به گزارش ایکنا، نعمتالله صفری فروشانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، امروز، 12 مردادماه در نشست علمی «عاشوراپژوهی در میانه دو رویکرد کلامی و تاریخی»، گفت: بحث ما در اینجا رویکرد حل مسئله است که به تعاملات کلام و تاریخ بازگشت دارد و در پارهای موارد حتی به تعارض بین این دو هم کشیده شده است.
وی با بیان اینکه علم کلام عقیدهمحور است و منظور ما از رویکرد تاریخی، رویکرد مرتبط با مطالعات تاریخی تحلیلمحور است، نه نقلمحور، اضافه کرد: مطالعات کلامی، علم است ولی هنوز عمر مطالعات تاریخی به خصوص درباره تاریخ ائمه(ع) به دو دهه نمیرسد و اصول این علم مشخص نیست. به جای آنکه تاریخ را به عنوان یک علم روشمند نگاه کنیم، به تاریخ بیشتر با عنوان مجموعه مصالح(شبیه مصالح ساختمانی) مینگریم و حتی شخصیتهای این علم هم خود را به عنوان شخصیت تاریخی بروز ندادهاند.
صفری فروشانی افزود: واقعه عاشورا اصالتا تاریخی است ولی این امر، مانع از آن نیست که علم کلام وارد آن نشود؛ آموزههایی چون عصمت، علم غیب، امور ماورایی و معجزات و مسائل خاص امامتی مانند امامت به نصب و ولی الهی در این واقعه نمود خود را دارد و یک کلامی با دید، مبانی، نگاه و ادبیات کلامی، دغدغهها و منابع کلامی و مواضع کلامی وارد این واقعه میشود و به هیچ وجه سخن ابن خلدون را نمیپذیرد که امام حسین(ع) روی مردم کوفه حساب کرده بود زیرا این مطلب، با علم غیب امام ناسازگار است.
صفری فروشانی تصریح کرد: یک فرد کلامی، اجازه تحلیل تاریخی به یک مورخ را تا جایی میدهد که وارد خطوط قرمز مباحث عقیدتی و کلامی نشود. در این مباحثات، امام حسین(ع)، انسانی که در سال چهارم هجری به دنیا آمده و در سال 61 هجری به شهادت رسیده است، جایی ندارد بلکه امام(ع) از آغاز خلقت، خلقت نوری داشته که از فیوضات اولیه الهی است و بعد از شهادت هم وجود دارد و در این دنیا اثرگذار است، زائران خود را میبیند، صدایشان را میشنود، حوائجشان را برآورده میکند و در روز قیامت دارای مقام شفاعت و تربت او هم شفا هست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه یک متکلم این موضوعات را از روایات و مبانی کلامی عقلمحور میگیرد و از عرفان و فلسفه و تاریخ بهره برده است، اظهار کرد: اگر کسی بخواهد شبههای در برخی از این موارد ایجاد کند، به شدت در برابر آن میایستد و در مقام پاسخگویی برخواهد آمد.
وی افزود: بدون تعارف باید بگویم تاریخ جزء علوم انسانی است؛ علوم انسانی، علوم تدینمحور و تعبدمحور نیستند و به دنبال دلایل و قرائن و شواهد هستند، در میان این علوم، تاریخ کارویژه خود را کشف واقعیت قرار داده و ابزار آن شواهد و قرائن است که ممکن است در طول تاریخ زیاد شود؛ الان در اثر مرور زمان و پیشرفت علم، شواهدی در یک موضوع داریم که قبلا نبوده است. مثلا اگر کسی قائل باشد که امام حسین(ع) به خاطر امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد، باید دلیل و شاهد بیاورد و اگر کسی بگوید، امام برای شهادت، قیام کرد باز باید دلیل بیاورد، کما اینکه برای تشکیل حکومت باید استدلال داشته باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه تاریخ فقط در بازه سال چهارم تا 61 هجری میتواند بحث کند و خلقت نوری را قبول ندارد، تصریح کرد: تاریخ میگوید هر چیز تاریخی میتواند تحت تحلیل تاریخی قرار بگیرد و اینکه موجودی مقدس باشد و از دسترس تحلیلهای ما خارج شود، قبول نداریم. در تاریخ، انسان خاص نداریم و تاریخ نمیتواند ارتباط ویژه بین انسان و خدا و جن و ملک را درک و بیان کرده و برای آن شواهد و قرائن بیاورد.
وی اضافه کرد: یک مورخ با پیشفرض عصمت و امامت و معجزه و علم وارد تحلیل نمیشود؛ تاریخ بما هو تاریخ سکولار است و متدین و متعبد تربیت نمیکند و نمیگوید من علم این موضوع را به خدا و ائمه(ع) واگذار میکنم بلکه واقعه عاشورا را تاریخی میداند و معتقد است میتواند همه ابعاد آن را تحلیل کند. بنابراین کلام و تاریخ، گاهی تعامل مثبت و گاهی تعامل منفی و تضاد با هم دارند.
صفری فروشانی اضافه کرد: البته مخاطب بحث ما یک مورخ بما هو مورخ و یا متکلم بما هو متکلم نیست و ما با مورخانی سر و کار داریم که هم مورخاند و هم میخواهند عقاید کلامی خود را داشته باشند و ممکن است دچار چالشهایی شوند. مخاطب ما یک مستشرق و یا سنی که عقاید ما را قبول ندارد، نیست. مثلا ما از یکسو بر اساس تاریخ داریم که مسلم در هشتم ذیالحجه در کوفه کشته میشود و امام حسین(ع) نهم ذی الحجه به سمت کوفه حرکت میکند، یعنی امام(ع) علم غیب نداشتند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با طرح این پرسش که ما در تعارض آموزههای کلامی با مطالعات تحلیلی ـ تاریخی در عرصه عاشورایی چه باید کنیم؟، اضافه کرد: اولین توصیه بنده این است که به کلامیها میگویم به تحلیلهای تاریخی بها داده، آن را به رسمیت بشناسند، نگاه آنها به تاریخ نگاه از بالا نباشد، به مسائل تاریخی احترام بگذارند و بپذیرند تاریخ هم برای خود تحلیل و روش و حرف دارد.
