به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین غلامعلی عزیزیکیا، عضو هیئت علمی گروه تفسیر و علوم قرآن مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 25 خرداد در نشست علمی «عمومی یا اختصاصی بودن فهم قرآن»، گفت: مقصود از اختصاصی بودن این است که فقط برخی افراد یعنی مفسران چیرهدست و مفسران عارف میتوانند به فهم قرآن برسند به عبارتی تفسیر فقط مخصوص خداوند و یا کسی است که خداوند تفسیر آیات را به او فهمانده باشد.
وی با بیان اینکه به صورت کلی دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد، افزود: اول اینکه همه افرادی که عربی و زبان قرآن را بلد هستند میتوانند آن را بفهمند و دوم اینکه فهم، مشروط است و هر کدام از این دو گروه هم ادله متناسب با خود را دارند. کسانی که میگویند فهم قرآن بدون قید و شرط است و قرآن را هر کسی که زبان آن را بلد است میفهمد؛ به آیاتی که بیانگر جامعیت قرآن است اشاره میکنند.
عزیزیکیا تصریح کرد: اینها معتقدند قرآن بیانگر همه مطالب مورد نیاز بشر است و نیازی به شرح و تفسیر ندارد و خود قرآن متکفل فهم خودش هست زیرا جامع است. به عنوان مثال درباره ایه «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ». گفته شده «کل» از الفاظ عموم و «شیء» هم مطلق است پس قرآن دربردارنده هر چیزی هست و دست کم برای امور دینی، این جامعیت قطعی است.
عضو هیئت علمی گروه تفسیر و علوم قرآن مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، اضافه کرد: صبحی منصور میگوید مؤمن به قرآن، تهمت پیچیدهگویی و نیاز به مفسر داشتن را نمیزند و قرآن تفصیل هر چیزی است و اگر کسی بخواهد چیزی درباره قرآن بگوید توضیح واضحات است.
وی ادامه داد: این استدلال دو مقدمه دارد؛ اول همه چیز در قرآن آمده و دوم اینکه جامعیت قرآن به معنای عمومیت فهم است؛ به نظر بنده این مقدمات ناتمام است؛ مقدمه اول ناتمام است زیرا قرآن جامعیت مطلق ندارد بلکه در امور هدایتی جامعیت دارد ضمن اینکه همین امور هم نیازمند تبیین و تفسیر در موارد متعدد است.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: به عنوان مثال، در صدر اسلام، برخی معاصران پیامبر(ص) هم مفهوم برخی واژهها را نمیدانستند و آن را از پیامبر(ص) میپرسیدند یا برخی واژگان مانند صلات حقیقت شرعیه است و تفصیل چگونگی اجرای آن باید توسط پیامبر(ص) بیان شود یا بیان برخی مصداق آیات نیاز به تبیین پیامبر(ص) دارد مانند نماز وسطی که پیش و پس آن باید روشن شود.
وی افزود: مقدمه دوم هم ناتمام است(جامعیت لزوما به معنای فهم همگانی است) زیرا صرف ادعاست چون فهمپذیری کلام به جامعیت آن گره نخورده است زیرا خیلی از مطالب فهم همگانی دارد ولی جامع نیست و گاهی ممکن است چیزی جامع باشد ولی همگان فهم نباشد.
عزیزی کیا گفت: در دیدگاه دوم هم مدعی هستیم که قرآن قابل فهم برای همگان نیست چون همه نمیتوانند شرایط فهم را در خود ایجاد کنند، ولی این هم ناتمام است زیرا قرآن در قالب قواعد زبانی متناسب با خود شکل گرفته است و از همه الگوهای زبانی و واژگانی که مردم در بین خود به کار میبردند استفاده کرده و از همان قواعد زبانی عربی استفاده کرده است گرچه تغییراتی در آن داشته است.
وی تاکید کرد: بر این اساس، فهم قرآن اختصاصی نیست و قرآن به زبان عقلایی زمان نزول نازل شده و مردم هم آن را فهم میکردند و فهم آن مشروط به رعایت همان قواعدی است که عقلا به کار میبردند و اگر این فهم نبود، پیامبر(ص) معیاری برای فهم قرآن ابلاغ میکردند و چنین چیزی سراغ نداریم.
عزیزی کیا اظهار کرد: همچنین ادله قرآنی برای رد این نظریه داریم از جمله اینکه فرموده است که در قرآن تدبر کنید، گاهی نکوهش کرده که چرا تدبر نمیکنید؟ واژگانی مانند لیدبروا آیاته و ...مؤید این است؛ تدبر هم در هر امری به معنای تفکر در عاقبت و پیامدهای آن است و تدبر در قرآن هم مستلزم فهم آن است یعنی مخاطبان شرایط تدبر را دارند که به آن امر میشوند ولی فهم اعجاز قرآن و لطایف و ظرایف و دقایق آن کار همه افراد نیست و متخصصان میتوانند این فهم را داشته باشند.
