به گزارش ایکنا؛ آیتالله مدرسی در ششمین جلسه تفسیر سوره حدید، گفتار خود را با قرائت آیات ۵ تا ۷ سوره حدید آغاز کرد: «لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ؛ فرمانروایى [مطلق]آسمانها و زمین از آن اوست و [جمله]کارها به سوى خدا بازگردانیده مىشود شب را در روز درمىآورد و روز را [نیز]در شب درمى آورد و او به راز دلها داناست به خدا و پیامبر او ایمان آورید و از آنچه شما را در [استفاده از]آن جانشین [دیگران]کرده انفاق کنید پس کسانى از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند پاداش بزرگى خواهند داشت».
وی در ادامه عنوان کرد: ظاهرا این چند آیه در رابطه با انفاق است. از آنجا که انفاق از علائم ایمان است و بسیار هم دشوار است، آیات کریمه تمهیداتی برای تربیت انسان برای انفاق بیان فرموده است. اما این ظاهر امر است، چون ظاهر قرآن حکم است، اما باطنش علم است. ما هم باید حکم قرآن را بشنویم و عمل کنیم و هم به آن باطن که علم است برسیم تا حقایق را بهتر درک کنیم. باطن قرآن خیلی عمیق است. بعضی از مفسرین اشاراتی به این باطن کردهاند، اما از آن عبور کردند.
آیتالله مدرسی ادامه داد: مطلب اول اینکه مالکیت درجاتی دارد؛ مثلا هر یک از ما اجازه دارد از خلقت استفاده کنند، اما مالکیت خداوند نوع دیگری است؛ چنانکه در آیه دوم همین سوره میخوانیم: «لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ؛ فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست زنده میکند و میمیراند». به چه دلیل خداوند مالک آسمان و زمین است؟ بدین خاطر که مرگ و زندگی به دست اوست. بنده اگر هزار میلیارد هم داشته باشم، اما جانم به دست خداست. پس مالک کسی است که روح انسان به دست اوست.
آیتالله مدرسی خاطر نشان کرد: بر مبنای آیه پنجم همین سوره، دلیل مالکیت خداوند این است که تمام امور به او بر میگردد. ما مالک زمین هستیم، اما با یک سیل و زلزله از دستمان میرود و نابود میشود. دلیل دیگر مالکیت خداوند در آیه ششم بیان شده است: «یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ». کسی که آمد و شد شب و روز به دست اوست خداوند است.
وی افزود: یک نکتهای که از این آیات استفاده میشود این است که امیرالمومنین (ع) فرمودند: «عَرَفْتُ اللهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم؛ خداوند را به وسیله فسخ شدن تصمیمها گشوده شدن گرهها و نقض ارادهها شناختم». من امروز تصمیمی میگیرم کاری انجام دهم، اما انجام نمیشود. پس معلوم است تصمیمگیرنده کس دیگری است. فکر نکنید کارها دست من و شماست. شما کجا به دنیا آمدید و کجا از دنیا خواهید رفت؟ چه کسی نسبت به این امور علم دارد؟ «مَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ؛ کسى نمىداند در کدامین سرزمین مىمیرد» (لقمان، ۳۴). مسائل کلیدی زندگی دست ما نیست و تنها برخی امور به دلیل امتحان الهی به انسان واگذار شده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: یهودیان و نصرانیان و خیلی از مذاهبی که ظاهرا به اسلام گرایش دارند به درد بی درمان مبتلا شدهاند و آن اینکه درب خانه اهل بیت (ع) را بستند و دنبال جایگزین رفتند، اما نتوانستند. از آن روزی که خداوند آدم را به زمین فرستاد شیطان هم همراه او آمد. خداوند فرمود: «بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ؛ بعضی از شما دشمن بعضى دیگر است (طه، ۱۲۳)». شیطان همواره با تعالیم انبیا مقابله کرد و آموزههایی در برابر آنها ایجاد کرد. به همین دلیل همه انبیا برای خود جانشین مشخص کردند، اما مردم آموزههای شیطانی را دنبال کردند و به آن رنگ فلسفه و عرفان زدند. اولین کسی که کتب فلسفی را ترجمه کرد خالد، برادر یزید بود.
وی در پایان گفت: یکی از مطالبی که میان یهودیان پخش شد و قرآن آن را صریحا رد میکند این است که گفتند: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ؛ یهود گفتند دست خدا بسته است دستهاى خودشان بسته باد و به [سزاى]آنچه گفتند از رحمت خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده است». (مائده، ۶۴). حد فاصل بین ایمان و شرک اینجاست که ما بگوییم دست خدا بسته است و معجزه و دعا فایده ندارد. همان خداوندی که ما را از دست جباران حفظ کرده است هنوز زنده است؛ پس چرا به او ایمان نداریم؟ دست خداوند مغلول نیست. سیره اهل بیت (ع) را بخوانید. چطور ایشان به وسیله دعا ما را حفظ کردهاند. آیات قرآن غالبا در این رابطه است که خداوند با شما حاضر است و علم «بما فی الصدور» دارد. این مطلب باطن آیه «وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» است؛ یعنی مرجعیت و مرکز تصمیمگیری نزد خداوند است.
انتهای پیام