آنچه در آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه نمل، در مورد نامه سلیمان(ع) به مردم سبأ آمده، الگویى است براى طرز نامهنگارى که گاه، از مسائل مهم و سرنوشتساز است.
با نام خداوند رحمان و رحیم شروع مىشود و با دو جمله حساب شده جان سخن را بیان مىکند.
از تواریخ اسلامى و روایات به خوبى برمىآید: پیشوایان بزرگ ما همیشه اصرار داشتند، نامهها را فشرده و مختصر، خالى از حشو و زوائد و کاملاً حساب شده، بنگارند.
امیرمؤمنان امام على(ع) به کارمندان و نمایندگانش در یک بخشنامه چنین نوشت: «أَدِقُّوا أَقْلامَکُمْ، وَ قَارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ، وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی، وَ إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ، فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَارَ» «نوک قلمها را تیز کنید، و سطرها را به هم نزدیک سازید، و مطالب زائد و اضافى را از نامه هایتان براى من حذف کنید، بیشتر به معنى توجه کنید، و از توضیح و تفصیل بپرهیزید که اموال مسلمانان توانایى این هزینه و ضرر را ندارد».
تیز کردن نوک قلمها سبب مىشود کلمات را کوچکتر بنویسند، نزدیک ساختن سطور به یکدیگر و حذف تشریفات و اضافات، نه تنها صرفهجویى در اموال بیتالمال، یا اموال خصوصى است که صرفهجویى در وقت نویسنده و خواننده نیز هست و حتى گاه سبب مىشود: هدف اساسى نامه در لابلاى جملهبندىهاى تشریفاتى از بین برود و نویسنده و خواننده به هدف خود نرسند.
در این اواخر معمول شده بود: برخلاف رویه صدر اسلام، نامهها را با القاب فراوان و الفاظ زیاد، و مقدمات و حواشى و اضافات پر مىکردند، و چه وقتهاى گرانبهایی که بیهوده از این راه تلف مى شد و چه سرمایههایى که از بین مىرفت.
مخصوصاً این نکته قابل توجه است: در شرائط آن زمان که فرستادن یک نامه به وسیله یک پیک مخصوص، گاه، هفتهها طول مى کشید و هزینهها داشت تا به مقصد برسد، در عین حال نهایت اختصار رعایت مىشد که نمونههاى آن را در نامههاى پیامبر اسلام(ص) به «خسرو پرویز» و «قیصر روم» و مانند آن مىتوان ملاحظه کرد.
اصولاً، نامه انسان دلیل بر چگونگى شخصیت او است، همان گونه که پیامآور و رسول انسان چنین است، چنان که در «نهج البلاغه» از امام على (ع) مى خوانیم:
«رَسُولُکَ تَرْجُمَانُ عَقْلِکَ وَ کِتَابُکَ أَبْلَغُ مَا یَنْطِقُ عَنْکَ» «فرستاده تو بازگو کننده عقل تو است و نامه ات گویاترین چیزى است که از تو سخن مى گوید».
امام صادق (ع) مى فرماید: «ُسْتَدَلُّ بِکِتابِ الرَّجُلِ عَلى عَقْلِهِ، وَ مَوْضِعِ بَصِیْرَتِهِ، وَ بِرَسُولِهِ عَلى فَهْمِهِ وَ فِطْنَتِهِ» «نامه انسان، دلیلى است بر میزان عقل و مقدار بصیرت او، و فرستاده او نشانه اى است از مقدار فهم و ذکاوت او».
لازم به ذکر است: از روایات اسلامى استفاده مىشود: پاسخ نامه لازم است همان گونه که پاسخ سلام.
در حدیثى از امام صادق(ع) مىخوانیم: «رَدُّ جَوَابِ الْکِتَابِ وَاجِبٌ کَوُجُوبِ رَدِّ السَّلامِ» «پاسخ نامه واجب است همان گونه که پاسخ سلام واجب مى باشد».
از آنجا که هر نامه اى معمولاً با تحیتى همراه است، بعید نیست مشمول آیه شریفه: «إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» «هنگامى که به شما تحیتى گفته شود، پاسخ آن را به صورت بهتر یا همانند آن بدهید» بوده باشد.
منبع: برگرفته از تفسیر نمونه، اثر: آیتالله ناصر مکارم شیرازی و همکاران، جلد ۱۵.
تهیه و تنظیم: تقی قاسمیخادمی
انتهای پیام