لزوم بازنگری پیش‌فرض‌های ذهنی در تفسیر آیات‌النساء
کد خبر: 3947578
تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۶
نفیسه مرادی تشریح کرد؛

لزوم بازنگری پیش‌فرض‌های ذهنی در تفسیر آیات‌النساء

پژوهشگر علوم قرآنی و نگارنده کتاب «زن و بازتاب نگرش مفسر به او» گفت: هر مفسری که اقدام به تفسیر قرآن می‌کند، اول باید به پیش‌فرض‌های ذهنی خود شک و آن‌ها را بازنگری کند؛ به ویژه درباره آیات‌النساء شناخت خود را از زن در ابعاد مختلف بررسی کند و پرورش دهد و آن را در جهت درست اصلاح کند و بعد به سراغ تفسیر برود.

نفیسه مرادی

نفیسه مرادی، دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث و قرآن‌پژوه، در گفت‌وگو با ایکنا، درباره کتاب تازه منتشر شده خود با عنوان «زن و بازتاب نگرش مفسر به او» اظهار کرد: این کتاب در پنج فصل نگارش شده و به موضوع زن از سه بُعد فردی، اجتماعی و خانوادگی پرداخته‌ و در چند موضوع این ابعاد مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در بررسی نگرش مفسران از شش تفسیر، سه مورد از اهل سنت و سه مورد از مفسران شیعه که همگی متعلق به قرون ۱۴ و ۱۵ هجری هستند، بهره گرفته شد.

مرادی ادامه داد: در این کتاب ابتدا به موضوع ورود هرمنوتیک به فضای دینی و جهان اسلام که از مصر شروع شد، پرداخته‌ام و به نظرات پژوهشگرانی مانند ابراهیم شریف اشاره کرده‌ام. در ایران نیز افرادی مانند سیداحمد فردید، محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش و نیز یک نواندیش پاکستانی برای اولین‌بار از عبارت هرمنوتیک قرآنی استفاده کرده‌اند که باعث توجه به این موضوع شده است. یکی از بحث‌های مهم در هرمنوتیک، بررسی جایگاه و نقش پیش‌فرض‌های تفسیر است که جایگاه ویژه‌ای دارد تا آنجا که برای مثال ممکن است پیش‌فرض‌ها در مفهوم امروزی جنبه منفی و نکوهیده داشته باشد، در حالی که فهم بشر به پیش‌فرض‌هایی نیاز دارد و ممکن است این پیش‌فرض‌های ذهنی راهگشا باشند.

وی افزود: در این کتاب به‌دنبال بررسی مثبت و منفی بودن پیش‌فرض‌ها نبودم، بلکه در پی آن بودم که بگویم پیش‌فرض‌ها نقش دارند. از این منظر و برای اینکه نشان دهم این پیش‌فرض‌ها مهم و مؤثرند، سه مکتب فکری را در حوزه دین انتخاب کردم. در میان متفکران دینی شاهد چهار نوع تفکر هستیم؛ سنتی، سنتی نوگرا، نواندیش و روشنفکری که در این کتاب فقط سه گروه اول را بررسی کردیم و در هر یک از مکاتب فکری، یک تفسیر از اهل شیعه و یک تفسیر از اهل سنت انتخاب و پیش‌فرض‌های آن‌ها در تفسیر آیات‌النساء بررسی شد.

این پژوهشگر قرآن گفت: اگر تفسیر را به سیستمی تشبیه کنیم، به این معنا که ورودی، پردازشگر و خروجی دارد، ورودی آن آیات قرآن است و پردازشگر ذهن مفسر و خروجی تفسیری است که ارائه می‌شود. با این توضیح، علی‌رغم وجود ورودی‌های یکسان، نتایج متفاوتی به دست می‌آید، زیرا ذهن سلسله‌ای از افکار، احساسات و تجارب خودآگاه و ناخودآگاهی است که حیات آن به این‌ها وابسته است. تفسیر از میان همه افکار و احساسات و تجارب عبور می‌کند و در نتیجه بسته به اینکه در ذهن مفسر چه چیز‌هایی نهادینه شده باشد، که در اینجا منظور نگرش مفسر به زن است، خروجی‌های متفاوتی به دست می‌آید.

