به گزارش ایکنا؛ مراسم بزرگداشت حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی به همت انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی و با همکاری دانشگاه شهید بهشتی، امروز، 18 تیرماه، به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این مراسم را میخوانید؛
بزرگداشت و تجلیل از مقام علما، به نحوی بزرگداشت علم و دانش و تجلیل از اهمیت خردورزی است. مرحوم استاد خسروشاهی را باید در شمار طلایهداران حرکت و نهضت اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی در ایران معاصر بدانیم. تحول عمدهای که به همت سیدجمال در آغاز سده چهارده به وقوع پیوست و منجر به نهضت احیای اندیشه دینی در جهان اسلام شد، دو مولفه مبنایی و ساختاری داشت؛ اولی بازگشت به قرآن و دیگری اتحاد و وحدت در جهان اسلام بود.
سیدجمال شعار بازگشت به قرآن را به مثابه کتاب آسمانی همه مسلمانان مطرح کرد و همینطور ایده اتحاد و وحدت جهان اسلام را ارائه کرد که استاد خسروشاهی نیز به جِد به این دو، اعتقاد داشتند. ایشان مانند سیدجمال به عنوان قهرمان حرکت احیای اندیشه دینی، معتقد بود، تا زمانی که مذاهب اسلامی باهم درگیر باشند، نمیتوانیم به دوران طلایی عظمت و شکوه اسلام برسیم. مهمترین آرمان و آرزوی مرحوم سیدجمال و همینطور مرحوم استاد خسروشاهی، بازگشت به دوران طلایی عظمت و مجد اسلام بوده است و استاد، تمام تلاشهای علمی و فرهنگی خود را معطوف این آرمان کرد.
استاد خسروشاهی که امروز در صدد تجلیل از مقام علمی و فرهنگیشان هستیم، در حوالی سالهای 1317 شمسی در تبریز و در خاندان علم و فقاهت به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم سیدمرتضی خسروشاهی، از مجتهدان و بزرگان خطه آذربایجان بود و چنانکه در زندگینامه استاد میبینیم، خاندان خسروشاهی و بسیاری از اجداد ایشان، همه اهل علم و دانش بودند. ایشان مقدمات تحصیلی را در تبریز گذراند و در محضر والد و استادان آن خطه بود و برای آموزشهای بالاتر در حوزه علوم انسانی، به قم رفت.
در قم هم از محضر بزرگان حوزه در آن زمان، یعنی حوالی سالهای 1331 بهره برد که باید به مرحوم بروجردی، شریعتمداری، امام خمینی و علامه طباطبایی اشاره کرد که مدارج علمی را طی کرد و از جانب بسیاری از بزرگان، صاحب اجازاتی شد. مروری بر خاطرات ایشان، نشان میدهد که ایشان از ابتدای نوجوانی علاقهمند به سیاست بود و از ابتدا وارد حلقهها و گروههای مبارزاتی علیه رژیم شد. وقتی به خاطرات ایشان در برخورد با آیتالله کاشانی مواجه میشویم و خاطرهای که از نخستین ملاقاتها با شهید بهشتی دارند، میفهمیم که در آن زمان، ایشان 15 سال بیشتر نداشت و مرحوم استاد، در همان آغاز نوجوانی، با اندیشههای شهید نواب آشنا شد و در همان زمان، از ایشان خواست مبانی فکری جمعیت فدائیان اسلام را برایش تشریح کند که منجر به تألیف کتابی با نام راهنمای حقایق از سوی فدائیان اسلام میشود که مانیفست جمعیت فداییان اسلام بوده است.
همین درخواست نشان میدهد، ایشان از سر احساسات وارد این حضور سیاسی و مبارزه نشده بود و در صدد تحقیق و پژوهش در مورد این جمعیت بود و حرکت علمی ایشان را در مواجهه با جمیعت فدائیان اسلام میبینیم. البته استاد در یکی از مباحث خود میگوید عضو جمعیت فدائیان نبوده و صرفاً هوادار این جمعیت بوده است.
وقتی به فردی با این خصوصیات در دوران نوجوانی مواجه میشویم، باید توجه کنیم که در حوالی سالهای 42 که نهضت 15 خرداد به همت مرحوم امام خمینی آغاز میشود، استاد از دنبالهروان اندیشههای انقلابی امام بود. بر اساس مدارکی که از سازمان اطلاعات و امنیت آن زمان یعنی ساواک وجود دارد، ایشان در آن حوالی، رهبری بسیاری از تظاهراتهای انقلابی قم را به عهده داشت و در همان زمان، گروهی را به عنوان هیئت مجاهدین اسلام راهاندازی کرده بود و با هکاری بسیاری از طلاب قم، اندیشههای امام خمینی را پیگیری میکرد.
