«ایزوتسو» و طرحی نو در قرآن‌پژوهی معاصر
کد خبر: 4054618
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۲

«ایزوتسو» و طرحی نو در قرآن‌پژوهی معاصر

ایزوتسو، قرآن‌پژوه معاصر ژاپنی معتقد بود که هر زبان و از جمله زبان قرآن، در شبکه معنایی خود، جهان‌بینی ویژه و به هم تنیده‌ای دارد که او را مستغنی از غیر می‌کند. وی از طریق فهم ارتباط معنایی کلمات با همدیگر، به شبکه به هم پیوسته معنا و مفاهیم زبان قرآن دست می‌یافت که می‌توان شیوه او را «فهم مفرد با مفردات قرآن» نام نهاد؛ شبیه به شیوه «تفسیر قرآن به قرآن» صاحب المیزان.

«ایزوتسو» و طرحی نو در قرآن‌پژوهی معاصربه گزارش ایکنا از خوزستان، سید مجتبی مجاهدیان، قرآن‌پژوه و نویسنده کتاب «گفتمان موعود» به مناسبت 4 مه (13 اردیبهشت) زادروز توشی‌هیکو ایزوتسو، قرآن‌پژوه ژاپنی یادداشتی را تقدیم مخاطبان ایکنا کرده است: 

خاورِ دور؛ مطالعاتِ ترویجی در قرآن

ابتدا نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که شرق دور (چین، ژاپن، و جزایر همسایه) در اذهان پژوهشگران علوم اسلامی، فضایی بعید‌العهد، دور از ذهن و زبان اسلامی، خالی از اصالت و تا حدودی خنثی است. عمده فعالیت و مطالعات اسلامی خاور دور ـ به جز استثنائاتی که در ادامه خواهد آمدـ به علت دوری از کانون، فضا و فرهنگ اسلامی، نه بنیادین و پژوهشی بلکه به اصطلاح «ترویجی» است. از این روی انتظار هم نمی‌رود که آثار اسلامی ـ قرآنی آن دیار، قدر و قیمت درخوری در میان اندیشمندان جوامع مسلمان داشته باشد؛ پس محصولات آنان چنانکه باید مورد رصد و استقبال پژوهشگران جهان اسلام قرار نمی‌گیرد.

استثنائی به نام ایزوتسو

در این قوم، توشی‌هیکو ایزوتسو(۱۹۱۴ – ۱۹۹۳م) زبان‌شناس و قرآن‌پژوه معاصر ژاپنی، داستانی دیگر دارد؛ شاید استثنایی بود که هنوز به قاعده‌ای فراگیر در آن جغرافیا تبدیل نشده است. وی پس از این که در جوانی توانست برای نخستین بار قرآن را به شکل مستقیم، از زبان مبدأ(عربی) به ژاپنی برگرداند، به دریافت‌هایی خاص در رابطه با مفاهیم قرآنی رسید. وی معناشناسی(یکی از شاخه‌های زبان‌شناسی) را به عنوان مسیری ابتکاری در فهم روشمند قرآن در دو اثر شاخص خود: «خدا و انسان در قرآن»(ترجمه احمد آرام) و «مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن مجید» (ترجمه فریدون بدره‌ای) در پیش گرفت و طرحی نو در پی افکند. رویکرد فراتفسیری وی تجربه‌ای موفق بود که در آن مفاهیم کلیدی قرآن در ارتباط با یکدیگر، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و معانی و مفاهیم مفردات قرآن، توسعه و پیشرفتی غیرقابل مقایسه با پژوهش‌های مشابه پیش از خود، می‌یافت.