وی بیان کرد: آنتونی گیدنز می‌گوید که وقتی متخصص فیزیک روی موضوعی کار می‌کند، ذهن او تأثیری در نتیجه نخواهد داشت، اما در علوم اجتماعی این‌طور نیست و وقتی محقق به بررسی می‌پردازد، شخص محقق و پیش‌فرض‌های ذهنی او خواسته یا ناخواسته تأثیرگذار است. در بحث نگرش مفسر به زن، مسئله نگرش بسیار مهم است. نگرش متشکل از مفاهیم کاربردی است که در علوم روانشناسی و اجتماعی جایگاهی ویژه‌ و تعاریف مختلفی دارد؛ نخست اینکه نگرش شخص به دنبال ترکیب شناخت‌ها، عواطف و احساسات و آمادگی به یک چیز معین شکل می‌گیرد و در مجموع از تعاریف مختلفی که درباره نگرش وجود دارد، می‌توانیم سه مؤلفه یا تعریف مشترک را بیابیم؛ اول اینکه نگرش همواره به موضوع خاصی تعلق می‌گیرد و به این معناست که نگرش انسان از طریق ارتباط و تجربه نسبت به آن یا حادثه و پدیده اجتماعی شکل گرفته است. اینکه یک مفسر از ابتدا با مادر و همسر و دختران و زنان اطراف خود در ارتباط بوده، مجموع ارتباطات اولیه او سازنده بخشی از نگرش‌اش خواهد بود. دیگر اینکه نگرش باعث می‌شود افراد به طریقی قابل پیش‌بینی با مسائل مواجه شوند، برای نمونه وقتی ساختار نگرش علامه طباطبایی را درباره زن بدانیم، هنگام مراجعه به آیات‌النساء قادر خواهیم بود که بدون مشاهده متن، تفسیر ایشان را حدس بزنیم که علامه چه برداشتی از آیات داشته‌اند. مؤلفه بعدی این است که نگرش نوعی ارزیابی منفی یا مثبت است. وقتی از نگرش فردی سخن گفته می‌شود، در واقع نگاه فرد را به موضوع ارزیابی می‌کنیم.

وی افزود: عوامل مختلفی در شکل‌گیری نگرش تأثیر دارد؛ اولاً بحث تراکم تجربه و میزان تجربه‌های فرد در یک موضوع مدنظر است. ثانیاً تمایز قائل شدن میان نگرش‌هایی که دارد و ثالثاً بحث ضربه عاطفی است. به این معنا که اگر تجربه عاطفی وجود داشته باشد، در نوع نگرش تأثیر دارد و چهارم بحث تقلید از دیگران است. بر این اساس محیطی که فرد در آن بزرگ شده، والدین، دوستان، محل تحصیل و زندگی فرد در شکل‌گیری نگرش او مؤثر است. مسئله بعدی تعلق گروهی است، نگرش یک کودک به موضوعات پیرامون، به عنوان عضوی از یک خانواده، در بسیاری از موارد به تبعیت از نوع نگرش خانواده اوست.

زن و بازتاب نگرش مفسر به او
نگارنده کتاب «زن و بازتاب نگرش مفسر به او» با بیان اینکه درباره مفسر نمی‌توانیم بگوییم که او ضربه عاطفی خورده است! گفت: مفسر انسانی مؤمن، وارسته و عالم و تحصیل‌کرده است و خود را در خیلی از ابعاد تزکیه کرده و لذا از میان موارد ذکر شده درباره مفسر در این کتاب، بحث تعلق گروهی مفسر اهمیت دارد. به این معنا که مبانی فکری‌ای که مفسر درباره دین دارد (سنتی، سنتی نوگرا یا نواندیش) در شکل‌گیری کلیت نگرش او به زن مؤثر است.

