به گزارش ایکنا، در حالی نزدیک به پنج ماه از ورود بیماری کووید ۱۹ به کشور میگذرد که دو هفته اخیر مرگبارترین روزهای شیوع این بیماری در ایران بوده است. در حالی که در ماههای اردیبشهت و خرداد با دو رقمی شدن مرگهای روزانه و کاهش تعداد مبتلایان به نظر میرسید که بیماری در ایران در حال کنترل شدن است. اما در اواخر خردادماه به ناگاه ورق برگشت، آرام آرام هم تعداد مبتلاها افزایش پیدا کرد و هم اینکه افراد بیشتری جان خود را بر اثر ابتلا به این ویروس از دست دادند تا به گفته سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت، شمار مبتلایان این بیماری به ۲۵۰ هزار و ۴۵۸ نفر و شمار جانباختگان نیز به ۱۲ هزار و ۳۰۵ نفر رسیده است. این در حالیست که بهبودیافتگان ۲۱۲ هزار و ۱۷۶ نفر هستند. این شرایط به جایی رسیده است که استانهایی مانند کرمانشاه، خوزستان، کردستان و آذربایجانهای غربی و شرقی برای چندین هفته متوالی است که در وضعیت قرمز به سر میبرند. استانی مانند تهران نیز به گفته علیرضا زالی، فرمانده عملیات مقابله با کرونا در تهران، به دلیل یک اشتباه ساختاری در وضعیت هشدار قرار دارد وگرنه وضعیت این استان نیز قرمز است.
افزایش این آمارها در حالیست که هنوز به قول علیرضا زالی، به پاییز خطرناک و همراهی این ویروس با موجهای آنفولانزای فصلی و تیپهای H۱N۱ و H۲N۳ نرسیدهایم. آنفولانزایی که سال گذشته پیش از کرونا جان بیش از ۱۰۰ نفر را گرفت، این در حالی بود که نه فشاری بر کادر درمان بود و نه بیمارستانی تمام ظرفیتهایش پر شده بود.
این سؤال پیش میآید که چگونه در حالی که ایران به سوی کنترل کامل بیماری نزدیک شده بود، اما به ناگاه تمامی دستاوردها و زحماتی که به بهای جان دهها پزشک، پرستار و دیگر اعضای کادر درمان به دست آمده بود، از بین رفت؟ پاسخ این پرسش در آخرین سخنان سعید نمکی، وزیر بهداشت، در نشست اضطرای ستادی کرونای استان تهران هویداست؛ جایی که وی نابود شدن این دستاوردها را ناشی از سهلانگاریهای برخی از مردم و مسئولان بخشهای خصوصی و دولتی دانست و گفت: برخی این دستاورد ملی ارزان به دست آمده را خیلی ساده انگاشتند و فکر کردند همه چیز تمام شد. وزیر بهداشت از فشارهایی سخن گفت که برای بازگشاییها به او و تیمش تحمیل شده بود. بازگشاییهایی که به گفته محمدرضا مردانی، متخصص عفونی و عضو کمیته کرونا، بسیار عجولانه انجام شده است.
