به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خاتمی، 29 خردادماه در جلسه تفسیر قرآن در نهجالبلاغه گفت: از امام علی(ع) نقل شده است که نبود آیهای از قرآن، مگر اینکه پیامبر آن را به من آموخته باشد؛ تفسیر قرآن را امام علی(ع) از پیامبر آموخته است؛ روایتی از امام صادق(ع) به نقل از امام علی(ع) وارد شده است که «سلونی من کتاب الله؛ ما نزل آیة فی لیل او نهارا الا و ان اقرانیها و علمنی تاویلها»؛ هر آیهای که در روز و شب و در مسیر و اقامتگاه نازل میشد، پیامبر بر من خواند؛ کسی پرسید که آیا نشد آیهای بر پیامبر نازل شود و شما نباشید؟ امام در پاسخ فرمودند که پیامبر آن را حفظ میکرد و بعد از آن که میآمدم، آیه را بر من میخواند و میفرمود خدا این آیه را بر من نازل کرد و تأویل و تنزیل آن را به من یاد داد.
خاتمی با بیان اینکه دعوا و جنگ همیشه میان چند گروه یعنی حق با باطل، باطل با حق، باطل با باطل و حق با حق است، اضافه کرد: دعوایی را که امام علی(ع) نامش را فتنه گذاشته و فرموده مراقب باشید فتنهگران از شما استفاده نکنند قدر مسلم، دعوای باطل با باطل است و مصداق بارز آن دعوای بنی العباس با بنی امیه بود که واقعاً امام صادق(ع) در این ماجرا به این روایت عمل کرد و نگذاشت فرصتطلبان بنی العباس از حضرت سوءاستفاده کنند.
خاتمی تصریح کرد: امام صادق این جریان فرصتطلب را شناخت، اما عبدالله بن الحسن که از نوادههای امام حسن(ع) بود، محمدبن عبدالله بن الحسن را علم کرد و در آغاز بنیالعباس از آنها سوء استفاده کردند و ایشان به بنی عباس اعتماد کردند؛ هر چه امام صادق(ع) روشنگری کرد تأثیری نگذاشت و تهمت حسادت هم به امام زدند. منصور هم هر دو برادر را کشت که باعث تأثر امام شد. همیشه این قاعده در دعوای باطل با باطل وجود دارد که سوء استفاده نکنند؛ حال سؤال این است که اگر دو جریان باطل با هم جنگ دارند و ما میتوانیم یکی از آنها را بدوشیم، آیا این کار جایز است؟ اگر دیدیم که خطر یک جریان باطل بیشتر و خطر دیگری کمتر است، عقل میگوید اینجا تزاحم میان اهم و مهم است؛ ما باید دشمنان را طبقهبندی کنیم و اول با دشمنی که اولویت نخست دارد، بجنگیم.
وی اضافه کرد: در آیه 123 سوره توبه فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ؛ معنای آیه این است که دشمنان نزدیکتر به شما در اولویت هستند. ما باج نمیدهیم و نمیگذاریم از ما سوء استفاه کنند، ولی آیا ما میتوانیم آن را بدوشیم؟ طبق برخی اقوال، امام علی(ع) فرمود که بعد از من شما با خوارج نجنگید؛ زیرا کسی که در جستجوی حق بوده و خطا کرده مانند کسی نیست که طالب باطل بوده و آن را به دست آورده است.
استاد سطح خارج حوزه علمیه با بیان اینکه تعبیری که گفته میشود هدف، وسیله را توجیه میکند، در همه جا صادق نیست، اظهار کرد: در اصلاح ذاتالبین، با اینکه دروغ ذاتاً بد است در اینجا اشکالی ندارد؛ در اینجا هدف که اصلاح بین مردم است، وسیله را که دروغ است توجیه کرد. در روایت بیان شده است که اگر اهل بدعت را دیدید به آنها تهمت بزنید؛ برخی «باهتوهم» را به اینکه آنها را در استدلال زمینگیر کنید تعبیر میکنند، ولی در اینجا مراد از «باهتوهم» بهتان زدن است، زیرا بعد از آن آمده «اکثروا من سبهم».
حجتالاسلام و المسلمین خاتمی با بیان اینکه نباید «توجیه وسیله با توجه به هدف» را وحی منزل بدانیم، اضافه کرد: منافقین بانکها را میزدند و توجیه میکردند که چون ما با باطل میجنگیم، نیاز به پول داریم، بنابراین این پولها مشروع است و همواره جریانات باطل از این مسئله استفاده کرده و میکنند. از سویی در فقه ما جزء مسلمات است که اگر کشتن دشمن منحصراً در این است که گروهی از خود مسلمین مانند زنان و کودکان کشته شوند جایز است و همه کشتهها شهید هستند. پس مهم نوع هدف است که اگر مقدس بود، میتواند وسیله را توجیه کند.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: از قرآن میفهمیم جهاد اهم از این است که چند نسل حفظ شوند، مثلا اگر چند مسلمان کشته نشوند یک شهر از دست میرود، پس در اینجا کشته شدن جایز است. پس اگر شریعت گفت هدف مهم است، وسیله را توجیه میکند. یا گفته میشود ما افتخار میکنیم که آزادی عقیده وجود دارد و هر کسی در عقیدهاش آزاد است، کدام عقیده؟ از مسلمات اسلام است که مرتد فطری باید کشته شود و این را شیعه و سنی باور دارند، پس آزادی عقیدهای که سازمان ملل میگوید در اسلام وجود ندارد.
استاد سطح خارج حوزه گفت: امام علی(ع) استدلال فرمودند که بین بنی امیه و خوارج فرق است، زیرا آنها غیرآگاهانه به مسیر دشمن افتادند؛ پس در جایی که یک باطل بود، میتوانیم از باطل دیگر بدوشیم. البته تعبیر امام این نیست. امام فرمود باند خوارج ماهیتاً از باند بنی امیه متفاوت است؛ در تهذیب بیان شده است که اگر خوارج با معاویه و دشمنان اسلام جنگیدند، با آنها نجنگید، اما اگر خروج بر امام عادل کردند، بجنگید. امام همچنین فرمودند خوارج را فحش و دشنام ندهید. پس در دعوای باطل با باطل نباید از یک طرف دفاع کرد.
خاتمی بیان کرد: در دعوای میان دو گروه حق، وظیفه اصلاح دادن و نزدیک کردن دلها به یکدیگر است؛ در آیه 9 حجرات «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» هم فرموده است: از آیه برمیآید که زورگویی حتی در دعوای دو گروه باطل قابل پذیرش نیست و باید در برابر زورگو ایستاد. همچنین اصلاح عادلانه میان این دو گروه آن است که حرف حق را روشن کنیم و دعوا را فیصله دهی؛ اگر جریان زورگو با اینکه حق روشن است، بایستد باز مصداق «بغی» است.
وی تأکید کرد: در دعوای حق با باطل و برعکس وظیفه دفاع از حق است؛ در این عرصه نباید بیطرف و تحت تأثیر جو قرار بگیریم، بلکه وظیفه، دفاع از حق است.
انتهای پیام