محوریت خدا و جهان در عقلانیت وحیانی
کد خبر: 4069696
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۱
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) بیان کرد:

محوریت خدا و جهان در عقلانیت وحیانی

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) با اشاره به محوریت خدا و جهان در عقلانیت وحیانی، از جدایی زیست‌جهان از خدا و طبیعت در عقلانیت ارتباطی گفت.

کریم خانمحمدی

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین کریم خان‌‍‌محمدی، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، 18 تیرماه در نشست علمی «حکمرانی در قرآن» با موضوع حکمرانی مبتنی بر عقلانیت وحیانی، گفت: حکمرانی به معنای فرایند قانون‌گذاری، اجرای قانون و نظارت بر آنها و در واقع اعمال قدرت مشروع در یک جامعه برای دستیابی به اهداف تعیین شده است.

وی با بیان اینکه حکمرانی خوب دارای مؤلفه‌هایی است، افزود: از جمله این مؤلفه‌ها، مشارکت عمومی، حاکمیت قانون، شفافیت و پاسخگویی، عدالت، رفاه عمومی، مسئولیت‌پذیری، کارآمدی و حقوق مساوی و ... است که تا حدودی مورد قبول اندیشمندان است، گرچه مفهوم محوری ما در اینجا عقلانیت وحیانی است.

حجت‌الاسلام خان‌محمدی بیان کرد: در باب عقلانیت در غرب مباحث زیادی شده است و شاید محوری‌ترین مفهوم، همین عقلانیت باشد زیرا مدرنیته مبتنی بر عقلانیت است و آخرین مفهومی هم که در این باره تولید کرده‌اند، عقلانیت تفاهمی است. بنده در برابر این مفهوم و برای رفع نقاص آن، عقلانیت وحیانی را قرار داده‌ام که برگرفته از قرآن کریم است. 

وی اظهار کرد: عقلانیت وحیانی مفهومی است که بر اساس آراء و اندیشه‌های علامه طباطبایی، مفسر بزرگ قرآن کریم بازسازی شده است و اگر بخواهیم اندیشه اسلامی با رویکرد شیعی را با اندیشه سکولار غربی مقایسه کنیم، شاید مهم‌ترین و اخیرترین مفسر، علامه طباطبایی باشد؛ شاید بتوان گفت مهم‌ترین مفسر عقلانیت تفاهمی یا ارتباطی، هابرماس آلمانی است.

عقلانیت ارتباطی؛ راه برون‌رفت از بن‌بست مفهوم عقل در غرب 

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، بهترین راه برای فهم درست عقلانیتِ وحیانی را کشف مفهوم عقلانیت تفاهمی و ارتباطی دانست و گفت: در غرب، سخن از انواع عقلانیت یعنی جزئی، ارزشی، عملی و صوری وجود داشت، ولی چون عقلانیت در غرب با سد آهنین مواجه شد، هابرماس با مفهوم عقلانیت تفاهمی خواست تا راه برون‌رفتی بر این مقوله بیابد. از این رو عقلانیت ارتباطی آخرین نسخه است و در سطح فلسفی هم مطرح می‌شود.

وی ادامه داد: هابرماس وقتی عقلانیت ارتباطی را در سطح عقلانیت جامع مطرح می‌کند، می‌خواهد جامعه عقلانی عادلانه را به تصویر بکشد؛ بنابراین این مفهوم دنبال جامعه آرمانی است، گرچه مبنای هابرماس با مبنای علامه طباطبایی که مفهوم را از قرآن اقتباس کرده متفاوت است. عقلانیت ارتباطی در سطح پدیداری وجود دارد ولی عقلانیت وحیانی در سطح وجوبی مطرح است.    

حجت‌الاسلام خان‌محمدی با بیان اینکه هر نظریه‌ای ابعاد سه گانه دارد، گفت: اولین بعد، مبانی هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و ... دارد؛ دوم بعد روش‌شناختی و بعد سوم بعد هنجاری است. به لحاظ بعد مبانی، عقلانیت وحیانی و ارتباطی کاملا با هم فرق دارند، از جهت روش‌شناسی هم این تفاوت وجود دارد اما به لحاظ بعد هنجاری و اینکه چه باید کرد، اشتراکات زیادی وجود دارد، همچنین هر دو دنبال عدالت هستند.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: عقلانیت ارتباطی با مفهوم مشروعیت کار و از آن استفاده می‌کند ولی عقلانیت وحیانی از مفهوم عدالت استفاده می‌کند، در عین حال این دو دیدگاه تفاوت‌هایی دارند که مهم‌ترین آن در مبانی است.