به همین دلیل بود که از همان زمان یعنی در سالهای دهه 40، ایشان هموار مورد توجه ساواک بود و بارها دستگیر شد و همواره فعالیت سیاسی خود را رها نکرد جریانهای حوزوی آن زمان، حرکت خودشان را حول محور عدالت اجتماعی، آزادی بیان و تدوین مباحث اسلامی متمرکز کرده بود و هیئت مجاهدین اسلام نیز که به همت استاد پایهگذاری شده بود، این مسائل را پیگیری میکرد.
ما استاد را باید در حلقهای از علمای حوزه بگذاریم که در صدد اصلاح اندیشه دینی بودند و رخوت حاکم بر حوزههای علمیه را برنمیتابیدند. همکاری ایشان با آیتالله طالقانی و علی حجتیکرمانی و استاد شهید بهشتی، همگی در همین رابطه یعنی به هدف اصلاح اندیشه دینی بوده است و باید ایشان را ادامهدهنده راه سیدجمال بدانیم.
مرحوم استاد در اندیشه تحول معرفت دینی، از جوانی در چند مجله و نشریه فعال بود و اگر بخواهیم اسامی را نام ببریم، بسیار زیاد میشود. مانند مکتب اسلام، ندای حق، مجموعه حکمت، مهد آزادی و چندین مجله دیگر که صدها مقاله در آنها منتشر شده بود و ایشان بیشتر در مکتب اسلام قلمزنی میکرد.
استاد در حوالی سال 1352، مرکزی را به نام بررسیهای اسلامی در قم تأسیس کرد که هدف ایشان هم از همان زمان، ترویج اندیشههای تقریبی در جهت وحدت جهان اسلام بود، چنانکه بعد از انقلاب نیز ایشان در خارج از کشور و داخل، هرگاه مسئولیت موسسه و مرکزی را عهدهدار میشد، همین ایده و هدف را دنبال میکرد که عبارت از تقریب مذاهب بود.
فعالیتهای قلمی و مکتوب ایشان از دوران جوانی آغاز و تا آخرین روزهای حیات ادامه داشته است. به عنوان یک مورخ، به ثبت و ضبط وقایع و تالیف اهمیت میداد و حاصل این تلاشها، تدوین دهها کتاب، مقاله و ترجمه منابع اسلامی بود. استاد در مراکز مختلفی، پیش و پس از انقلاب فعالیت داشت و در عین حال، به مطبوعات هم اهمیت میداد و انتشار ترجمههای قرآن به زبانهای مختلف، حاصل دغدغه ایشان است که موفق شد ترجمه قرآن به زبانهای ایتالیایی، آلمانی و انگلیسی را از طریق خود یا با واسطه، پیگیری کند.
حیات علمی و سیاسی استاد، فراز و فروهای بسیاری داشته و به مثابه یک دانشمند متتبع که رویکردهای اندیشهگی مختلف داشته، محسوب میشود، اما به نظر میرسد، ایشان در همه ادوار، به دو کار اهمیت زیادی داد؛ یکی مسئله تاریخنگاری بود که به آن تعلق خاطر داشت و یکی هم اینکه از مسیر اعتدلال خارج نشد. اگر علمای حوزه را در سه جریان طبقهبندی کنیم که عبارت از اسلام سنتی، اسلام رادیکال و سوم اسلام تجددخواه یا میانه باشد، باید بگوییم که حتماً استاد خسروشاهی در جریان سوم قرار میگیرد. استاد عالم شیعی بود که به آموزههای اهل بیت(ع) اعتقاد داشت و به امامان عشق میورزید، اما در مسیر افراطیگری برنیامد. وقتی به مجموعه آثارشان نگاه میکنیم، ترجمههای نهجالبلاغه را هم میبینیم، اما آثاری از بزرگان اهل سنت مانند سیدقطب هم در کنار آن وجود دارد.
اندیشههای تقریبی ایشان نیز برآمده از این ویژگی اعتدلالی بوده است. این رویکرد اعتدالی و تقریبی نیز از دوران طلبگی ایشان تا زمان اقتدار جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد. ایشان از جریان نواندیشی دینی حمایت میکند و البته به هر روی به نوعی آسیبهایی را برای این جریان روشنفکری قائل است، اما طرفداری میکند و میگوید این جریان روشنفکری حوزوی، به مقتضیات زمان و مکان توجه کند و حوزویان باید به علم روز آشنا شوند.
انتهای پیام