وی با اشاره به سه مکتب فکری مورد بررسی در کتاب خود، اظهار کرد: در مکتب فکری سنتی، که سنتی بنیادگرا به آن گفته‌اند، افرادی سنت را بسیار ارزش‌گذاری می‌کنند و آن را آرمان در نظر می‌گیرند و درباره اندیشه‌های جدید دچار مشکل می‌شوند. از میان این گروه دیدگاه‌های دو مفسر را بررسی کردیم؛ سیدعبدالحسین طیب با تفسیر اطیب‌البیان و محمدالأمین الشنقیطی با تفسیر اضواءالبیان که متعلق به مکتب سنتی نوگرا و هم‌راستا با جریان احیاگری دینی است. کاری که متفکران این مکتب انجام می‌دهند این است که درد را بشناسند و در پی درمان آن باشند. نوآوری ندارند و به دنبال غبارزدایی از چهره دین هستند و سعی می‌کنند که حقایق پنهان‌شده را آشکار و دین را از خرافات دور کنند. این‌ها رویکرد سنتی داشتند، اما به مسائل روز هم توجه می‌کنند. از گروه سنتی نوگرا، دو تفسیر انتخاب شد؛ تفسیر المیزان از علامه طباطبایی و تفسیر المنار از محمد عبدو و رشید رضا که اهل سنت هستند. متفکران مکتب نواندیشان دینی نیز فهم خود از دین را به دو طریق دنبال می‌کنند؛ نخست، به دنبال متدلوژی عقلی و شرعی هستند و از این رهگذر به دنبال فهم دین‌اند و دوم اینکه حتماً به مقتضیات زمانه توجه می‌کنند و نیز نگاه خاصی به تاریخ و تجربه‌های اسلامی دارند و به‌ دنبال احیاگری دینی هستند. تفاوت این مکاتب نه در مبانی بلکه در رویکردهاست و نتایج متفاوتی دارند.

مرادی اضافه کرد: در بحث مبانی فکری، متفکران مکتب فکری سنتی بنیادگرا معمولاً نگاهشان این است که می‌گویند مخلوق اول مرد بود و زن از گِل آدم یا از پهلوی چپ مرد خلق شد. از طرفی زن و مرد را برابر نمی‌دانند و می‌گویند مرد برتری عقلی و جسمی به زن دارد. این‌ها معتقدند زن ناقص‌العقل است. مفسر در اطیب‌البیان می‌گوید علاقه به زیورآلات در زن نشان‌دهنده ناقص بودن عقل اوست. همچنین در مواردی که نگرش خاص مفسر به زن را هویدا می‌کند، برای مثال در بحث کید زنان، اطیب‌البیان کید را پذیرفته و در اثبات حرف خود می‌آورد که قضایایی در کتب تواریخ و قصص نقل می‌شود که از حد و حصر خارج است. لذا مفسر به کتاب‌های تاریخی و داستان ارجاع می‌دهد که داستان‌هایی درباره کید زنان نقل کرده‌اند. این نشان می‌دهد که بخشی از شکل‌گیری نگرش مفسر به زن برخاسته از عرف جامعه اوست.

این پژوهشگر علوم قرآنی با اشاره به نمونه دیگری از تفسیر اضواءالبیان، گفت: درباره مسئله قوامیت مرد بر زن، مفسر در این اثر این‌گونه بیان می‌کند که وقتی فردی به دیگری انفاق می‌کند، در واقع گیرنده انفاق مستحق دریافت انفاق بوده است، یعنی نقص و نیاز به کمکی داشته و آن کسی که انفاق می‌کند زیادت و کمالی دارد و در این دو جایگاه زن و مرد را قرار می‌دهد. بر این اساس مرد‌ها را کامل می‌داند و اناث بودن را یک نقص در خلقت و طبیعت بیان می‌کند. این مفسر جمله‌ای دارد و می‌گوید که نزد عامه عقلا زن متاعی است که به ناچار باید فردی به اموراتش رسیدگی و از او محافظت کند. در واقع می‌گوید نزد عامه عقلا، زن به مثابه کالایی است که نیاز به مراقبت دارد، اما یک سؤال مطرح می‌شود که اگر عقلا اکنون به این نتیجه رسیدند که زن انسان مستقلی است که خود توانایی انجام کار‌ها را دارد و نیاز به محافظ ندارد، پس نباید تفسیر تغییر کند؟ طبق این پرسش، نگرش مفسر مهم جلوه می‌کند، چراکه در مواردی برای استناد تفسیر‌ها از اشعار استفاده می‌کند و البته اشعار و ادبیات بازتابی از فرهنگ جامعه است.