فهم مفرد با مفرداتِ قرآن

ایزوتسو به جای اینکه چون پیشینیان در ردیابی معانی کلمات و اصطلاحات قرآن، بر فرهنگ عصر نزول متمرکز شود و جغرافیای فرهنگی عربستان را جستجو کند و یا چون مستشرقان به رﻳﺸﻪ‌ﺷﻨﺎسی ﺗﺎریخی ﻣﻔﺮدات ﻗﺮآن اهتمام ورزد و در فرهنگ اقوام و ملل و نحل پیش از اسلام کنکاش کند (به عنوان نمونه نک: آرتور جفری «واژه‌های دخیل در قرآن مجید» ترجمه فریدون بدره‌ای یا دیگر پژوهش‌ها در زمینه «المعربات»)، در اندیشه مبدأ پیدایش معنا و سیر تطور و تکامل مفاهیم کلمات کلیدی قرآن، در خودِ قرآن بود؛ چون معتقد بود که هر زبان و از جمله زبان قرآن، در شبکه معنایی خود، جهان‌بینی ویژه و به هم تنیده‌ای دارد که او را مستغنی از غیر می‌کند. وی از طریق فهم ارتباط معنایی کلمات با همدیگر، به شبکه به هم پیوسته معنا و مفاهیم زبان قرآن دست می‌یافت که در تعامل با یکدیگر و با هم‌افزایی، اجزای خود را معنا می‌بخشند. کار او، به نوعی مهندسی ساختار معنایی واژگان قرآنی بود. روش تفسیر موضوعیِ کلمات قرآنِ ایزوتسو را می‌توان شیوه «فهم مفرد با مفردات قرآن» نام نهاد؛ شبیه به شیوه نه چندان مرسوم «تفسیر قرآن به قرآن» صاحب المیزان در ایرانِ آن روزگار که به جای تمرکز بر تفسیر مفردات آیه با ادبیات یا تفسیر آیه با روایات، فرازِ کلام و واحد آیه را در پیوند با دیگر آیات قرآن، در نظر می‌داشت. استناد و استدلال علامه طباطبایی در این شیوه، به این فراز از آیه 88 سوره نحل بود که قرآن «تبیاناً لِکُلّ شیء» است و می‌پرسید که چگونه ممکن است که قرآنِ بیان کننده هر چیز، در بیان معنا و مقصود خود محتاج به غیر خود باشد؟! ایزوتسو نیز با پیش‌فرضِ مقدم دانستنِ قرآن بر هر دانش و آگاهی خارج از آن، به تشکیل خانواده کلمات قرآنی می‌پرداخت، آنگاه از دلِ آن مفاهیم قرآنی را استخراج می‌کرد. مایه شگفتی است که این سبک ایزوتسو نه همزمان که گویا چندی پیش‌ از آغاز نگارش المیزان بوده است (چاپ اول المیزان در سال 1375 ق/ یعنی 68 سال پیش صورت گرفت؛ اما چاپ اول «خدا و انسان در قرآن» در توکیو در 1942م/ یعنی 80 سال پیش به انجام رسید.)

نقد و بررسی اجمالی

تردیدی نیست که در این وادی قرآن‌پژوهی، فضل تقدم و بلکه تقدم فضل از آنِ ایزوتسو است، اما با همه ابتکار و برکات او در معناشناسی مفاهیم قرآن، ملاک دقیق و روشنی از سوی او در انتخاب کلمات کلیدی و نیز ضوابط مدوّنی برای شیوه معنایابی، به دست داده نشد. همچنین در کار و بار قرآن‌پژوهی او، علوم ادبی و بلاغی سهم و جایگاهی نداشت و به نوعی آن را نادیده می‌انگاشت. افزون بر این، ایراد منتقدان سنتیِ تفسیر موضوعی و تفسیر قرآن به قرآن، بر شیوه ایزوتسو نیز سنگینی می‌کند؛ نقدی که می‌گوید در معناشناسی مفاهیم کلمات قرآنی، سیاق از بین می‌رود.

البته متاثران اسلامی ـ ایرانی او سعی کردند این آسیب‌ها و نقیصه‌ها را در ضمن بسط کار او و در حاشیه تبیین و تفسیرهای جدید، تا حدودی رفع کرده و بر عمق و غنا و نیز دقت‌های شیوه او بیفزایند. (نک: «درآمدی بر معناشناسی قرآن» جعفرنکونام، «معناشناسی شناختی قرآن» علیرضا قائمی‌نیا، «سایه‌ها و لایه‌های معنایی» زنده یاد محمد اسعدی، و ...). 

انتهای پیام
captcha