به گزارش ایکنا، به منظور بررسی ابعاد آموزش قرآن به نقد محتوای کتاب قرآن پایه اول دبستان و روشهای آموزشی میپردازیم که در این راستا رحیم خاکی، استاد قرآن، قاری بینالمللی و سرپرست مرکز رشد واحدهای فناور هنرهای قرآنی در گفتوگویی که با خبرنگار ایکنا داشته، نقطه نظراتی را بیان کرده است، مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
-ارزیابی شما از این کتاب و نقاط ضعف و قوت آن را بفرمایید؟
به نظر من آموزش قرآن در مدارس ابتدایی در حجم بسیار اندک و با روشهای کاملاً تشویقی و توسط زبدهترین و آگاهترین معلمان که دوره دیده باشند و مجوز تدریس قرآن در مرحله ابتدایی را داشته باشند، باید انجام شود، به دلیل ظرافتها و ایجاد آن علاقهمندی اولیه در نونهالان، این کار و اقدام بسیار ضروری است و اگر ما بخواهیم نسل جدید را هوشمندانه به فراگیری قرآن تشویق کنیم باید از حجم آن کم کنیم و اطلاعات با دقت بسیار و به صورت مطلوب به دانشآموزان ارائه شود. چرا که اگر دانشآموزی به هر دلیلی نسبت به درس ریاضی، جغرافی یا علوم واکنش منفی داشته باشد، اتفاق خیلی خاصی نمیافتد و میتواند در مسیر عادی زندگی خود در هر شاخهای که علاقهمند است ادامه دهد و طبیعتاً این موضوع در زندگی کاری و مادی دنیوی اثرات خودش را دارد، هر اتفاقی که بیفتد حداقل به آن بعد معنوی و زندگی بعد از حیات دنیوی خللی وارد نمیکند و به نسبت باورهای دینی کودکان که بسیار مهم است، صدمهای نمیزند.
این موضوع در مورد قرآن بسیار متفاوت است، اگر این باورها و علاقهمندی کاهش پیدا کند و به نوعی استرس و فشاری که قطعاً در این حجم از منبع درسی ایجاد خواهد شد، عملاً خودمان یک وجه بازدارندگی را به صورت ذهنی نسبت به علاقه کودکانمان ایجاد میکنیم، ضمن اینکه فارغ از حجم درسهایی که در حال حاضر در کلاس اول مشهود است، به نظر نمیرسد برای آموزش آن هم برنامه خاصی وجود داشته باشد و واقعاً نمیدانم که میلیونها دانشآموز دبستانی که چه الان و چه در چند سال آینده به سیستم آموزشی اضافه خواهند شد؛ با کودکانی مقایسه شوند که از سنین پیش از دبستان به دلیل استعداد ذاتی آموزش قرآن را آغاز کردهاند و در زمینه آموزش قرآن رشد کردهاند و حافظ و یا قاری قرآن شدهاند. دلیلی وجود ندارد که همه کودکان را با یک چشم ببینیم و همه آنها را در یک کانال آموزشی قرار دهیم. چرا که این امر هم نیازمند زمینهسازی، داشتن استعداد و توجه خانواده است که بتواند آن را دنبال کند و استعدادهایش رشد یابد.
آنچه که من به نوعی، به عنوان یک معلم کمسواد قرآن برداشت میکنم، این است که در حال حاضر خروجی تألیفات آموزشی برای سنین ابتدایی به ویژه اول ابتدایی غیرکارشناسی است و بدون تعارف اقدام غیرهوشمندانه و ناصحیحی است که ایجاد و دنبال شده است و با توجه به سابقهای که از تدریس در آموزش و پرورش، ولو محدود دارم، قائل نیستم که آموزش قرآن باید به صورت نمرهای و دخیل در نمرات و کارنامه باشد، بلکه باید در یک فضای خیلی خاص تشویقی و به دور از درسهای رسمی، این موضوع دنبال شود.