وی افزود: ادعای ما این است که قرآن مشروط به کسب شرایط فهم است و عمومیت مطلق در فهم قرآن وجود ندارد.
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین علی اوسط باقری، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و ناقد این نشست، گفت: برخی مفاهیم و تعاریف استعمال شده ولی تبیین نشده است مثلا واژه مراد جدی، مقاصد، ظاهر، بطن، تاویل و ... در بیان مسئله به کار رفته ولی هیچکدام مفهومشناسی نشده است. نکته دیگر اینکه ناهماهنگیهایی در بحث ایشان وجود دارد. در پانوشته شماره یک بعضی از اختصاصی بودنها را ذکر کردهاند و فرمودهاند اینها مقصود ما نیست مثلا بخش فهم معصومان از بحث ما خارج است زیرا بحث ما درباره فهم ظاهر قرآن است ولی در جای دیگر نقض آن را بیان کرده است.
باقری بیان کرد: مسئله دیگر اینکه باید برخی امور و مفاهیم از همدیگر تفکیک شوند، از جمله بحث همگانی و اختصاصی بودن فهم قرآن است و اینکه آیا همه کسانی که زبان عربی بلدند یا کسانی که برگردان قرآن در اختیار آنان است میتوانند بفهمند و یا اختصاص به متخصصانی دارد که قواعد و روش فهم را بلدند.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) اظهار کرد: بحث دیگر قرآنبسندگی در معارف است، یعنی هر چه را نیاز داریم در قرآن است و نیازی به معصوم نداریم که این غیر از اختصاصی بودن فهم است. اینکه سنت در تفسیر مورد نیاز است و یا چه مقدار باید در روش تفسیر بحث شود همچنین قرآنبسندگی در فهم قرآن هم موضوع دیگری است یعنی آیا لازمه بین عمومیت فهم با قرآنبسندگی در فهم وجود دارد؟
وی با بیان اینکه علامه طباطبایی هم معتقد است که قرآن در فهم، نیازی به غیر قرآن ندارد ولی او نگفته فهم قرآن نیازمند مفسر نیست، تصریح کرد: پس قرآنبسندگی در فهم نباید مساوی عمومی گرفتن فهم باشد.
این ناقد با بیان اینکه در مورد پیشینه مشخص نشده که از چه زاویهای به بحث پرداخته شده است، اضافه کرد: با اینکه در بیان مسئله آمده پیش فرض ما فهم توسط غیرمعصوم است ولی میبینیم مطالبی از طرف اخباریون و اینکه فهم قرآن جز با وجود معصومان ممکن نیست مورد توجه قرار گرفته است و این هم تناقض است.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه قرآنیون قائل به عمومیت مطلق در فهم قرآن هستند، گفت: استدلال ایشان آنطور که گفته شد، جامعیت قرآن است و اینکه چون جامع است قابل فهم برای عموم مردم هم هست؛ اینها مدعی ملازمه بین جامعیت قرآن و همگانفهمی هستند ولی عباراتی که از این آقایان در مقاله ارائهدهنده آمده است به خوبی این ملازمه و به ویژه مقدمه دوم تبیین نشده است.
وی افزود: در دلیل دومی که برای نظریه قرآنیون آمده و اینکه اینها معتقد به عمومیت مطلق فهم هستند انحصار وظیفه پیامبری به ابلاغ وحی را شاهدیم که عرض بنده این است که فرض کنیم آنها چنین انحصاری را قائل هستند ولی نتیجه گرفته میشود، قرآن هر چه را بخواهیم دارد و توضیحات پیامبر(ص) را نیاز نداریم و اگر شرحی را هم داشته باشند معتبر نیست زیرا وحیانی نیست، در اینجا ما با آنها تعارض داریم.
باقری افزود: از دید ما سنت پیامبر(ص) معتبر است و طوری نیست که قرآن همه مطالب را شرح داده باشد و ما وحی قرآنی و وحی غیرقرآنی داریم که متاسفانه باز این مقوله هم در مقاله ارائهدهنده خیلی پررنگ نیست.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در بیان ادله قرآنی که اقامه شده است هم نقائصی وجود دارد مثلا ایشان فرموده است: آیات متعددی از قرآن بر فهمپذیری الفاظ و عبارات قرآن برای عموم مردم دلالت دارد، این آیات در دستههای مختلف قابل تقسیم هستند از جمله آیات بیانگر نور بودن و آیاتی که بر تدبر تاکید کرده است ولی ارائهدهنده صرفا بر آیات مؤکد بر تدبر اشاره کرده است. بنده معتقدم باید بگوییم که آیات دو دسته هستند، یک دسته آیات مبین نور بودن قرآن است که بر فهم عمومی تاکید دارد ولی در برابر، قرآن آیات ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه دارد و از اینها استفاده میشود قرآن برای همه قابل فهم نیست. بنابراین اگر از این زاویه وارد بحث شویم تبیین بهتری انجام خواهد شد.
انتهای پیام