نیست. انشاءالله در فرصتی این ایثار و فداکاریها هم برای مردم نشان داده شود.
انتهای پیام