به گزارش ایکنا، صد و هشتمین شماره فصلنامه «قبسات» به صاحبامتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی دیدگاه آلبر کامو در معنای زندگی و نقد آن بر اساس آموزههای قرآن»، «بررسی انتقادی محصول جانبیانگاری دین در نگاه داوکینز»، «دو روش در پرداختن به فلسفه دین؛ پرسش و تعبیر، پرسشگری و تعلیق»، «رویکرد شبکهای در تفسیر قرآن، به مثابه زیرساختی برای دستیابی به آنتولوژی قرآن»، «تبیین دیدگاه صدرا در مسئله ابدان دنیوی و اخروی و همسویی آن با نصوص دینی»، «مبانی و ارکانِ حکومت دینی در اندیشه سیدجمالالدین اسدآبادی»، «تبیین حقیقت امانت الهی از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی»، «دعا، استجابت، عدم استجابت؛ سازگار با کمال اخلاقی خداوند؟».
در چکیده مقاله «بررسی دیدگاه آلبر کامو در معنای زندگی و نقد آن بر اساس آموزههای قرآن» آمده است: «در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دیدگاه آلبر کامو مبنی بر معنادارنبودن و پوچی زندگی پرداختهایم. وی بر این باور است که خدا و جهان ماورایی وجود ندارد و همچنین دلیلی برای حضور انسان در این جهان و معنای از پیش تعیین شدهای برای زندگی انسان وجود ندارد و انسان برای رهایی از این پوچی باید ارزشهایی را برای خود جعل کند. برخی از نقدهای وارد بر کامو عبارتاند از اینکه منحصر کردن دایره معرفت بر امور تجربی از طریق تجربه قابل اثبات نیست. انسان به دلیل محصور بودن در عالم مادّه، توانایی تدوین برنامه جامع را برای زندگیاش ندارد. نبود معیاری ثابت برای جعل ارزشها سبب نقدناپذیری ارزشها و بستهشدن قضاوت و داوری میشود.»
در طلیعه مقاله «بررسی انتقادی محصول جانبیانگاری دین در نگاه داوکینز» آمده است: «از جمله مباحث مهم دینشناختی، مسئله منشأ دین و راز پایایی و مانایی آن است. ریچارد داوکینز زیست شناس فرگشتی معاصر دین را محصول جانبی تصادفی در فرایند تکامل زیستی به شمار آورده است. در این نگاه دین در پرتو انحراف و کجروی از چیزهای دیگری پدید آمده که آنها بر خلاف دین، به خودی خود ارزش بقا دارند. او کوشیده است آنچه را که دین میتواند برونداد جانبی آنها تلقی شود، برشمارد و تبیینی از پیوند دین با آنها ارائه کند. مقاله پیش رو بر آن است با مراجعه به آثار داوکینز، تقریر و تبیین او در این زمینه را بررسی کرده، در بوته سنجش گذارد. حاصل مطلب این است که تبیینهای وی افزون بر برخی اشکالات عام و فراگیر، هر یک به اشکالات خاصی نیز مبتلا بوده و از تبیین دین و ارائه تصویری علمی و اعتمادپذیر از منشأ آن ناتوان است.»
در چکیده مقاله «دو روش در پرداختن به فلسفه دین؛ پرسش و تعبیر، پرسشگری و تعلیق» میخوانیم: «در دهههای اخیر قبل از افول ستاره فلسفه دین تحلیلی در قرن بیستویک میلادی ادبیات فلسفه دین با این چالش مهم مواجه شد که فلسفهورزی در باب دین منحصر به سنت فلسفی تحلیلی نیست و در نظامهای فلسفی دیگر هم وجود دارد. در این صورت تفاوت آن با دیگر نظامها چیست؟ پاسخی که مقاله به آن رسیده است، این است که در فلسفه تحلیلی اصل با پرسشگری در باب مسیحیت است و این پرسشگری در اغلب موارد منجر به تعلیق جواب یا خدشه در معرفت مندی باورهای دین میشود. در مقاله این موضوع بحث میشود که پرسشگری تمام فعالیت فلسفی نیست و صدق معنای فلسفهورزی در باب دین آنجاست که ما به یک تعبیر فلسفی از یک عقیده دینی دست یابیم. از سوی دیگر در نظامهایی مثل حکمت اسلامی، در پی پرسش، تعبیری از آموزه و عقاید اسلام عرضه میشود که در آن سازگاری درونی، عقل محوری و حقانیت دینی مفروض است و دنبال میشود. نوع دین و نظام فلسفی در اینجا بسیار تعیینکننده است. البته این دو نوع رویکرد، تفاوت نظاممند داشته، تضاد بنیادی با یکدیگر ندارند؛ اما در مسئله تمامیت با یکدیگر متفاوتاند.»
انتهای پیام