حج قصد و آهنگ زیارت خانه خدا با آدابی خاص و سفری معنوی بسوی خداست و عامل نظم و انظباط و وحدت مسلمان است.
امین فتحی، عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه محقق اردبیلی در یادداشتی که در اختیار ایکنا اردبیل، قرار داده است، در رابطه با اهداف حج، نقش و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی، جایگاه حج در زندگی و جامعه، فلسفه، نکات اخلاقی و آموزههای حج و ارتباط حج با سبک زندگی مطالبی را ارائه کرده است:
حج، قصد و آهنگ زیارت خانه خدا با آدابی خاص و سفری معنوی بسوی خداست. خانه خدا(کعبه) نیز بخاطر شرافتش هم بیتالله است؛ هم اولین خانهای که در زمین برای مردم قرار داده شده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ» (آل عمران، ۹۶). یعنی جایگاه انسان واقعی در کعبه است، اما بنوعی از آنجا اخراج شدهایم؛ لذا بازگشت آدمی کعبه است «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْنًا وَ...»(بقره، ۱۲۵)، لذا سفر حج برای تمامی توانمندان واجب است.
کعبه تمثیل و نمادی از دل آدمی هست؛ لذا در ادامه میفرماید «.. با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که بروید و خانه مرا پاک کنید...»(بقره، ۱۲۵)، دل جای خدا و حرم خداست؛ لذا گفته میشود «بیت الله» بروید آنجا را پاک کنید برای چی پاک کنی؟ در معنای سادهاش یعنی هیچ وقت آنجا آلوده نباشد. ابراهیم(ع) با اسماعیل کعبه را پاک کرد، سپس آلوده شد، پیامبر اکرم(ص) با امیرالمؤمنین(ع) نیز کعبه را از لوث بتها پاک کرند و هرچه بت بود شکستند، پس: باز کنید راه را، پاک کنید خانه را چرا؟ چون حاجی دارد میآید اگر میخواهی اینجا بیایی اول برو عرفات آنجا بمان، وقتی که پاک شدی بیا. از حضرت امیرالمؤمنین(ع) سؤال کردند، کعبه که اینقدر قداست دارد. چرا وقوف در کعبه جزو مناسک نیست، اما وقوف در عرفات که خارج از حرم است واجب شده؟ این چه اسراری دارد؟ حضرت فرمود: حج اسراری دارد تبهکاران و آلودگان(که همه آلوده و تبهکاریم و تباه کردیم) باید بیرون در بایستند و بنالند آنگاه که پاک شدند وارد حرم شوند.
اول طهارت بعد طواف
خداوند اگر بخواهد میهمانی را در خانهای که انبیاء به طهارت آن قیام و اقدام نمودهاند پذیرایی نماید باید آنان را از گناهان تطهیر کند. حالا اینجا انسانها با مراحل مختلف گناهان در عرفات میمانند تا با آن مناسک مختلف حج پاک شوند تا بتوانند به خانهای وارد شوند که پیامبر اکرم(ص) آنجا را پاک کرده است. پاک شدنها هم نسبی است؛ لذا توبهها پذیرفته میشود، اما پاکی کامل برای امامان معصوم(ع) است؛ آنها اهل آن خانهاند. خدا آنها را تطهیر کرده و عضو آن بیت شدند: (اهل البیت) «.. إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»(احزاب، ۳۳).
جامعیت حج
«حج» جامع بسیاری از عبادتها؛ از جمله نماز، انفاق، طهارات، هجرت، تحمل سختیها در راه خدا، امساک(محرمات احرام و حرم)، کوچ و حرکت دسته جمعی، قربانی، اطعام، تولا و تبرا، جهاد و …است.
ابعاد حج
مناسک حج نیز مانند دیگر عبادات، دارای ابعاد گوناگون است که در آن با شرکت انبوهی از مردم و اجتماع بزرگی از انسانها از سرزمینی خاص و با فرهنگ و ملّیتی ویژه حاضر میشوند؛ لذا طبیعی است منافع و اهداف اجتماعی آن بیشتر خواهد بود.
آزادگی و رمز وحدت
طواف حاجیان بر گرد کعبه، رمز آزادی نفوس آنان از یوغ و سلطه شیطان بوده و تنها پیوند آنان را، با اساس اسلام و قبله آن استوار میسازد؛ و افزون بر خودسازی و تربیت فردی، به اجتماع مسلمانان نیز جهت توحیدی میبخشد؛ زیرا طوافکنندگان در پیرامون یک محور(کعبه)، با رنگها و نژادهای گوناگون، میچرخند. هر مسلمانی لازم است توجه داشته باشد که اعمال حج یک دوره تمرین خودسازی است که در آن، هر فرد یا اجتماعی از حاجیان باید از هر گونه ذلت و کرنش برای غیر خدا آزاد شده و هنگامی که به وطنشان باز میگردند، جهت آزادی جامعه خود از هر گونه زشتی و پلشتی و بردگی و بندگی غیر خدا تلاش کنند.
حل مشکلات مسلمین
همایش جهانی حج، بهترین فرصت برای اجتماع مسلمانان است تا با یکدیگر همفکری کرده و در حل مشکلات جهان اسلام بکوشند و طرحهای استواری را جهت دفع خطرهای بی شمار، از جوامع اسلامی تصویب کنند.
حج و سبک زندگی
سادگی و بیآلایشی، رنگ خدایی داشتن، با برکت بودن، آزادی از قیود، هدایتگری، امنیت و آرامش، طهارت و پاکیزگی، ذکر و یاد خدا، پیوند با نبوت و امامت، دوری از آسیبهای اخلاقی، فرصت کسب تقوا و قوام بخشی به عموم مردم از جمله فواید و توصیفات حج در قرآن کریم است که میتوان از این مشعلهای نورانی در سبک زندگی مطلوب بهره جست. میهمانی دادن(ولیمه)، سنت است و عللی دارد از جمله دلایل آن، اطعام کسانی است که در طول زندگی مراودات و معاشرتهایی داشته و نیاز به حلالیت طلبی و دعا گویی است؛ لذا نباید دچار افراط و تفریط و کژروی شد. همچنانکه نباید دچار چشم هم چشمی و تکلف(خود را به مشقت و زحمت انداختن) شد.
انتهای پیام