به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین فتحالله نجارزادگان، استاد دانشگاه تهران، ششم مرداد در نشست علمی «ارزیابی راهبردهای اهل سنت از تلقی شیعه در تفسیر آیات ولایت (مائده 55 و 56)» از مجموعه نشستهای همایش ترجمان غدیر که به صورت مجازی از سوی دفتر قم بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی برگزار شد، گفت: آیات ولایت در قرآن در چند سطح از جمله ظواهر آیات قابل بحث است؛ در این سطح شش آیه با بحث ولایت مرتبط است و میتوانیم مطالعه تطبیقی بین شیعه و سنی داشته باشیم. آیه سوم مائده، آیه 55 و 56 و 67 مائده و آیه اولی الامر معروف به تصدق در رکوع از جمله آیات تشکیلدهنده پازل مورد بحث هستند.
وی افزود: منظور از آیات ولایت آیاتی است که در سطح ظاهر به امامت مربوط هستند و البته با آیات دیگر مانند تطهیر (که به فضائل مرتبط است) تفاوت دارد؛ در سطح بطن هم آیاتی مرتبط با امامت هستند که عمق آن در دسترس ما نیست، زیرا قرآن یک سطح ظاهری و بسیط دارد و هر کسی که عربی بداند آن را میفهمد، ولی اگر بخواهد تفسیر بداند، باید غواص باشد و وارد بطن عرفی شود و بالاتر از آن فراعرفی است که تجهیزات این سطح در دسترس ما نیست.
نجارزادگان با اشاره به آیه 124 بقره «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»، اضافه کرد: ذیل این آیه صحبت از تداوم امامت است، زیرا خداوند تداوم امامت در ذریه ابراهیم را با شرط مهمی یعنی اهل ظلم نبودن پذیرفته است و شاهدیم که اسحاق(ع) و اسماعیل(ع)، از نسل ابراهیم(ع)، به این مقام رسیدند و پیامبر(ص) هم از نسل اسماعیل(ع) به این مقام نائل شدند و چون ظالم نیستند، معصوماند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه حدیث غدیر پیوست 23 ساله دارد و حدیث منزلت و یوم الدار و ... مؤید این پیوست است، گفت: در منابع کهن واژه حجةالوداع ذکر نشده، بلکه حجةالبلاغ است، یعنی حجت بر همه بشریت تمام شده و به تعبیر قاضی نورالله شوشتری، حج الولایت است؛ پیامبر(ص) در خطبه غدیر هم فرمودند که بعد از من 12 خلیفه الهی، جانشینم خواهند شد و طبق تعبیر اهل تسنن، خلیفه رسول الله خواهند بود. همچنین حدیث ثقلین هم در خطبه غدیر گفته شده و ابن حجر و نسائی و دیگران این مطلب را ذکر کردهاند.
وی اضافه کرد: حدیث ثقلین حدیثی راهبردی برای جهان بشریت است که در منا و عرفه و غدیر و ... با اختلاف اندکی از دهان مبارک پیامبر(ص) بیان شد و حدیث غدیر «من کنت مولاه ...» هم قطعهای از مجموعه روایات کلیدی و راهبردی مرتبط با ولایت است؛ همچنین شیعه معتقد است که بلغ در آیه ابلاغ «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» به معنای رساندن و تبلیغ و تکرار و نشاندن بر جان مخاطب است. پیامبر(ص) یک شأن تلاوتی دارند و تالی قرآن هستند و یک شأن تعلیمی دارند، یعنی مبلغ و معلم وحی هستند. بلغ طبق روایات صحیح السند و راهبردی، تفسیر و تبیین ماانزل است تا حجت بر مردم تمام شود.
نجارزادگان بیان کرد: از امام باقر(ع) نقل شده است که خداوند پیامبرش را به ولایت امام علی(ع) دستور داد و آیه 55 مائده «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» را نازل کرد و ولایت اولی الامر را واجب و لازم دانست، در حالی که اصحاب پیامبر(ص) معنای ولی در آیه فوق را نمیدانستند؛ چنانچه معنای اولی الامر را نمیدانستند و خدا دستور داد که ولایت را برای مردم تفسیر کند. اگر حج و نماز و روزه را خدا در کتابش نازل و تفسیر آن را بر پیامبر واگذار کرد، هدف این بود که امت را آزمایش کند که آیا تفسیر پیامبر را میپذیرند یا میگویند حسبنا کتاب الله. روایت ادامه میدهد که پیامبر(ص) از ترس منافقان که بگویند پسرعموی خود را به خلافت انتخاب کرده و غدیر داد و ستد سیاسی است از ابلاغ آن واهمه داشت و نتیجه آن ارتداد برخی صحابه است، چون آنها این مسئله را الهی نخواهند دانست و ضمن توطئههایی که میکنند، ولایت را نمیپذیرند و مرتد میشوند.
نجارزادگان گفت: در آیه ابلاغ هم تهدید و هم تضمین وجود دارد، یعنی از اینکه پیامبر(ص) رسالتش را انجام ندهد توبیخ فرموده ولی در عین حال تضمین داده که او را از مردم و تهمتهای آنها حفظ خواهد کرد. لذا هیچ کسی نگفته که نصب امام علی(ع) داد و ستد و بازی سیاسی است و خداوند طبق تضمینی که داد اجازه نداد که چنین فضایی ایجاد شود. البته خدا عدم تحریف معنایی حدیث غدیر را تضمین نکرد؛ خداوند بر حفظ قرآن از تحریف تأکید فرموده و قطعاً تحریف نمیشود، ولی تفسیر به رأی و تحریف معنایی آن را رد نکرده است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه متاسفانه خطبه راهبردی و مجلل پیامبر(ص) در غدیر پرونده کاملی ندارد، گفت: البته قطعههای آن بازسازی و در کنار هم نهاده شده است، ولی اینکه با حدیث متواتر، خطبه غدیریه را از ابتدا تا انتها در طرق مختلف داشته باشیم، وجود ندارد ولی قطعاً قطعه من کنت مولاه متواتر است.
