ضربت خوردن امام علی(ع) از انحرافات اجتماعی / بازتولید «ضربت» در جامعه امروز
کد خبر: 3898560
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۸
به بهانه 19 ماه رمضان؛

ضربت خوردن امام علی(ع) از انحرافات اجتماعی / بازتولید «ضربت» در جامعه امروز

ضربت خوردن امام علی(ع) از انحرافات اجتماعی و بسان خطی ممتد در گستره تاریخ اجتماعی اسلام ادامه دارد؛ جریان قاسطین در قالب اشرافی‌گری و رفاه‌طلبی، جریان مارقین در قالب تحجر دینی و رویکردهای تکفیری و جریان ناکثین در قالب قدرت‌طلبی و منفعت‌طلبی در جوامع امروز مسلمانان حیات دارند و نفس می‌کشند.

ضربت خوردن امام علی(ع) از انحرافات اجتماعی / بازتولید «ضربت» در جامعه امروزبه گزارش ایکنا، ضربت خوردن امام علی(ع) در سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه، هرگز به معنای یک لحظه، یک نقطه و یک اتفاق ناگهانی و نابهنگام در تاریخ اجتماعی اسلام نیست، بلکه ضربت خوردن امام علی(ع) بسان جریانی مستمر و خطی ممتد در گستره تاریخ اجتماعی اسلام است که از «سقیفه» آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد.  

سلسله‌ای از حوادث پی در پی و جریانات اجتماعی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، به تضعیف و حتی محو ارزش‌های قرآنی و احیای برخی ارزش‌های جاهلی منجر شد. در چنین فضایی بود که امام علی(ع)، حتی با وجود عهده‌دار بودن خلافت ظاهری، بین سال‌های ۳۵ تا ۴۰ هجری، روز به روز تنهاتر، محدودتر و دست‌بسته‌تر از قبل واقع شد و سرانجام به دست یکی از بازماندگان خوارج به شهادت رسید. ضربت «ابن ملجم مرادی»، ضربه آخر به مردی بود که سال‌ها طعم بی‌وفایی، بی‌مسئولیتی و بی‌بصیرتی را از سوی جریاناتی خاص در جامعه اسلامی و نیز از سوی برخی یارانش، چشیده بود و گویی خود، بی‌تاب و بی‌قرارِ شهادت، شهد شیرین وصال به معبود را جستجو می‌کرد.

در این مجال می‌توان دست‌کم به پنج جریان اجتماعی عمده در جامعه اسلامی آن روز اشاره کرد که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) رفته‌رفته، زمینه حذف معرفتی و سیاسی جایگاه امام علی(ع) و سرانجام قتل ایشان را مهیا کرد.

جریان اول: پیروان مکتب سقیفه

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) عده‌ای از صحابه با این توجیه که امام علی(ع) برای وصایت و خلافت نبی مکرم اسلام هنوز جوان و کارنابلد است، مسیر حاکمیت اسلامی را از آن مسیری که پیامبر(ص) ترسیم کرده بود، تغییر دادند. این تغییر مسیر که به دلیل مصالح امت اسلامی با سکوت و خانه‌نشینی امام علی(ع) همراه شد، رفته رفته در برخی ارزش‌های اسلامی تحول معنایی ایجاد کرد و احیای ارزش‌ها و رویکردهای پیشااسلام را موجب شد. شهادت حضرت زهرا(س)، جنایات خالد ابن ولید در جنگ‌های ردّه، قدرت‌گیری بنی‌امیه در جامعه اسلامی با حکمرانی معاویه در شام، انحرافات ولید ابن عقبه در فرمانداری کوفه و مفاسد مروان حکم در دفتر خلیفه، تنها نمونه‌ای از انحرافات در جامعه بود که رفته‌رفته به حذف معرفتی و سیاسی جایگاه امامت در میان عامه مردم منجر شد. گرچه مردم در سال 35 هجری و پس از قتل خلیفه سوم با اشتیاق به خانه امیرمؤمنان علی(ع) ریختند و از ایشان بیعت طلب کردند، اما این بیعت، برای خلافت بود و نه امامت. تنها عده قلیلی از همراهان و اطرافیان امام علی(ع) معنا و اهمیت جایگاه امامت را دریافته بودند. امام علی(ع) در چند خطبه مهم، از جمله خطبه «شِقشِقیه» که در نهج‌البلاغه شریف نیز منعکس شده است، از حوادث سال‎های 11 تا 35 هجری که انحرافات و شکاف‌هایی عمیق در جامعه به وجود آورد، به شدت ابراز شکایت و گلایه می‌کنند.