آیا مردم مقصر هستند؟
در این روزها بسیاری از افراد، عموم مردم را مقصر میدانند که به دلیل عدم رعایت نکات پیشگیری، ایران را به روزهای اوج شیوع کرونا بازگرداندهاند، اما آیا مردم مقصرند؟ وقتی در شهری مانند تهران طرح ترافیک اجرا میشود در حالی که ظرفیت حمل و نقل عمومی جوابگوی جمعیت نیست و فاصلهگذاری در اتوبوسها و مترو رعایت نمیشود، افراد مجبور هستند به صورت متراکم و فشرده سوار اتوبوس و مترو شوند. در حالی که وزارت بهداشت و استانداری تهران مخالف این طرح هستند، اما معاونت حمل و نقل شهرداری همچنان اصرار بر استمرار آن دارد، در این شرایط آیا مردم مقصرر هستند؟
وقتی ایرلاینها در سفرهای هوایی فاصلهگذاری را رعایت نمیکنند و به تعداد صندلیهای موجود در هواپیما افراد را در کنار یکدیگر قرار میدهند، وقتی برخی همایشها همچنان برگزار میشوند، وقتی قهوهخانهها باز هستند، وقتی تورهای گردشگری برگزار میشود، وقتی قرار است در این شرایط وخیم آزمونهای جامع برگزار شود و هزاران داوطلب در کنار یکدیگر ویروس کرونا را به اشتراک بگذارند. طبیعی است که مردم این موارد را ببیند و بیماری را پایان یافته تلقی کنند در حالی که میدانیم ممکن است این بیماری تا دو سال آینده نیز ادامه داشته باشد، چراکه در خوشبینانهترین حالت بین ۱۲ تا ۱۴ ماه برای داشتن واکسن فاصله وجود دارد.
هنوز به پاییز نرسیدهایم اما بیماری دوباره به اوج خود رسیده است، بیمارستانها پس از یک ماه دوباره تمامی تختهای خود را به کرونا اختصاص دادهاند و حتی در جایی مانند بیمارستان مسیح دانشوری دیگر ظرفیتی برای بیمار مبتلا کرونا وجود ندارد. کادر درمان که ماههاست بیوقفه در حال خدمترسانی هستند، همچنان باید کار خود را ادامه دهند در حالی که هر روز تعداد بیشماری از آنان خود به بیماری مبتلا میشوند، این پرسنل با افزایش بیسابقه آمار مبتلایان و فوتیهای کرونا، به خستگی و فرسودگی مفرط رسیدهاند. کارشناسان تأکید دارند که تداوم این وضعیت بحرانی، توان کادر درمان را نابود میکند. آمارهای هولناک مبتلایان و فوتیهای کرونا، شاید برای ما فقط یک عدد باشد، اما برای کادر درمان، این عددها و بالا رفتن آمارها یعنی شهید شدن همکاران، شیفتهای طولانی مدت، تداوم شرایط سخت خدمت و اضطراب کار در محیطهای خطرناکی که هر لحظه احتمال مبتلا شدن به کرونا وجود دارد؛ که این وضعیت وخیم نمیتواند در یک بازه طولانی مدت ادامه داشته باشد و اگر فکری به حال تجدید قوای کادر درمان نشود و محدودیتهای کرونایی بازنگردد، توان کادر درمان نیز رو به اضمحلال خواهد رفت.
وضعیت امروز جامعه پزشکی به دلیل کمبود نیرو در اغلب مراکز درمانی که به جذب بیماران مبتلا به کرونا اقدام میکنند، بسیاری از پزشکان، پرستاران و کادر درمان را از فرصت مرخصی، تجدید قوا و جایگزینی نیروهای تازه نفس، بیبهره کرده است. بیشک تداوم این وضعیت در دوره پساکرونا نیز میتواند به توان درمانی کشور آسیب زند.
سخن پایانی اینکه تداوم این وضعیت یعنی بیمار شدن تعداد بیشتری از مردم و دغدار شدن خانوادههای مختلف، آسیب به نظام سلامت کشور و حتی اقتصاد کم رونق و تحریمزده این روزها؛ لذا به نظر میرسد بازگشت محدودیتهایی که در دو ماه ابتدایی شیوع ویروس در ایران وجود داشت بار دیگر باید اجرا شود تا هم با کم کردن ورودی به بیمارستانها، فشار از روی کادر درمان برداشته شود و هم اینکه تعداد کمتری از افراد مبتلا شوند و مردم نیز شرایط را جدی تلقی کنند و در مراقبت از خود و خانواده خود جدیتر باشند تا شاید بتوان مانند برخی از کشورها مانند ژاپن، کره، تایلند و حتی اسپانیا به مهار و کنترل بیماری برسیم.
انتهای پیام