وی افزود: حرف شیعه این است که امت با قرآن به تنهایی راه به جایی نمیبرد؛ امروز داعش با تمسک به قرآن ناموس مسلمین را مورد آزار و کشتار قرار میدهد و خون دیگر مسلمین را مباح میداند؛ 1400 سال است که با اجتهاد علما مشکلات حل نشده است. پس باید ولیای حضور داشته باشد که ولایت او در تعلیم وحی و تفسیر، ولایت اجتماعی، سیاسی، هدایتی، تکوینی و تصریف در قلوب مؤمنین از سوی خدا اعلام شده باشد.
نجارزادگان با بیان اینکه هیچ سنیمذهبی تا قبل از قرن هشتم و قبل از ابن تیمیه منکر نزول آیه تصدق امیرمؤمنان(ع) نیست، اظهار کرد: از ابن تیمیه به بعد سخن از ساختگی و جعلی بودن روایات تصدق به میان آمد. البته ابن تیمیه مدعی شده که طبری، ابن ابی حاتم و ... روایت تصدق را نیاوردهاند که این سخن، کذب و ناشی از تکیه وی بر حافظه خود است، زیرا آنها نقل کردهاند و مدارک آن موجود است. این روایت در شیعه 17 سند مستقل دارد؛ 66 طریق در اهل سنت دارد که 15 سند مستقل از صحابه و تعداد زیادی هم از تابعین است و همین کثرت طرق جبران ضعف سند میکند. پس نه قابل انکار و نه بیاعتبار شمردن است.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: ابن کثیر هم متاسفانه از ابن تیمیه تأثیر پذیرفته و روایت را تضعیف کرده است، ولی اگر به قاعده کثرت طرق توجه میکرد، چنین حرفی نمیزد. علمای سلفی معاصر هم به ابن تیمیه ارجاع میدهند و این امر عجیب است، زیرا خداوند حادثه ولایت امیرمؤمنان(ع) را در رخدادی نشان داده که قابل بازسازی و مشابهسازی نیست، زیرا این مسئله در نافله عصر امام(ع) در مسجد رخ داد و سائلی وارد شد و حضرت در رکوع به سائل صدقه دادند و تا قیامت ممکن نیست چنین حادثهای بدون پیشبینی رخ دهد.
نجارزادگان تصریح کرد: برخی از علمای اهل تسنن آیه و مصداق آن را قبول دارند ولی ولایت را به معنای حافظ و ناصر و یاور میگیرند که خلاف عقل و کتاب خداست. گروهی از اهل تسنن روایت تصدق را ذیل آیه نیاوردهاند که اندک هستند، ولی مشاهیر و بزرگان اهل تسنن آن را پذیرفتهاند، گرچه به سمت علاج و پاسخ رفتهاند. جرجانی، ماتریدی، میبدی، ابن عطیه و زمخشری، قرطبی و بیضاوی و فخررازی، ابن جزی، آلوسی، عبدالکریم خطیب و رشید رضا آن را بیان کردهاند. البته تلاش کردند که به نحوی انحصار نسبت به علی(ع) را در آیه اولیالامر بشکنند.
وی اضافه کرد: ابن تیمیه متوجه بود که اگر روایت را بپذیرد، نمیتواند انحصار را زیر سؤال ببرد، ولی بقیه آنها خود را گرفتار کردهاند. لذا میگویند در شأن علی(ع) است ولی انحصار ندارد. مثلاً فخرزای «انما» را انحصار حقیقی نمیداند و به برخی ایات دیگر استناد کرده که به نظر میآید حواس او جمع نبوده است. متاسفانه آلوسی با وجود قدرت تفسیری بالا «و هم راکعون» را نص در رکوع به معنای خم شدن نمیداند، بلکه به معنای خضوع در هنگام تصدق میداند و این مسئله هم خلاف روایت شأن نزول است و هیچ روایتی نگفته که رکوع به معنای خضوع است.
استاد دانشگاه تهران گفت: همچنین آنها دست به دامان روایتی از امام باقر(ع) شدهاند که فرمودند: «انما ولیکم الله ...» درباره مؤمنان است و علی(ع) هم از مؤمنین است، ولی در اینجا معلوم نیست که مراد امام(ع) مؤمنان اهل بیت(ع) هستند یا مفهومی است که اهل تسنن از مؤمن دارند و از طرفی روایات متعدد دیگری داریم که مراد از مؤمنان، اهل بیت(ع) هستند. راهبرد دیگر اهل تسنن استناد به سخن سدی تابعی است؛ وی روایت تصدق را پذیرفته و میگوید که درباره همه مؤمنان است، ولی به صورت اتفاقی، علی(ع) در هنگام نزول این آیه با سائلی مواجه شد. او معتقد است که آیه در حال نزول بود و همزمان حادثه تصدق رخ داد. لذا علی(ع) مشمول آیه قرار گرفت که این سخن متناقض است. فخررازی هم بسیار سخن گفته، ولی ای کاش از ابتدا مانند ابن تیمیه میگفت که روایت را قبول ندارم و راه دیگران را تاریک نمیکرد.
وی با تاکید بر اینکه نسبت دادن اولیالامر به غیرمعصوم خلاف سیاق آیه و روایات متواتر است، اظهار کرد: روایات اهل تسنن ذیل آیات ولایت و حتی آیات دیگر بسیار پراکنده و متشتت است، ولی افتخار ما شیعه است که همه حرف واحدی در این آیات داریم.
انتهای پیام