حسن علی نصرآبادی در گفتوگو با ایکنا از اصفهان در خصوص تعلیم و تربیت اسلامی اظهار کرد: تربیت از دو منظر مورد بررسی قرار میگیرد؛ بخش اول اینکه، تربیت از مبانی فلسفی، هستیشناسی، معرفتشناسی ناشی میشود و تئوری راهنمایی عمل برای تعلیم و تربیت ارائه میدهد، برای مثال اگر در هستیشناسی، انسان جایگاهی دارد که این جایگاه توانمندیها، استعدادها و عناصر انسان را تشکیل میدهد، از این عناصر در تعلیم و تربیت میتوان بهره برد. برای مثال، به نظر افلاطون اگر انسان ایده خود را در سه جنبه ارادی، عقلانی و عاطفی ببیند، تعلیم و تربیتی که ترسیم میکند، باید ریاضیات و الهیات، برای رشد انسان جنبه عقلانی داشته و هم دارای انواع هنر برای رشد جنبه عاطفی باشد و همچنین جنبههایی داشته باشد که زندگی انسانهای با اراده را برای دیگر انسانها تداعی کند تا اراده آنها را ارتقا دهد. بنابراین مبناهای فلسفی را استخراج و بر اساس آن تئوری، راهنمای عمل برای تعلیم و تربیت میدهد.
وی افزود: تربیت از بعد دیگر مبتنی بر دیدگاه تحلیلی میباشد، که براین اساس مفاهیم، دیدگاهها و نظریاتی که در تعلیم و تربیت است را باید مورد بحث و بررسی، بازبینی، واکاوی و دوباره سازی قرار داد، بر فرض مثال در بررسی مفهوم تربیت، آن را یک جریان دو طرفه «مربی- متربی»، میدانیم که غایت و هم استعدادی در آن وجود داشته باشد، در این زمینه کار مربی، بارز کردن این استعدادها برای غایتمندی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در خصوص تعلیم و تربیت اسلامی گفت: اسلام نگاه ویژهای به تعلیم و تربیت دارد. حضرت امام در مورد هستی و انسان فرمودند که اگرچه افلاطون و ارسطو دریچههای به سمت بشر گشوده و باب معرفتی را باز کردند، ولی اگر نبود حقیقت محمدیه، تا ابد درگاه معرفت به روی انسان بسته شده بود. یعنی آن دامنهای که در تربیت اسلامی باز میشود، دامنه این جهانی وآن جهانی است، یعنی انسان را موجودی جاویدان میداند و در نتیجه تربیتی که در این عالم بر انسان اعمال میشود، پتانسیلهایی را رشد میدهد که انسان را به مقام عبودیت میرساند، بنابراین در تربیت اسلامی، رسیدن به حیات طیبه یکی از غایتهای بسیار مهم است و این حیات پاک ادامه دارد، همچنان که حیات بعد از مرگ هم ادامه دارد وآن حیات جاویدان با حیات طیبه تخقق پیدا میکند.
وی ادامه داد: در این نوع تربیت، انسان به عنوان عاملی است که باید شناختهای خود را رشد دهد و عواطفش را جهتدار کند تا بتواند اراده قوی برای تصمیمگیری داشته باشد تا به حیات طیبه برسد، والبته تلاش مربی هم مهم است. مربی نیز کمک کننده انسان در مدیریت عواطف و احساسات برای سوق دادن انسان در رسیدن به کمال است. در اسلام، انسان در همین جهان هستی میتواند رشد و رابطهاش را با انسانها، اجتماع هستی و طبیعت تنظیم کند.
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به پشتوانههای تئوری که تربیت اسلامی دارد، این مهم تا چه اندازه توانسته در عرصه عمل اثر بخش و اثر گذار باشد گفت: عمل نیاز به میدانگاه دارد، یعنی ما هم در جنبههای شتاختی کوتاهی کردهایم، یعنی آن شناختی که باید از انسان اسلامی داشته باشیم و آن را تفهیم کنیم، نداریم و همچنین در شکل دهی به انگیزهها وهم در رشد اراده انسانها کوتاهی کردهایم.
وی افزود: از لحاظ زمینههای اجتماعی هم کوتاهی زیادی شده، برای مثال میدان جنگ میدان خوبی برای تعلیم وتربیت بود و دیدیم جوانانی را که در جنگ حضور داشتند، چه انسانهای بینظیری بودند و در کل تاریخ هستی نمونه نداشتند و این نشان دهنده این است در ایجاد میدانگاههایی که در تربیت اسلامی نیاز میباشد، مشکل داریم.
انتهای پیام