به مناسبت سالروز آزادسازی شهر مهران در دهم تیر سال 1365 توسط رزمندگان اسلام ایکنا گفتوگویی با سردار عبدالحسین شاهحسینی؛ فرمانده اطلاعات-عملیات در دفاع مقدس انجام داده است که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم.
ایکنا - در رابطه با عملیات کربلای یک و آزادسازی شهر مهران توضیح دهید.
صدام شهر مهران را مهریه شهر فاو اعلام و بیان کرده بود که ما این شهر را میگیریم و این عملیات را انجام میدهیم تا ایرانیها متوجه شوند که فاو را پس بدهند وگرنه ما مهران را پس نمیدهیم. یعنی به جبران عملیات والفجر 8 این عملیات را انجام دادند و برای اینکه بتوانند مهران را حفظ کنند استحکاماتی شبیه به منطقه خرمشهر و بصره ایجاد کرده بودند.
در این مدت ما درگیر عملیاتهای مختلف بودیم و مقداری هم کمبود نیرو داشتیم. منطقه مقداری پیچیده بود به خصوص ارتفاعات کلهقندی که مشرف به جاده مهران- دهلران- ایلام بود و ترددها را خیلی مشکل کرده بود. ما هم مجبور بودیم تا خاکریز بزنیم و یک جاده انحرافی ایجاد کنیم تا ترددها را به صورت محدود یا شبانه انجام دهیم زیرا تردد در جبهه شمالی و جنوبی مهران زیر دید و تیر دشمن بود.
طراحی کردن این عملیات با این شکلات بسیار سخت بود و از سویی دیگر در آن زمان نیرو کم داشتیم و طبق برآوردها برای این عملیات 50 گردان نیاز بود که ما حدوداً 30 گردان بیشتر نداشتیم. به همین علت، عوامل نوید پیروزی قطعی را نمیداد. به هرحال با همین استعداد خودی، فرماندهان طراحیهای مختلفی را انجام دادند و جلسات متعددی را در قرارگاه مرکزی نجف که مسئولیت اجرای عملیات کربلای یک را داشت برگزار کردند.
ایکنا - طرح «مار» در این عملیات چگونه بود؟
من با شهید بزرگوار شوشتری که جانشین فرماندهی قرارگاه بود دو بار از نزدیک برای طراحی درست و توجیه صحیح دانش فرماندهی از نزدیک از منطقه دیدن کردیم و همانجا به طرحهای مختلف پرداختیم که نهایتاً طرح مار به ذهن ما رسید. زیرا با توجه به اینکه بخشی از پیشانی جنگی در دشت مهران قرار داشت؛ این منطقه به موانع متعدد مسلح شده و چون ما پیاده بودیم و آنها زرهی، آسیبپذیری ما بالا بود.
به همین دلیل ما مجبور بودیم که به تپههای مرزی رسیده و مثل مار، سرمان روی تپهها و دم در دشت قرار بگیرد. این عملیات با این نگاه که اگر کسی به سمت سر مار بیاید با دم میتوان به پاها پیچید و اذیت کرد طراحی و اجرایی شد و در همان شب اول در ارتفاعات موفق شدیم تا پیشروی کنیم. دشمن وقتی دید که از سر و دم در حال آسیب دیدن است مجبور شد قسمت دشت را هم تخلیه کند و تنها یک قسمت از کلهقندی دست عراقیها باقی مانده بود و در آنجا مقاومت سختی میکردند که نهایتاً بعد از دو روز آن منطقه هم آزاد شد و فرمانده عراقیها که پسر عمه صدام بود به اسارت ما در آمد.