-برخی معتقدند هدف آموزش قرآن در مدارس که روخوانی قرآن است، باید در مرحله نخست، کودک با قرآن انس بگیرد؛ چرا که آموزش همزمان الفبای فارسی و عربی امکانپذیر نیست، نظر شما در این زمینه چیست؟
این موضوع، یک تکلیف «ما لا یطاق» است، یعنی خارج از طاقت بچهها است و این وجه سختگیرانهای که برای آموزش در نظر گرفته شده، بسیار آمرانه و همراه با تکلیف سنگین است، این شیوه آموزش دور از انتظار خانوادهها و جامعه عقلای آموزش قرآن در کشور است و ما عموماً موفقیتهای آموزشی را در جلساتی داریم که افراد به صورت کاملاً داوطلبانه و با تشویق خانوادهها در جلسات یاد میگیرند و اثرات این آموزشها بیشتر از آموزش رسمی است و باید آنها را جوری تشویق کنیم که معلمان قرآن آموزشهای بسیار مختصری را در نظر بگیرند. همچنین دو کار لازم است انجام شود، یکی علاقهمندی بچهها را به قرآن بیشتر کنند دوم اینکه، اگر کسانی احساس میکنند از دانشآموزان افرادی هستند که استعداد خوبی دارند و میتوانند در زمینه هنر تلاوت قرآن یا حفظ قرآن موفقتر شوند، میتوانند اینها را راهنمایی کنند که در جلسات آموزشی خارج از مدرسه حضور پیدا کنند و این بسیار بهتر خواهد بود.
-ضرورت آموزش قرآن از پایه اول دبستان چیست؟
اعتقاد راسخ دارم که درس قرآن بدون نمره باید از کلاس سوم ابتدایی برای کودکان در نظر گرفته شود و آموزش قرآن از کلاس اول ابتدایی ضرورتی ندارد. ضمن اینکه عموم خانوادههای مسلمان ایرانی و حتی خانوادههای مسلمان در خارج از کشور قرآن را بدون هیچ اجباری به فرزندان خود یاد میدهند و بالاخره عمده کودکان با سورههای کوچک قرآن از طریق پدر و مادر و خانواده آشنا هستند. بحث قرآن و نماز بحثی نیست که اگر مدرسه آن را دنبال نکند خانوادهها هم آن را رها کنند.
-متأسفانه نمونههایی را شنیدیم و دیدیم که دانشآموز علاقهای به آموزش قرآن نشان نمیدهد، دلیل این امر را در چه میدانید، معلم، روش آموزشی و یا محتوای کتاب؟
این جای تأسف دارد و بخش عمدهای از تقصیرها به عهده گروه تألیف در وزارت آموزش و پرورش و تصمیمگیران کلان قرآنی کشور هست که انتظارات بسیار غیرکارشناسی از بحثهای آموزشی در مدارس دارند و من فکر نمیکنم که این با عقل جمعی و واقعیات ناظر در خانوادهها سازگاری داشته باشد، اگر یک بررسی میدانی مختصر هم بکنند، طبیعتاً واکنش منفی والدین نسبت به حجم تکلیفی که در حوزه قرآن در مدارس ابتدایی ایجاد میشود، را شاهد خواهند بود و حتی مدارس را هم به تکلف وا داشتند، چون در مدارس ما معلمان زبده در بحث آموزش اولیه قرآن به صورت حرفهای را وجود ندارند و این تکلیف، تکلیفی است که در مدارس و سیستم رسمی آموزشی کشور هم ایجاد اشکال و مشکل کرده است و امیدواریم که بازنگری کنند و تصمیمات دیگری بگیرند و حرف کارشناسان و خبرگان این رشته را گوش بدهند که ما آسیبهای بیش از این نبینیم.
اگر بنا است نسل جدید را نسبت به قرآن بیاحترام و بیانگیزه کنیم، به نظر من راهبرد خوبی است، شاید چه بسا بگوییم که آنهایی که چنین غرضهای داشتند با این روش به اغراض خود دست یافتهاند. ولی اگر بنا است از خبرگان و کارشناسان این حوزه استفاده کنیم و واقعاً نسل جدید را علاقهمند به قرآن کنیم که جزء اعتقادات واجب و محکم ماست و از ملزومات زندگی بشری است، تا این علاقهمندی در آینده در فرصتی، امکان برقراری ارتباط نوجوان و جوان را با قرآن برقرار کند و بتواند از آن درس بگیرد و هر جایی که اسمی از قرآن میآید با احترام دنبال کند و هر اتفاق خوب دیگری را در این حوزه متصور باشیم، به نظر من رویه باید تغییر کند و متأسفانه باید بگویم این رویه حاضر به سرمنزل مقصود نمیرسد.
