کتاب همواره بهعنوان یک منبع غنی از اطلاعات ما را به ابزار آگاهی مجهز میکند. تنزل دادن مطالعه و تورق یک کتاب ۴۰۰ صفحهای به خوانش ۴۰ کلمهای و دوسطری، پیامدی است که با ورود شبکههای اجتماعی به جامعه ما به تدریج گسترش یافت و امروز شاهد ظهور و بروز فیلسوفنمایانی در این عرصه هستیم که به شکلهای مختلف جملههای عمیق و ناب از نویسندگان مشهور جهان را در گوشه و کناری از فضای مجازی پیدا کردند و آنرا در موقعیتهای مختلف و بهعنوان معرفی خود در معرض دید دیگران قرار میدهند. به راستی چرا انسان امروزی قید مطالعه یک کتاب عمیق و حجیم را میزند و به دانش دو سطری اکتفا میکند؟ آیا مطالعه نسخه چاپی کتاب و تورق آن بهدرستی در بطن جامعه نهادینه نشده است یا راحتطلبی که ارمغان فضای مجازی برای کاربرانش است در اغلب مواقع سبب تغییر ماهیت فرهنگ کتابخوانی در شبکههای اجتماعی شده است؟ این ابهامات و پرسشهایی دیگر، سؤالاتی هستند که مریم راهی، نویسنده جوان اهل قم و خالق داستانها و رمانهایی مانند «برپا»، «در خوابهایم»، «فردا مسافرم» و «به امین بگو دوستش دارم» در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از قم پاسخ میدهد.
ایکنا- چرا انسان مدرن از مطالعه و تورق کتاب به خوانش کوتاه و دو سطری در فضای مجازی رسید؟
در ابتدا ما باید بپذیریم که امروزه فضای مجازی بهعنوان یک رقیب برای نسخ چاپی کتب بهشمار میرود. از آن جایی که رقابت همواره با رشد همراه بوده است باید تلاش کنیم تا رقابت بین کتاب و فضای مجازی سالم بماند و از طرفی باید بدانیم در این رقابت قرار است به چه هدفی برسیم؟ آیا هدف این است که در نهایت جامعه ما کتابخوان، جیب ناشران پر پول و کتاب نویسندگان پرفروش شود؟ تمام این اهداف این رقابت را متفاوت میکند، اما در اینجا فرض میگیریم هدف اصلی و متعالی کتابخوان شدن مردم است.
در بررسی رقابت سالم میان کتاب و فضای مجازی، مقایسه میان در دسترس بودن نسخه چاپی کتاب و فضای مجازی نکته حائز اهمیتی است. فضای مجازی در گوشیهای موبایل ما و همیشه همراه ماست، اما نسخه چاپی کتاب در کتابخانههای منزل ما قرار دارد و طبیعتا در تاکسی و مترو، هنگام رانندگی و پیادهروی همراه ما نیست، اما برای این مسئله هم راهکارهای بهتری نسبت به خوانشهای چندسطری و نقلقولهای ضعیف از نویسندگان مطرح جهانی وجود دارد تا افراد کتابخوان بشوند که یکی از آنها استفاده از نسخههای الکترونیکی و کتابهای صوتی هستند که مقرون به صرفه و در دسترس است و با بهرهمندی از آنها میتوان در مدت زمان کوتاهی کتابهای بیشتری مطالعه کرد و در اصل اگر هنگام شنیدن فایل صوتی کتاب دچار حواسپرتی نمیشوید این راهکار خوبی است.
افزایش قیمت کتاب یکی دیگر از عوامل روی برگرداندن جامعه از کتاب و پناه بردن به خوانشهای کوتاه در فضای مجازی است؛ شاید این حرف جنبه شعاری به خود بگیرد، اما واقعیت آن است که با فرهنگسازی درست و اصولی میتوانستیم جامعه را کتابخوان کنیم، اما مسیرهای اشتباهی را پیمودیم.
فضای مجازی به نوعی وابستگی اعتیادگونه در انسان ایجاد میکند، به نحوی که شما بیشتر از دو ساعت طاقت دوری از آن را ندارید، اما کتاب این احساس را ایجاد نمیکند و این از دیگر پارامترهای مورد اهمیت در رقابت بین فضای مجازی و نسخه چاپی کتاب است، اما اینکه چرا کتاب این احساس وابستگی را در ما ایجاد نمیکند باید علت را در فرهنگسازی جامعه خود پیدا کنیم. در واقع مسئله این است که ما هیچوقت به کتاب وابسته نبودیم که بتوانیم بگوییم امروزه فضای مجازی مطالعه کتاب را از ما دریغ میکند.