وی افزود: نکته دیگر اینکه مبانی کلامی خود را بازنگری کرده و در مباحثات تاریخی به گونهای آنها را سامان بدهند تا با برخی تحلیلهای تاریخی سازگار باشد، ضمن اینکه پشتوانه محکمی از قرآن، سیره و سنت داشته باشد.
این پژوهشگر بیان کرد: آموزهای مثل علم حداکثری و علم بما کان و یکون و بما هو کائن که تنه به علم الهی میزند، نه تأییدی از قرآن و نه تأییدی از روایات و سیره ائمه(ع) دارد و علمی نیست که به همه ریز حوادث ابتدا تا انتهای خلقت و زمان خودشان عالم باشد لذا میتوان به گزینههای دیگر مانند علم انشایی تمسک کنیم، یعنی اگر ائمه(ع) بخواهند و اراده کنند، آن هم با مصلحت الهی، میتوانند بدانند نه اینکه در همه زمانها و مکانها با مردم با این نوع علم مرتبط هستند.
وی اظهار کرد: توصیه دیگر اینکه منصفانه وارد مسئله شوند، اقوال را ببینند، وارد موضوع شوند و سیر تاریخی را بررسی کنند؛ مثلا عمده متکلمان ما قبول دارند که امام حسین(ع) رفت تا شهید شود و شاید اگر سیر تاریخی را بنگرند، غلبه این تفکر از دوره سید بن طاووس در قرن هفتم بوده و کسانی مانند سیدمرتضی و شیخ طوسی رویکرد شهادت و علم حداکثری را نداشتهاند و حتی برخی رویکرد تشکیل حکومت را مطرح کردهاند.
صفری فروشانی بیان کرد: ما باید به یک بلوغ معرفتی در بین صاحبنظران این دو رشته برسیم تا بتوانیم همدیگر را تحمل کنیم که به صراحت میگویم این بلوغ در جامعه شیعی در سال 1349 که کتاب شهید جاوید نوشته شد، وجود نداشت. شهید جاوید با علم حداکثری و رویکرد شهادت مخالفت و رویکرد تشکیل حکومت را طرح کرد؛ بنده با برخی دیدگاههای شهید جاوید از جمله ورود به علم امام(ع) مخالفم ولی حالا که او وارد این مسئله شد، معتقدم مخالفتها با ایشان نباید به گونهای باشد که همه خطبا و منبریها و علما بسیج شوند و به او بتازند. او نگرش تاریخی ـ تحلیلی داشت که در حوزه پذیرش نداشت، به همین دلیل فیلسوف، مرجع و بزرگانی وارد شدند و بیش از 20 نوشته علیه وی تألیف و نشر شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: بنده معتقدم الان به حدی از بلوغ رسیدهایم که بتوانیم مبانی کلامی را داشته باشیم و با توجه به تاریخ، سخنی از تکفیر و تفسیق و .. هم در میان نباشد. افرادی که این نگرش را دارند، مخالف مرجعیت و حوزه و نظام و دین تلقی نکنیم زیرا این امر به پیشبرد علم کمک خواهد کرد.
صفری فروشانی اضافه کرد: خطاب بنده به مورخان هم این است که یک مورخ باید به محدودیتهای رشته خود توجه داشته باشد زیرا محدوده تاریخ فقط روی زمین و بازه زمانی و مکانی است و نمیتواند وارد مسائل فرازمینی شود؛ مورخ ابزار قوی برای اعتبارسنجی کلامی در دست ندارد و نمیتواند تأثیر یک انسان بعد از شهادتش را تأیید یا انکار کند. بنابراین اگر طبق معیار تاریخی نتوانست چیزی را ثابت کند، نباید آن را زیر سؤال برده و رد کند.
وی افزود: مثلا یک مورخ نمیتواند گزاره تاریخی قرآن مبنی بر دوره نبوت 950 ساله حضرت نوح(ع) را درک کند، بنابراین نباید رد کند، همچنین اگر گزارهای مؤید به روایت ائمه(ع) و معتبر باشد، نباید از سوی مورخ رد شود.
صفری فروشانی تصریح کرد: توصیه دیگر بنده به مورخان این است که اگر عاشورا یک واقعه تاریخی است، به معنای آن نیست که مورخ میتواند به همه جنبههای آن بپردازد؛ عاشورا علاوه بر جنبه تاریخی، جنبههای روایی، اجتماعی، سیاسی و ... هم دارد و مورخ فقط بخش کوچکی از آن را میتواند درک کند.
وی افزود: همچنین اگر خواستید به حوزههای دیگر مانند کلام و فقه وارد شوید، باید روشمند باشد نه اینکه با مبانی تاریخ وارد فقه و کلام شوید بلکه باید حرفهای اندیشمندان این علوم را بشنوید. همچنین بخشهای هنری در این مباحث ورود پیدا میکنند که باید صحنه و واقعه را پرورش داد و از ابزار هنر و علوم اجتماعی استفاده کرد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تأکید کرد: تاریخ و دادههای آن، تناسبی با ظرفیت زندگی و قیام حسینی(ع) و سایر ائمه(ع) را ندارد زیرا ظرفیت حسینی خیلی فراتر از مباحث تاریخی صرف است.
انتهای پیام