ابراهیم سلیمی، دانشیار ادبیات تطبیقی دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: یکی از معیارهای کمی که در خصوص کتاب و کتابخوانی مطرح میشود، میانگین خوانشی است که با کتاب فیزیکی و حتی اشکال امروزیتر مثل خوانشهای الکترونیکی، ولی منحصراً در قالب کتاب صورتبندی و گفته میشود سرانه مطالعه ایرانیان کمتر از پنج دقیقه و اقشاری که با کتاب سروکار دارند، مثل دانشآموزان و دانشجویان، کمتر از یک ساعت یا 45 دقیقه است، ولی با نگاه کیفیگرایانه، سرانه مطالعه از منظر توسعهشناختی در هیچ قالب قابل اطمینانی قرار نمیگیرد، یعنی نمیتوان گفت اگر سرانه مطالعه جامعهای طبق آمار بالا یا پایین است، از نظر توسعهیافتگی نیز در سطح بالا یا پایینتری قرار دارد. بنابراین، باید مشخص کرد که غایت مطالعه قرار است چه چیزی باشد؛ اگر قرار باشد از ما انسانهایی اهل تفکر انتقادی و احترام به خود و دیگری بسازد، مطالعهای که عمدتاً در فضای مجازی انجام میشود، کمتر میتواند چنین کارکردی داشته باشد.
وی افزود: به نظر من، سرانه مطالعه در کشور ما بد نیست، با اینکه همه میدانیم تیراژ کتابها پایین است و همه کلیشههایی انتقادی در این زمینه دارند، مبنی بر اینکه کسی کتاب نمیخواند، کتابها فروش نمیرود و کتابفروشیها تعطیل میشوند و بهجای آنها اغذیهفروشی باز میشود، ولی واقعیت این است که با پیشرفت مدرنیته، شکل مطالعه تغییر کرده و اکنون افراد زیادی هستند که فقط پادکست گوش میدهند. شخصی را میشناسم که هفتهای یک کتاب گوش میکند، یا افرادی هستند که در وقتهای سوخته خود پادکست گوش میکنند که بعضاً از خواندن بسیاری از مطالب زرد و کمعمق در فضای مجازی بسیار بهتر است. همچنین کسانی هستند که فیلمهای اقتباسی از رمانها یا حتی کتابهای کلامی و جدلی مشهور جهان مثل «نظریهای برای همه چیز» را تماشا میکنند. اگر همه اینها را نوعی مطالعه به حساب آوریم، نمیتوان سرانه مطالعه را به آن صورت مضیق و تنگ ملاک قرار داد که اگر کسی کتابی فیزیکی به دست گرفته و در حال خواندن آن باشد، این کار مطالعه محسوب میشود و در غیر این صورت، نمیتوان عنوان مطالعه را به کار برد.
دانشیار ادبیات تطبیقی دانشگاه اصفهان تصریح کرد: جامعه کتابخوان ایران همچنان در حال مطالعه است، بسیاری از خانوادهها تلاش میکنند که فرزندان خود را کتابخوان تربیت کنند و زنان خانهدار در حال دنبال کردن فیلمهای سینمایی هستند که بسیاری از این فیلمها، اقتباس از آثار مکتوب است. شخصاً نسبت به موضوع مطالعه و کتابخوانی در جامعه بدبین نیستم و چنین نقدی ندارم که کسی کتاب نمیخواند، یا باید از وضعیت موجود انتقاد کرد، بلکه معتقدم این روال عادی جهان است. انسانها روزی پای چراغ مطالعه خود مینشستند، کتاب را بهصورت فیزیکی میخواندند، کاغذ را لمس میکردند، بعضاً حاشیه مینوشتند و احتمالاً مطالعه فعالتری داشتند و اکنون، این اتفاق از طریق مانیتورها و صفحات مجازی و الکترونیکی رخ میدهد. البته زمان باید بگذرد تا مشخص شود یادگیری در کدام یک از این روشها عمیقتر بوده است و به نظر من، هنوز نمیتوان در این خصوص قضاوت کرد. حتی اگر روزی شکل کاغذی کتاب مطلقاً از بین برود، افرادی هستند که معتقدند مطالعه و خوانش عمیق باید بهصورت یک مجموعه باشد، نه بهصورت خوانش لحظهای متنهای مینیمالیستی و بدون امضا و معنای خاصی که در فضای مجازی دست به دست میشود. از طرف دیگر، افرادی هم یافت میشوند که کتاب را بهصورت فیزیکی میخواندند، ولی رفته رفته مطالعه آنها کمتر و به صفحات مجازی محدود شده است و البته روزی به همان حالت اولیه برمیگردند.