وی اضافه کرد: عقلانیت ارتباطی، عالم طبیعت را صامت می‌داند، از این دیدگاه، انسان سوژه یعنی موجودی فرهنگی و جدا از عالم طبیعت است و محور عالم محسوب می‌شود؛ بنابراین عقلانیت ارتباطی بعد هستی‌شناسی را حذف می‌کند.  

جایگاه عالم هستی در عقلانیت وحیانی

حجت‌الاسلام خان‌محمدی افزود: در برابر، عقلانیت وحیانی، عالم هستی و طبیعت را کتاب می‌داند و به تعبیر علامه طباطبایی ما دو نوع کتاب داریم؛ کتاب طبیعت و شریعت. کتاب شریعت یعنی قرآن ترجمان کتاب طبیعت است و اگر ما نأموس عالم را درک کنیم، به شریعت و عقلانیت وحیانی عمل کرده‌ایم، ولی ممکن است انسان‌ها میل به قاموس طبیعت داشته باشند ولی همه قادر به درک آن نیستند؛ از این رو خداوند از روی لطف، کتاب شریعت را به ما عطا کرده که ترجمان کتاب طبیعت است.

وی با اشاره به اشتراک این دو عقلانیت در بعد انسان‌شناسی، اظهار کرد: عقلانیت وحیانی و ارتباطی، انسان را موجودی منفعت‌طلب می‌داند، علامه طباطبایی بر این مسئله تاکید دارد و هابرماس هم همین عقیده را دارد، ولی معنا و قلمرو منفعت در دو اندیشه متفاوت است؛ علامه معتقد است که دین اسلام در قلمرو و منفعت، توسعه ایجاد می‌کند، انسان مؤمن هم دنبال منافع خودش هست ولی منافعش را صرفا در دنیا جست و جو نمی‌کند و حتی گاهی جانش را برای آخرت و لقاءالله فدا می‌کند.

جایگاه جامعه در عقلانیت غربی و وحیانی

حجت‌الاسلام خان‌محمدی تصریح کرد: به لحاظ جامعه‌شناسی این دو رویکرد هم اشتراک وجود دارد؛ یعنی هر دو نگاه ساختاریابی به جامعه دارند و هم برای فرد و هم برای جامعه اهمیت قائل هستند. بنابراین ضمن پاسداشت جامعه و اهمیت به آن برای فرد هم رسالت و اهمیت قائل هستند لذا روشنفکران و اندیشمندان، در جامعه وظیفه‌ای بر دوش دارند و این گونه نیست که انسان‌ها کنش و نقشی نداشته باشند و محصور و مجبور در هنجارهای جامعه باشند.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) اظهار کرد: به لحاظ بعد شناختی یا معرفتی، معرفت‌شناسی عقلانیت ارتباطی با وحیانی فرق دارد؛ علامه طباطبایی یک رئالیست است و معتقد است در عالم حقایقی وجود دارد و کشف آن برای انسان‌ها ممکن است؛ البته کشف حقایق به معنای بدون اشتباه بودن نیست ولی این امکان رفع نمی‌شود، ولی در عقلانیت ارتباطی، نوعی رویه‌گرایی را شاهد هستیم.

وی ادامه داد: هابرماس معتقد است که هر چه هست پدیدار است. البته وی معتقد است در عرصه علوم طبیعی، موجوداتی وجود دارند و ما می‌توانیم آن‌ها را کشف کنیم؛ وی همچنین معتقد به مفهوم صدق هست و در این قلمرو، رئالیست نیست و می‌گوید اگر انسان‌ها بر اساس یک رویه صحیح بر چیزی اجماع داشته باشند و در حوزه عمومی انسان‌ها به تصویب برسد، حق است؛ به عبارت دیگر رویه هابرماس، رویه گفت‌وگویی است یعنی اگر رویه گفت‌وگو درست عمل شود، انسان‌ها به هر چه برسند برای آن‌ها حجیت دارد؛ در اینجا صدق مطرح نیست و صحت مطرح است.

استاد حوزه ادامه داد: وی برای اینکه بدانیم چگونه این صدق و صحت مطرح است، علمی را مطرح می‌کند با عنوان علوم انتقادی؛ به این معنا که انسان‌ها هر ادعایی که می‌کنند، باید در معرض انتقاد باشند، بنابراین برای انسان، آزادی بیان مهم است، گرچه آزادی بیان در اندیشه علامه و عقلانیت وحیانی هم وجود دارد، با این تفاوت که تقریر آن فرق می‌کند.