ایکنا- اغلب افرادی که به دانش اندک فضای مجازی بسنده میکنند، جملات ناب را از نویسندگان مشهور جهان در فضای مجازی به اشتراک میگذارند، اما آیا حقیقتا انتشار این جملات میتواند تأثیرگذار باشد؟
جملاتی که معمولا کاربران فضای مجازی با عناوینی همچون «جمله ناب..» و «بهترین جملهای که تا امروز شنیدید» منتشر میکنند در اغلب اوقات دیالوگ یکی از شخصیتهای کتاب است که تیپ شخصیتی و موقعیت آن کاراکتر هنگام بیان آن جملات کاملا نامعلوم و حتی ممکن است مطابق با نظر و افکار خود نویسنده کتاب هم نباشد، اما متأسفانه در برخی مواقع مشاهده میکنیم که کاربران فضای مجازی این جملات را بهگونهای به نقل از نویسندگان مطرح جهانی مانند فریدریش نیچه یا داستایوفسکی هستند، عنوان میکنند که به نوعی این نویسندگان در یک تریبون به ایراد سخنرانی درباره این موضوع پرداختند.
با وجود اینکه جملات منتشر شده از سوی کاربران در فضای مجازی همواره جذاب، پرچالش و پرکاربرد و از نویسندگان مشهور جهان بوده است، اما چرا این جمله روی او آنقدر تأثیرگذار نیست یا به عبارتی برای آن کاربر جذابیتی ندارد که به سراغ کتاب آن نویسنده برود و کل کتاب را مطالعه کند؟ آیا به این دلیل نیست که او اصلا کتابخوان نیست؟ زیرا اهل مطالعه با کتاب و قلم نویسندگان مأنوس است و برای اعتبار سندی یک جمله صرفا به فضای مجازی اکتفا نمیکند.
البته نگاه مطلق آسیبزا بودن فضای مجازی درباره مطالعه کتاب را هم نمیپذیرم، زیرا در فضای مجازی کاربرانی هستند که بهطور حرفهای و قابل قبول کتب خوبی را به مخاطبان معرفی میکنند و میتوانند با این کار اقشار مختلف مردم را به سمت کتابخوانی تشویق و ترغیب کنند و این اتفاقا یکی از مزایای فضای مجازی و تأثیرگذاری آن بر مخاطبانش است و نباید از آن غافل شد.
ایکنا- چرا احساس وابستگی بین انسان و کتاب که از آن سخن گفتید کمتر در بین مردم دیده میشود؟
به اعتقاد من، متأسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که ما را عامدانه از آگاهی دور نگه داشتند، زیرا افزایش آگاهی در جامعه سبب ایجاد خطر میشود، در واقع انسان آگاه صدای رسا و بلندتری دارد و این برای بسیاری از مسئولان خوشایند نیست. لذا، از آنجا که کتاب خواندن، خود منجر به آگاهی میشود، کنار گذاشته شد و این امر آهسته آهسته و به مرور زمان اتفاق افتاد؛ برای مثال در وهله اول، کتاب بهعنوان یک کالای باارزش از دسترس خانوادهها دور شد، تعداد کتابفروشیهای شهرمان کمتر شد و در اغلب اوقات محل رفتوآمد دانشجویان مقاطع لیسانس، ارشد و دکتری برای تأمین کتب مورد نیازشان شد.
گام بعدی، تلاش کردند تا از ارزش کار یک کتابخوان بکاهند؛ برای مثال در مدرسه، خانواده یا اجتماع فردی که کتابخوان است بهعنوان یک انسان برجسته و فرهیخته شناخته نمیشود و در باور عامیانه ممکن است این الفاظ را در دوران کودکی و نوجوانی بیشتر شنیده باشیم که بگویند «فلانی دائما سرش در کتابه» و علیرغم اینکه مفهوم مثبت و مناسبی در این جمله نهفته است، اما بهعنوان یک ضد ارزش شناخته میشود. همچنین فرزندان ما نشانههایی را از محیط پیرامون دریافت میکنند که آنها به سمت کتاب نروند.
دور نگه داشتن نویسندگان از جامعه، یکی دیگر از اقداماتی است که در راستای جلوگیری از آگاهیبخشی جامعه از طریق کتاب انجام شد، امروزه بازیگران به سلبریتی و چهرههای مشهوری تبدیل میشوند که بسیاری از مردم اشتیاق دیدن و آگاه شدن از سبک زندگی شخصی و کارهای انجام شده توسط آنان را دارند، اما در عوض چه تعدادی از همان افراد هستند که چهره نویسندگان را میشناسند و دانستن از زندگی آنان برایشان جذابیت دارد؟ اسامی برخی از نویسندگان مشهور خارجی به برکت فضای مجازی تا حدودی شناخته شده است، اما سایر نویسندگان خارجی و نویسندگان معروف و غیر معروف ایرانی هم شناخته شده هستند؟
سبک زندگی نویسنده در ایران با یک کارمند تفاوتی ندارد و برای مردم جذاب نیست؛ نویسنده ایرانی متأسفانه در جامعه جایگاهی ندارد به این علت که به او عرصهای برای ارائه اندیشه و نظریاتش داده نمیشود، به همین خاطر در موقعیتهای مختلف جامعه واکنش نشان نمیدهند؛ نتیجه تنگتر کردن عرصه برای نویسندگان آن است که به مرور زمان اندیشه و تفکر آنان رو به افول میرود و در چنین شرایطی اگر به او میدانی برای ارائه اندیشهاش هم بدهیم دیگر تمایلی به ارائه نظریاتش ندارد و در موارد بسیاری شاهد بوده است که نویسندگان صاحب اندیشهای لب به سخن گشودند و کنار گذاشته شدند.