جریان دوم: ناکثین و عهدشکنان

ناکثین از لحاظ روحیه، پول‌پرستان و صاحبان مطامع و طرفدار تبعیض بودند. این جریان اجتماعی با خلافت امام علی(ع) بیعت کرد اما زمانی که با عدالت امام در توزیع بیت‌المال و حساسیت ایشان بر گماردن افراد ساده‌زیست بر مناصب حکومتی مواجه شدند، دریافتند که در حکومت علوی جایی برای حکمرانی و قدرت‌نمایی ندارند، از این رو سپاهی فراهم آوردند و یکی از خونین‌تر جنگ‌های تاریخ اسلام یعنی جمل را در سال 36 هجری رقم زدند. آنان پیش از شروع جنگ جمل به قتل عام مردم بی‌گناه و غیرنظامیان بصره پرداختند و بیش از شش هزار نفر را از دم تیغ گذراندند. فتنه جمل، چنان ضربه‌ای به جامعه اسلامی وارد آورد که برخی واقعه عاشورا و تقابل جریانات در آن را بازتابی از جنگ جمل می‌دانند.

جریان سوم: قاسطین و سرکشان

قدرت‌گیری بنی‌امیه در شام که از دوران خلیفه دوم آغاز شد، به سرکشی آنان در دوران حکومت امام علی(ع) منجر شد. معاویه به عنوان استاندار شام، به این بهانه که باید در مقابل رومیان، وجهه حکومت اسلامی را حفظ کند، به برپایی کاخ‌هایی مجلل و زندگی اشرافی و قارونی روی آورده بود و از قتل و جنایت و شکنجه و تبعیض نسبت به مخالفان خود ابایی نداشت. در این شرایط، امام علی(ع) به محض پذیرفتن خلافت ظاهری در سال 35 هجری، معاویه را از جایگاه خود عزل کردند. معاویه که می‌توان از او به عنوان سردمدار جریان انحرافی شام یاد کرد، از این دستور سرپیچی نمود و به تحریک ناکثین و عهدشکنان و پشتیبانی مالی از فتنه جمل پرداخت. امام علی(ع) پس از جنگ جمل، به قصد جنگ با شامیان، محل استقرار حکومت خود را از مدینه به کوفه انتقال داد و سرانجام در سال 37 هجری جنگ صفین درگرفت. جنگی که نزدیک به یک سال طول کشید و عاقبتش تحمیل حکمیت به امام بود.  

شهید مطهری درباره قاسطین می‌نویسد: «روح قاسطین، روح سیاست و تقلب و نفاق بود. آن‌ها می‌کوشیدند تا زمام حکومت را در دست گیرند و بنیان حکومت و زمامداری علی را در هم فرو ریزند. عده‌ای پیشنهاد کردند با آنها کنار آید و تا حدودی مطامعشان را تأمین کند. اما امام نمی‌پذیرفتند، زیرا اهل این حرف‌ها نبودند و آمده بودند که با ظلم مبارزه کنند نه آنکه ظلم را امضا کنند. از طرفی معاویه و تیپ او با اساس حکومت علی مخالف بودند. آن‌ها می‌خواستند که خود مسند خلافت اسلامی را اشغال کنند و در حقیقت جنگ علی با آن‌ها جنگ با نفاق و دورویی بود.»(مجموعه آثار، ج 16، 294)

پس از اینکه هیچ کدام از طرفین در جنگ صفین، توفیقی حاصل نکردند، معاویه یکی از مخوف‌ترین و خونبارترین جنایات خود که به «غارات» مشهور شده است را مرتکب شد. غارات، مجموعه‌ای از شبیخون‌ها و حملات نامنظم سپاه معاویه به شهرهای مختلف اسلامی بین سال‌های 38 تا 40 هجری بود؛ با این هدف که مردم دست از تبعیت امام علی(ع) بردارند و به خلافت معاویه تن دهند. به واسطه غارات، که همان قتل و تجاوز و جنایت به مردم بی‌گناه و غیرنظامی بود، حکومت حجاز، یمن و مصر از محدوده تحت امر امام علی(ع) خارج شد. همچنین شهادت محمد ابن ابی بکر و مالک اشتر، دو تن از یاران باوفای امام علی(ع)، طی همان سال‌ها به دست جریان قاسطین در مصر اتفاق افتاد و ضربتی سهمیگن بر مولای متقیان وارد آورد.