وی تصریح کرد: انسان مؤمن دنبال کشف حقیقت است، زیرا حقیقتی وجود دارد و انسان می‌خواهد آن را کشف کند، ولی در عقلانیت تفاهمی، حقیقتی وجود ندارد بلکه انسان‌ها در گفت‌وگو با یکدیگر دنبال تولید حقیقت هستند و هر چیزی منافع اکثریت انسان‌ها را تأمین کند، حقیقت است.

جدایی زیست‌جهان از خدا و طبیعت در عقلانیت ارتباطی

حجت‌الاسلام خان‌محمدی با اشاره به حکمرانی مبتنی بر عقلانیت ارتباطی و وحیانی، اضافه کرد: در عقلانیت ارتباطی، جهان حیاتی از جهان طبیعت جداست؛ این اندیشه مبتنی بر داروینیسم است که می‌گوید انسان با جهش ژنتیکی از طبیعت جدا شد و این انسان سوژه، سرور عالم است و هر چه بخواهد، حق همان است ولی چون خواسته‌های تک تک افراد با هم تعارض دارد باید از طریق گفت‌وگو به اجماع برسند.

وی ادامه داد: پس هر چه منافع اکثریت مردم را لحاظ کند و هر ایده‌ای در حوزه عمومی از طریق گفت‌وگوی آزاد انسان‌ها به منصه ظهور برسد، حقیقت است ولی در اندیشه عقلانیت وحیانی، انسان جزئی از وجود است. یکپارچگی در عالم وجود دارد و اندیشه توحیدی بر عالم حاکم است و بر این اساس، طبیعت خودش کتاب است و ما از طبیعت الهام می‌گیریم.

استناد شهید مطهری به طبیعت برای کشف قوانین جامعه

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: شهید مطهری گاهی برای کشف یک حقیقت به عالم حیوانات ارجاع می‌دهد، مثلا می‌گوید در حیوانات، جنس نر، ماده را دنبال می‌کند، پس خواستگاری باید از سوی مرد باشد ولی این نگاه در عقلانیت ارتباطی وجود ندارد. در عقلانیت وحیانی، قانونمندی‌های موجود در جهان، مأخذ قانونمندی‌های زیست‌جهانی است ولی در عقلانیت ارتباطی، مأخذ قانون، خود زیست‌جهان است و همان اصالت دارد؛ ضمن اینکه قانون اتصال به عالم ماوراء دارد ولی در عقلانیت ارتباطی چنین جایگاهی اصلا مطرح نیست.

وی با بیان اینکه در عقلانیت ارتباطی، انسان همه کاره و محور است، اظهار کرد: در عقلانیت وحیانی، انسان درست است که اشرف مخلوقات است ولی محدودیت‌هایی برای او در عالم قائل شده‌و باید قانونمندی‌های ضروری و ذاتی عالم را کشف و بر اساس آن عمل کند؛ یعنی محور عالم خداست و مفهوم خلقت در این اندیشه خیلی مهم است.

استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: عقلانیت وحیانی، غایت‌مدار است، ولی غایت عقلانیت ارتباطی، زیست‌جهان است، پس در اندیشه وحیانی، مفهوم سعادت، محوری است ولی در عقلانیت ارتباطی مفهوم سعادت جایی ندارد.

اسطوره‌زدایی از عالم در عقلانیت ارتباطی

وی تأکید کرد: با مؤلفه‌های بیان شده، عقلانیت ارتباطی از نوع پدیداری است و هر چه انسان‌ها به آن باور دارند، اهمیت می‌یابد و خود عالم طبیعت مهم نیست ولی عقلانیت وحیانی از نوع وجودی است. لازمه این نگرش، آن است که در عقلانیت ارتباطی به تعبیر وبر، از این عالم اسطوره‌زدایی می‌شود، در صورتی که در عقلانیت وحیانی، عالم معنا دارد. در عقلانیت وحیانی، انسان دنبال کشف معنای عالم است تا بر آن اساس عمل کند، به عبارت دیگر، فرهنگ نسبیت‌پذیر نیست و ماورایی است و ما باید آن را کشف کنیم.

حجت‌الاسلام خان‌محمدی تصریح کرد: در اندیشه وحیانی برآمده از قرآن، حقیقت مابه ازای بیرونی دارد که ما باید آن را کشف کنیم، البته ما نمی‌توانیم مدعی شویم حتما همان چیزی را که ما کشف کرده‌ایم، حقیقت است، ولی می‌تواند حقیقتی در آن نهفته باشد؛ بنابراین باید بگذاریم آزادی بیان وجود داشته باشد.

انتهای پیام
captcha