یکی دیگر از نشانههایی که سبب گریز از مطالعه در مردم شد، این است که فرد کتابخوان پس از گذشت زمانی، به علت ضعیف شدن بیناییاش باید عینک بزند و در دهه 70 افرادی که عینک میزدند مورد تمسخر قرار میگرفتند البته خوشبختانه امروز از این مسئله عبور کردیم، همچنین در بسیاری از فیلمها و سریالهای ایرانی، شخصیت یک فرد باهوش و اهل مطالعه کتاب و درسخوان را غالبا با نشانههایی مانند دست و پا چلفتی بودن، ناتوان در برقراری روابط اجتماعی و روابط عاطفی نشان میدهند و این خود نشانهای نادرست برای مخاطبان بهویژه در رده سنی جوانان و نوجوانان است که آنها را از کتاب دور نگه میدارد.
در کدام از سریالها و فیلمهای پرمخاطب تلویزیون و سینما، کتاب خواندن بهعنوان یک کار روزمره و روتین زندگی معرفی شده است؟ مخاطبان تقریبا امور روزمره و عادی یک زندگی را در فیلمها میتوانند مشاهده کنند، اما آیا کتابخوانی را هم به آنها نشان میدهیم؟ مردم باید ببینند تا آموزش بپذیرند. از طرفی دیگر هم در جامعه ما، بسیاری از افراد فرهنگی و کتابخوان وضعیت مالی مناسبی ندارند و این باور در ذهن مردم شکل میگیرد که عاقبت کتاب خواندن و مطالعه این است، تمام این نشانهها به مرور زمان سبب ایجاد فاصله بین مطالعه کتاب و مردم شد.
تعداد خانوادههایی که پیش از ورود به منزل جدیدشان در فکر جایگاه کتابخانه هستند، کمشمار است، اما اکثر آنها تعداد اتاق خواب، محل پذیرایی و آشپزخانه را بهطور دقیقی و وسواسگونه بررسی میکنند. همچنین بسیاری از افراد ممکن است با دیدن کتابخانه بزرگ و مجهز در یک منزل شخصی سرشار از ابهام سؤال بشوند که این میزان بالای تعداد کتاب چه کاربردی برای صاحبخانه دارد؟ در واقع نکته اینجاست زمانی که وارد بدنه جامعه میشویم متوجه گریز از کتاب و مطالعه کتاب میشویم و به اعتقاد من امروزه شاهد آثار و نتایج زیانبار فرهنگسازی گذشتگان هستیم که در راستای کتابخوان نبودن جامعه گام برداشتند.
ایکنا- در چنین وضعیتی شما چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
امروز به این نتیجه رسیدیم که باید فرهنگ مطالعه را افزایش بدهیم و این امر بسیار سخت و زمانبر است؛ با وجود اینکه در عرصه کتابخوانی به این مرحله رسیدیم، اما هنوز هم معتقد هستم میتوان اقداماتی را انجام داد تا جامعه را با کتاب آشتی بدهیم و آگاهی سلب شده را به آنان بازگردانیم، یکی از این راهکارها آن است که خلاصه مدون و منظمی از کتب را در قالب پادکست و فایل صوتی در نرمافزارهای الکترونیکی یا صفحات مجازی ارائه و به آسانی در دسترس مردم قرار بدهیم و آنان را تشویق کنیم تا بهرهمند شوند اگر این کار اصولی و درست انجام شود میتواند اشتیاق مخاطب را برای مطالعه کامل کتاب برانگیزد.
کتاب را ارزان در اختیار مردم قرار بدهیم و در شرایطی که خرید کالاهای ضروری برای مردم اولویت دارد و به خریدن کتاب نمیرسد، باید قیمت کتاب را کاهش بدهیم تا همه مردم بتوانند از آن استفاده کنند و در سبد کالایی خود جای بدهند؛ برای مثال خرید کتب حوزه کودک و نوجوان برای یک خانواده با سطح اقتصادی معمولی که دغدغه تربیت فرزند و مطالعه کتاب آنان را دارد بسیار هزینه سرسامآوری دارد.
گفتوگو محدثه نعیمیفرد
انتهای پیام