معرفی هفت لایه معنایی قرآن در روایات/ تاویل یعنی پیاده شدن بیرونی واقعه
کد خبر: 4010923
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۹
آیت‌الله علیدوست شرح داد:

معرفی هفت لایه معنایی قرآن در روایات/ تاویل یعنی پیاده شدن بیرونی واقعه

آیت الله ابوالقاسم علیدوست ضمن اشاره به هفت لایه معنایی قرآن که در روایات بیان شده است تصریح کرد: امام نفرمودند کتاب خدا چهار سطح دارد، بلکه فرمودند قرآن بر چهار شی است، یعنی هر کدام از اینها آنقدر با دیگری تفاوت دارد که هویتش متفاوت است.

ابوالقاسم علیدوست، استاد حوزه

به گزارش ایکنا، چهارمین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز 15 آبان در فضای مجازی برگزار شد.

متن جلسه را در ادامه می‌خوانید؛

مسئله چهارم از مسائل فلسفه تفسیر قرآن این است که قرآن شی واحدی نیست، بلکه اشیا است. بحث را از یک حدیث منسوب به امام صادق(ع) و به همین محتوا و با اندکی تغییر منسوب به امام حسین(ع) آغاز می‌کنم. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «إنّ كتابَ اللّه على أربَعةِ أشياءَ: علَى العِبارَةِ و الإشارَةِ و اللَّطائفِ و الحَقائقِ. فالعِبارَةُ للعَوامِّ و الإشارَةُ للخَواصِّ و اللَّطائفُ للأولياءِ و الحقائقُ للأنبياءِ». کتاب خداوند که قاعدتا منظور از آن قرآن است، بر چهار چیز است؛ عبارت، اشاره، لطائف و حقایق. تعبیرات قدری مبهم است لذا امام توضیح می‌دهند. امام می‌فرمایند عبارتش برای عوام است، اشارت قرآن برای خواص است. البته عوام به معنای بی‌سواد نیست، خیلی از مدعیان خاص بودن، عوام هستند. ممکن است بیست جلد تفسیر نوشته باشند ولی عوام هستند، چون صرفا به عبارت و صرف و نحو می‌پردازند. پس منظور از عوام فقط کسی نیست که قرآن را روخوانی می‌کند، بلکه خیلی بزرگان هم در زمره عوام قرار می‌گیرند.

اینجا سوال می‌شود اشاره یعنی چه؟ مثالش چیست؟ آیا می‌توان مثالش این باشد که حضرت امیر(ع) از دو آیه 233 بقره و 15 احقاف یک مسئله جدید درآوردند مبنی بر اینکه مدت حمل، شش ماه است. قرآن در یکجا می‌فرماید مدت حمل و شیر دادن 30 ماه است، در جای دیگر می‌فرماید مدت رضاع تام 24 ماه است. بیست و چهار از سی کم شود، شش ماه می‌ماند. در اینجا بود که حضرت، جان زنی را نجات دادند و از او رفع اتهام کردند. در اصول فقه به این امر، دلالت اشاره می‌گویند. آیا «اشاره للخواص» مثالش اینگونه است یا باید چیزهایی بالاتر از این را اشارت حساب کنیم و این هم جزء «عباره للعوام» است. اینکه دو جمله را کنار هم بگذاری و گزاره سومی را دربیاوری در سطح عبارت است.

بعد حضرت می‌فرمایند در قرآن لطایفی است که برای اولیاست. منظور از لطایف چیزهایی است که ماخذش روشن نیست ولی وقتی مفسر، آیه را معنا می‌کند آنقدر مطبوع است که به دل می‌نشیند و انسان را تسلیم می‌کند. آقای نائینی می‌فرماید برای زیارت به کربلا رفتیم و خدمت ملافتح‌علی سلطان‌آبادی رسیدیم و از آیه هفتم سوره حجرات بحث شد. دیدیدم این ولی خدا یک تفسیری از آیه کرد که برای ما بدیع بود. وقتی ملافتح‌علی دید خیلی خوشمان آمد، گفت فردا بیایید. فردا رفتیم تفسیر دیگری از آیه بیان کرد. آقای نائینی می‌گفت تا یک ماه می‌رفتیم و ایشان هر روز تفسیری از آیه ارائه بیان می‌کرد، شاید لطایف قرآن از این دست مسائل باشد.

بعد حضرت می‌فرمایند قرآن یک حقایقی دارد که برای انبیاست. حتما انبیا باید بالاتر از اولیا باشند. آیا منظور از انبیا کسانی هستند که پست نبوت دارند یا نبی یعنی کسی است که از غیب خبر دارد و امام معصوم را هم شامل می‌شود، شاید برخی از اولیا را هم شامل شود. ممکن است بگوییم منظور این است که اینها با حقایق قرآن ارتباط برقرار می‌کنند لذا ممکن است بر تکوین ولایت پیدا کنند مثلا یک بسم الله بگویند و یکسری کارها انجام دهند. البته ما هیچ اصراری نداریم آنچه عرض کردیم بهترین بیان است ولی غیر مستند نیست و بر اساس شواهد است.

نکته جالب حدیث این است که امام نفرمودند کتاب خدا چهار سطح دارد، بلکه فرمودند قرآن بر چهار شی است، یعنی هر کدام از اینها آنقدر با دیگری تفاوت دارد که هویتش متفاوت است. پس قرآن شامل چیزهای مختلف است.

معنای ظهر، بطن و تاویل

در اصطلاحات علوم قرآن سه اصطلاح دیگر هست؛ ظهر، بطن، تاویل. پس ما با هفت نهاد روبرو شدیم: بطن، ظهر و تاویل. اگر فرض کنید از چهار نهاد اول تصور درستی پیدا کردیم خوب است از این سه نهاد هم یک تصوری پیدا کنیم.
امام باقر(ع) در یک روایتی می‌فرمایند: «ظهره تنزیله و بطنه تاویله»، یعنی ظهر قرآن همان تنزیل قرآن است، اما بطن قرآن تاویل قرآن است، یعنی امام می‌خواهند بفرمایند دو نهاد بیشتر نیست، ظهر و بطن که نام دیگرش تاویل است. اگر این روایت را بپذیریم مطلب روشن می‌شود. امام می‌فرمایند ظهر قرآن نزولش است مثلا گاهی حادثه‌ای واقع شده و سبب نزول شده است اما بطن قرآن تاویلش است.

تاویل؛ پیاده شدن بیرونی واقعه

حداقل سه نظر درباره تاویل مطرح است؛ بعضی می‌گویند تاویل یعنی پیاده شدن بیرونی واقعه، مثلا قرآن می‌فرماید: «غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ». طبق این معنا وقتی روم بر ایران پیروز شد، تاویل آیه محقق می‌شد لذا تاویل به معنای تفسیر نیست، بلکه تاویل یعنی تحقق خارجی. اگر شب یک خوابی ببینید فردا صبح در خارج به همان شکل یا مشابه آن واقع شود باید بگویید خواب من تاویل شد. اینکه می‌گویند یوسف عالم به تاویل بود معنایش این است. امام هم می‌گویند بطن قرآن، تاویل قرآن است. برخی هم می‌گویند تاویل از سنخ تفسیر و ترجمه است. برخی هم گفتند شامل هر دو است. بنابراین ظهر قرآن به عبارت مربوط می‌شود، بطن قرآن به خارج مربوط می‌شود.

انتهای پیام
captcha