ایکنا - آیا عملیات کربلای یک لو رفته بود؟
قطعاً عملیات کربلای یک و آزادسازی مهران لو رفته و دشمن آمادگی کامل داشت که به آن حمله کردیم زیرا قبل از حمله تجهیزات خود را افزایش داد، خاکریزها را اضافه کرد، نیروها را تقویت کرد و لشکرهایی را به منطقه گسیل داد و عمده قوای خود را آورده بود. ولی ما سرعت عمل داشتیم و اجازه نمیدادیم که دشمن آمادگی خود را کامل کند تا بتواند تلفات بیشتری را به ما تحمیل کند.
عملیات کربلای یک عملیات بسیار پیچیدهای بود که در نهایت موفق شد و به قول جمله معروف «مهران را هم خدا آزاد کرد». برای بعثیها حفظ مهران به معنای حفظ آبرو بود و خیلی وقتها میگفتند که شما فاو را آزاد کنید، ما مهران را آزاد میکنیم. بنابراین خدا کمک کرد که این عملیات با موفقیت و انهدام خوب دشمن انجام شد و باعث تثبیت موضع شد و تا پایان جنگ هم این تثبیت موضع حفظ شد.
ایکنا- آزادسازی مهران چه درسی به ما میدهد؟
درسآموختههایی که این نوع عملیاتها داشت این بود که هیچ وقت برای پیروزی ناامید نشویم و به کمک و یاری خداوند اهتمام به ورزیم و توجه ویژهای داشته باشیم و بدانیم که اگر کاری را برای خداوند انجام میدهیم خداوند از ما غفلت نمیکند. واقعاً اگر کمک و یاری خداوند در عملیات کربلای یک نبود موفق شدن در این عملیات و شکست نیروهای عراقی که از نیروهای گارد حضور داشتند امکانپذیر نبود.
شکست و منهدم کردن دشمن آن هم با آن اندک یگانهایی که ما داشتیم از نظر حساب و کتابهای نظامی کار غیر ممکن و از همان ابتدا شکستپذیر بود ولی این امیدواری، توکل، توصل و علاقهای که رزمندهها نسبت به خاکشان داشتند مؤثر واقع شد. این عوامل برترساز سبب روحیه جنگی همراه با شهامت، شجاعت و مقاومت شد و این پیروزی را به ارمغان آورد.
ایکنا - چگونه باید این پیروزیها و موفقیتها را زنده نگه داشت؟
رزمندهها این پیروزیها و موفقیتها را آفریدند و اکنون این اصحاب رسانه هستند که میتوانند این موضوعات را در فرصتها و بهانههای مناسب بیان کنند به خصوص در بحثهایی که ما با امکانات کم، پیروزیهای بزرگ آفریدیم. باید این واقعیات انتشار پیدا کند و به دست نسلهای مختلف رسیده شود تا بدانند که امیدواری یکی از علل پیروزیهای بزرگ است و هیچگاه نباید ناامید شد.
ما از انتقال درسهای دفاع مقدس به نسل آینده غفلت کردیم و خیلی از عملیاتها مورد غفلت خودیها قرار گرفته است. خرمشهر و پیروزی عملیات بیتالمقدس به جای خود اما باید به دیگر عملیاتهای موفقیت آمیز هم توجه کرد و به آنها پرداخت.
ایکنا- سخن پایانی.
در زمان جنگ تحمیلی تمام کشورهای دنیا دنبال این بودند که نگذارند ما پیروز شویم. در کتابها و منابع مطالعاتی مینویسند جنگ ایران و عراق که این غلط است و درست نیست. واقعاً جنگ جهانی بود به غیر از سه کشور سوریه، لیبی و کره شمالی همه کشورها علیه ما بودند. دو ابر قدرت شرق و غرب و کشورهای اروپایی کنار صدام بودند و کشوری را نمیبینیم که به صدام کمک نکرده باشد. این را به صراحت میتوان گفت که جنگ تحمیلی جنگی نبود که ما نتوانیم در همان سالهای اول پیروز شویم؛ موضوع این بود که کشورهای دیگر نمیخواستند که ما پیروز شویم.
انتهای پیام