اخلاق و ادب را از تو آموختم آن هنگام که مانند یک معلم صبور در هر شرایطی پاسخم را آرام و با متانت میدادی، گاهی بیموقع تماس میگرفتم. شاید هم بدون تسلط به سوژه اما با دقت مرا در تعیین خط و مشی سوژه راهنماییم میکردی. اوج بزرگواریات را وقتی درک کردم که اسم کتاب تازه تألیف شدهات را در خبر اشتباه زده بودم و شما پس از مطالعه خبر نام صحیح کتاب را برایم پیامک کردی. مثل برخورد خیلی از مسئولان و مصاحبهکنندگان خودم را آماده شنیدن شکوه و گلایه کرده بودم که پیام بعدی به دستم رسید «بابت زحمات ممنون. حتماً اسم کتاب اشتباه تایپی بود، در صورت امکان اصلاح بفرمایید». برای لحظهای پاسخی برای پیامش پیدا نکردم.
قرار بود امروز را با حضورت در خبرگزاری به جشن بنشینیم و از سالها زحمات خالصانهات برای آگاهسازی و تبیینگری مردم در حوزه مهدویت تقدیر کنیم اما چه کنیم که اجل به تو امان نداد.
استاد تمام اخلاق و معرفت، حاجآقا سعید شیری گاهی دلم میخواست به بهانه مصاحبه در زمینه مهدویت در زمینههای اخلاقی از تو بیاموزم و از کمال اخلاقت بهره ببرم، حظ میکردم از کسی مصاحبه میگیرم که بدون دردسر بدون اینکه وقت بدهد و بدقولی کند با او همصحبت میشوم.
روال کارم این بود؛ از شنبه تا دوشنبه فکرم درگیر سوژهای خوب در زمینه مهدویت باشد و دوشنبه تماس بگیرم و با او صحبت کنم. به محض شنیدن سوژه استقبال میکرد قول میداد که سر اولین فرصت برایم صوت بفرستد آخرین صوتش هنوز در گوشم میپیچد «سلام و عرض ادب موضوع خوبی انتخاب کردید ارتباط روز قدس و مهدویت.» و من هم این هفته مانند روال همیشگی خبر را تنظیم کردم و صبح روز جمعه منتشر شد. گفتوگوهایش تازگی داشت و هر هفته تیتر صفحه اصلی ایکنا بود.
روز شنبه با شنیدن خبر فوتش برای ساعتی شوکه بودیم. با توجه به اوج مهربانی، اخلاق و کرامتی که از او سراغ داشتم در دلم گفتم بعید است چنین مرد مخلصی که عمر هر چند کوتاهش را صرف تبیینگری در حوزه مهدویت کرده و در رد اغلب فرقههای منحرف صریح و شفاف صحبت کرده است، به مرگ طبیعی بمیرد. برای همین از دادستان گرفته تا پلیس علت مرگش را جویا شدم، پلیس علت مرگ او را در دست بررسی قرار داده است.
هرچند نمیگذارم باکس مهدویت روزهای جمعه در ایکنا و کارتابل خبری سهشنبههای مهدوی ایسنا خالی از راه و رسم او باشد، اما دلم راضی نمیشود که دیگر نیست؛ مرد مخلصی همچون او کمنظیر است.
کار برای مهدویت را جزء وظایف تعریف شده خودش میدانست؛ خاطرم هست اولین بار که با او آشنا شدیم برای برگزاری کارگاههای مهدویت در دانشگاه بوعلی بود از او دعوت کرده بودیم با کمال تواضع پذیرفت و چه کارگاه پرشور و پر مخاطبی بود؛ پس از اتمام کارگاه از مبلغی که برای جبران زحماتش در نظر گرفته بودیم، در کمال ناباوری امتناع کرد و با تواضع و مخلصانه گفت من برای کاری که برای امام زمان(عج) و در حوزه مهدویت انجام دهم پولی دریافت نمیکنم.
«چگونه میتوان محبت امام زمان(عج) را در دل زیاد کرد»؛ این آخرین سوژه پیشنهادیام بود. با شنیدنش بسیار استقبال کرد قرار بود اولین جمعه بعد از ماه مبارک رمضان درباره این موضوع صحبت کند. هر روز که به روز جمعه نزدیکتر میشویم آشوب دلم بیشتر میشود ایکنا روزهای جمعه بدون اخبار حاجآقا شیری درباره مهدویت دلگیر است.
بیش از پنج سال است خبرنگارم اما هیچ خبری سختتر از خبر فوت این استاد بزرگ برایم دردناک نبود. استاد خوبم، استاد با اخلاقم، ای کاش بودی و باز هم برای مصاحبههایم با شما در تماس بودم مرد مخلص خدا شک ندارم بهشت جایگاه ابدی توست.
«برایمان نزد امام زمان(عج) عافیت بطلب تو که برای غریب فاطمه(س) سرباز بودی» این آخرین پیامم به محض شنیدن خبر فوت حاجآقا شیری به ایشان بود.
هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم دلم میخواهد پیامم را سین کرده باشد. گر چه در زندگی کوتاهش عزتمندانه زیست، اما باز هم دلم نمیخواهد بپذیرم چنین گوهری از میان ما رفته است. سرباز واقعی امام زمان روحت شاد.
عاطفه ابرار پیراسته؛ خبرنگار ایکنا همدان
انتهای پیام