سلیمی ادامه داد: معتقدم جمعی از انسانهای اندیشهورز همواره در جهان بودهاند، هستند و خواهند بود که اصلاً فرایند زندگیشان با مطالعه تعریف شده است و مطالعه آنها زیاد تابع شرایط زمانی نیست. بنابراین، شخصاً سرانه مطالعه را معیار مبهمی میدانم و آن را ناظر بر یک واقعیت بیرونی در نظر نمیگیرم.
وی بیان کرد: لذت مطالعه زمانی اتفاق میافتد که بسیاری از زیرساختهای دیگر مورد توجه قرار گرفته باشد، مثلاً زیرساخت اقتصادی یک جامعه تقریباً با لذت مطالعه ارتباط مستقیم دارد، اگرچه همیشه هم اینطور نیست، ولی تا اندازهای میتوان گفت کسی میتواند در یک بعدازظهر روی صندلی بنشیند و کتاب بخواند که نخواهد آن زمان را صرف دغدغهای اقتصادی کند، یا کسی میتواند شبهنگام با خیال آسوده چند صفحهای از رمانی را که شروع کرده است، بخواند که در فکر بدهی فردایش نباشد. البته حتی در برخی کشورهای پیشرفته، قشر متوسط به بالای جامعه نیز وقتی اوقات فراغتی دارد، با گوشی همراهش این زمان را سپری میکند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه لذت مطالعه یا اعتقاد به اصالت آن، به ایدهآلهای یک جامعه نیز بستگی دارد، گفت: ممکن است جامعهای آنقدر پیشرفته باشد و جامعه دیگری هنوز به توسعه بدیهی نیز نرسیده باشد، ولی هر دو نگرشی به جهان داشته باشند که مطالعه جایگاهی در آن ندارد؛ مثلاً جامعه ما امروز نیاز به کتابخوانی را در خودش نمیبیند و برای دانایی اصالتی قائل نیست، چون در فضایی زیسته که دانایی نقش خاصی در آن نداشته و فضیلت خاصی به حساب نمیآمده است. اگر یک جوان یا نوجوان از طبقه متوسط کتاب نمیخواند، به این دلیل است که لذتهای جایگزین دیگری دارد و لذت مطالعه جایگاهی در میان آنها ندارد. از طرف دیگر، به اصالت دانایی که رسالت اصلی کتاب است، اعتقادی ندارد. یعنی فرهنگ رایج به او آموخته که باید از مهارت سواد مالی برخوردار بوده و احتمالاً یک سری زدوبندهای سیاسی و اجتماعی داشته باشد، تا بتواند رشد کند. بنابراین، در این سبک تربیت، جایی برای دانایی وجود ندارد و عطش مطالعه را در نوجوانان و جوانان بیدار نمیکند. در واقع، میدانند که در جامعه ما آنچه از نظر نظام سرمایهداری موفقیت محسوب میشود، یعنی قدرت و رفاه و پول بیشتر، از مسیر دانایی نمیگذرد، بلکه عمدتاً از مسیر روابط و یک سری مهارتهای سواد مالی میگذرد که البته همه آنها هم اخلاقی نیستند. بنابراین، افراد عطشی به مطالعه در خود احساس نمیکنند.
وی افزود: اگر اولویت جامعهای احساس آرامش باشد، یعنی به جای به دست آوردن برخی چیزها، نوعی بودن در جهان را دوست داشته باشد و به جای داشتهها، بودها برایش مهم باشد، طبیعتاً آرامش را در مسیر ثروتاندوزی و زدوبند جستوجو نمیکند. بنابراین، به سراغ متون الهامبخش و معنوی میرود. در مجموع میتوان گفت، گرایش به مطالعه به زیرساختهای فرهنگی، اجتماعی و بهخصوص اقتصادی بستگی دارد و قرار نیست کاری انجام دهیم که مردم کتابخوان شوند، بلکه زیرساختها باید بهگونهای شکل بگیرد که دانایی و آرامش فینفسه برای جامعه اصالت داشته باشد، آن وقت است که به سمت مطالعه میرود و متوجه میشود باید از اندوختهها و میراث معنوی بشریت استفاده کند و بهترین طریق برای این کار، کتابها هستند. البته شکل دادن به زیرساختها در کوتاهمدت ممکن نیست و اگر واجد فرهنگی باشیم که عملاً افراد را در مسیری قرار دهد که از رهگذر دانایی به اصالت دانایی برسند، این اتفاق خود به خود رخ میدهد.
انتهای پیام