این پژوهشگر تصریح کرد: از میان متفکران نواندیش نیز دو تفسیر من وحی‌القرآن اثر سیدمحمدحسین فضل‌الله و التحریروالتنویر از ابن‌عاشور بررسی شد. درباره موضوع عقل زن، هر پنج مفسر ناقص‌العقلی او را پذیرفته‌اند و اذعان می‌کنند که در کتاب من وحی القرآن از فضل‌الله آمده اینکه مفسران مردان را در عقل برتر از زن‌ها دانسته‌اند به دلیل برخی روایات است. در واقع آنچه موجب شکل‌گیری این نگرش شده روایات بود نه قرآن. ایشان همچنین بیان می‌کند که آیا مشاهدات و تجربیاتی که از زنان اطرافمان می‌بینیم، نمی‌تواند کافی باشد تا بفهمیم که عقل زن با مرد تفاوتی ندارد؟ آیا برای شناخت عقل زن حتماً باید به علوم غیبی مراجعه کنیم؟ ایشان در اینجا ساختار نگرش ذهنی خود را براساس تجربیات زمانه خود به دست می‌آورد و شکل می‌دهد. بر این اساس، این متفکر عقل زن و مرد را برابر می‌داند، اما می‌گوید زن به لحاظ قوه عاطفه از مرد قوی‌تر است و قوی‌ بودن این قوه ممکن است در تصمیم‌گیری‌های او اثرگذار باشد.

‌مفسر باید پیش‌فرض‌های خود را بازنگری کند


مرادی با تأکید بر اینکه آنچه می‌خواستم در این اثر بگویم این است که در هر سه مکتب فکری تحت تأثیر نگرشی که درباره زن وجود داشته، آیات تفسیر شده است، افزود: اینکه بعضی گفته‌اند مفسر باید خالی‌الذهن به سراغ تفسیر برود، پذیرفته نیست. مفسر نمی‌تواند بدون پیش‌فرض ذهنی، تجربیات و اندوخته‌های علمی و عرف جامعه به سراغ تفسیر برود. پذیرش این مسئله این نتیجه را به همراه دارد که پیش‌فرض‌ها تأثیرگذار است. لذا هر کسی که اقدام به تفسیر قرآن می‌کند، اول باید به پیش‌فرض‌های خود شک و آن‌ها را بازنگری کند و شناخت خود را درباره زن در ابعاد مختلف بررسی کند و پرورش دهد و آن را در جهت درست اصلاح کند و بعد به سراغ تفسیر برود. امید است که این کتاب در راستای ارائه تفاسیری بهتر از آیات‌النساء و مطابق با شرایط حاکم بر جامعه، گام کوچکی بردارد.

این دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث گفت: در جایی علامه طباطبایی تأکید دارد که هر دو سال یک‌بار باید تفسیر جدیدی نوشته شود. وقتی ایشان این مسئله را بیان می‌کنند به این معناست که مفسر باید با توجه به مقتضیات زمان به صورت مسئله‌محور به سراغ قرآن برود و برای مسائل روز پاسخ‌ها را از قرآن استخراج کند. به صرف تفسیر ترتیبی قرآن نمی‌توان مسائل و مشکلات جامعه را درک و حل کرد. اولاً باید تفسیر موضوعی و مسئله‌محور باشد و ثانیاً تفسیر باید با توجه به مقتضیات عصر حاضر انجام شود. رویکرد مهم این است که تفاسیر باید به‌روز شوند. برای مثال نگارش تفسیر المیزان، که جایگاه والایی هم دارد، برای حدود ۶۰ سال پیش است و پاسخگوی عصر امروز و تحولات کنونی نیست.

وی در پایان اظهار کرد: نکته دیگر اینکه مفسر باید در بحث آیات‌النساء به صورت خاص، رویکرد خود را به زن مشخص کند. اینکه نگرش او به زن به عنوان یک انسان در نظام هستی و جهان‌بینی‌اش چیست و مبانی فکری او چگونه است؟ بر این اساس، در مباحث مربوط به عقل زن باید یک‌سری مبانی اصلاح شود. در هیچ‌کجای قرآن ذکر نشده که عقل زن کم یا ناقص است. به قول آیت‌الله جوادی آملی، قرآن با انسان سروکار دارد نه با جنس و انسان‌ها به‌ماهو انسان با یکدیگر مشترک و برابر هستند.

یادآور می‌شود کتاب «زن و بازتاب نگرش مفسر به او» در ۲۵۰ صفحه به قلم نفیسه مرادی و از سوی انتشارات امین نگار تهران چاپ و روانه بازار نشر شده است.
انتهای پیام
captcha