جریان چهارم: مارقین و از دین خارج‌شدگان

روح این گروه به بیان شهید مطهری،  «روح عصبیت‌های ناروا و خشکه‌مقدسی‌ها و جهالت‌های خطرناک بود»، مارقین پس از جنگ صفین با شعار «نه علی، نه معاویه» به قدرت‎طلبی در عراق، مرکز حکومت امام علی(ع) پرداختند و با قرائت تکفیری از دین، اموال و جان مردم را می‌ستاندند. آنان که پدران داعش و سلفی‌گری محسوب می‌شوند، به راحتی مردم را تکفیر می‌کردند و به آنان ظلم روا می‌داشتند. جریان خطرناک مارقین در جنگ نهروان در سال 38 هجری شکست سختی خورد و «ذوالخویصره» رهبر فکری آنان، به هلاکت رسید، اما «عبدالرحمن ابن ملجم مرادی» از این جنگ جان سالم به در بُرد و برای قتل امام علی(ع) مقدمه‌چینی کرد.

جریان پنجم: نفاق در کوفه

این جریان را «اشعث ابن قیس کندی» راهبری می‌کرد و به عقیده بسیاری از مورخان، ابن ملجم مرادی، توطئه قتل امام علی(ع) را با کمک او پیش برد. اشعث از یهودیان قبیله کنده بود که به ظاهر ابراز اسلام کرده و با خواهر خلیفه اول ازدواج کرده بود. او در دوران خلفیه اول تا سوم در کوفه، قدرت و منزلت اجتماعی به دست آورد و در دوره‌هایی، بر ولایت بخش‌هایی از حکومت اسلامی همچون آذربایجان گمارده شد. اشعث، با روی کارآمدن امام علی(ع)، سعی کرد خود را در رکاب و مرید ایشان نشان دهد. او در همان هنگام، دختر خود، جُعده را نیز به عقد فرزند امام حسن مجتبی(ع)، فرزند بزرگ امام علی(ع) درآورد. گرچه سال‌ها بعد، دختر اشعث، امام حسن مجتبی(ع) را با زهر به شهادت رساند. پسر اشعث نیز در کربلا از قاتلان اصلی امام حسین(ع) بود. جریان نفاق در کوفه، مردم را در خفا به سرپیچی از امام علی(ع) تشویق می‌کرد به ویژه اینکه امام علی(ع) در رمضان سال چهلم هجری، سپاهی برای جنگ مجدد با معاویه فراهم آورده بود و اشعث تمایل داشت این اراده در امام(ع) و جامعه اسلامی برای مواجهه با معاویه، عقیم بماند.

این جریانات اجتماعی که برای سالیان طولانی، مولای متقیان و امیرمؤمنان علی(ع) و ارزش‌های اخلاقی مد نظر ایشان را تحت هجمه و ضربت قرار داده بود، سرانجام با ضربت فردی که شقی‌ترین بشر خوانده شده است، به اوج خود رسید. تمام جریاناتی که در برابر امام علی(ع) صف‌آرایی کرده‌اند، امروز نیز در قالب‌هایی دیگر بازتولید شده‌اند و گویی جریان ضربت به ساحت امامت را در تاریخ ادامه می‌دهند.

جریان قاسطین در قالب اشرافی‌گری و رفاه‌طلبی و بی‌عدالتی، جریان مارقین در قالب تحجر دینی و رویکردهای تکفیری و داعشی و جریان ناکثین در قالب قدرت‌طلبی و منفعت‌طلبی در جامعه اسلامی حیات دارند و نفس می‌کشند. گزاره‌ای به امام علی(ع) منتسب است که فرموده‌اند خوارج هیچگاه از بین نمی‌روند و حتی پس از من نیز تا ابد، باقی خواهند ماند. این گزاره نیز مؤید آن است که متأسفانه برخی انحرافات اجتماعی در صدر اسلام، خود را سینه به سینه و نسل به نسل تا جوامع مدرن اسلامی نیز کشانده و زنده نگاه داشته است.

یادداشت از مجتبی اصغری

منابع:

مجموعه آثار شهید مطهری، جلد شانزدهم

تاریخ تحلیلی اسلام، سیدجعفر شهیدی

پایگاه اطلاع‌رسانی ویکی شیعه  

انتهای پیام
captcha