-به معلمان قرآن اشاره کردید، چرا از اساتید قرآن و جامعه قرآنی برای آموزش قرآن در مدارس استفاده نمیشود؟
ما فرض بگیریم که بنا باشد از معلمان قرآن در شهرستانها و حتی روستاها برای آموزش این کار استفاده شود، شاید حدود یکصد هزار معلم را میطلبد و اگر به فرض، هزار شهرستان همراه با توابع و روستاهای آن باشد، با احتساب تعداد مدارس، عدد بسیار بزرگی به دست میآید. اگر فرض کنید صد کلاس اول در هر شهرستان باشد، برای کل شهرستانها صد هزار مدرسه خواهد بود، یعنی حداقل صد هزار معلم اول ابتدایی ویژه قرآن میخواهیم، این صد هزار معلم قرآن مسلط به آموزش قرآن برای مبتدیان و کلاس اولیها هدف دستنیافتنی است و ما حتی همین الان هم صد هزار نفر مربی قرآن مسلط خارج از آموزش و پرورش هم نداریم که بگوییم، اینها مسلط هستند و جایی مشغول نیستند و امکان این را دارند که جذب شوند. از این رو ما کار آسانی پیش رو نداریم و یکی از نگرانیهای ما همین است که یک تکلیفی کردیم، بدون اینکه قابلیتها و امکانات لازم، ابزار و معلم مورد نیاز را برای آموزش داشته باشیم و این یعنی ما یک بینظمی، بلاتکلیفی، فعالیت سلیقهای و سواد نادرست در سیستم آموزشی را در سراسر کشور شاهد هستیم. این یعنی یک خروجی بسیار نامتوازن و غیر پیشبینی شده را باید انتظار داشته باشیم.
اینکه دانشآموزی عنوان میکند که نسبت به آموزش قرآن در مدرسه علاقهمند نیست، وحشتناک است و این نمونه بسیار ناچیزی از تصاویری است که میتوان از سطح کشور دید و این واقعاً جای تعجب دارد که چرا یک جمع محدودی که سالهای سال سیستم آموزشی وزارت آموزش و پرورش را برنامهریزی و اجرا میکنند و تقریباً هیچ توفیقی هم ندارند، باز اصرار داریم همین سیستم پیوسته همین کار را دنبال کنند و ما شاهد این اتفاقات در این حوزه باشیم، این خیلی بد است. حرف ما این است که همین تیمی که کار تألیفات را انجام میدهند، تقریباً از حدود 20 سال پیش حضور دارند و خروجی آنها چند نسل جوان و نوجوانی است که اکنون چه در دانشگاهها و چه در سطح جامعه هستند و بهتر است یک سنجش سواد قرآنی از دانشجویان انجام دهیم تا ببینیم که آموزش و پرورش در این زمینه موفق بوده یا خیر و در بین نسل نوجوان و جوان حتی در سطح روخوانی و مفاهیم اولیه قرآن واقعاً موفق بوده یا خیر.
من چنین موضوعی را شاهد نیستم و امتحاناتی که میگیریم و با حجم مراجعاتی که از مردم داریم، با هم همخوانی ندارند؛ از این رو موفق نیستیم و ما سیستم آموزشی موفقی در آموزش قرآن نداریم. متأسفانه فکر کردیم چون حجم کتاب کم بوده، اگر حجم را بالا ببرند دانشآموزان بیشتر و بهتر یاد میگیرند. اصلاً این موضوع مطرح نیست و اتفاقاً این موضوع سبب میشود آن انگیزههای مختصر با علاقهمندیهای کم هم کور شود و تقریباً همه بچهها به سختی این درس را دنبال میکنند و برای خانوادهها ایجاد مشکل میکند؛ از این رو کار معقولی نیست.
من معتقد نیستم سیستم آموزش قرآن از آموزش و پرورش حذف شود، اما حداقل از سوم ابتدایی و آن هم با حجم بسیار مختصر شروع شود و علاقهمندیها را بیشتر کند و نمره را از درس قرآن برداریم و به معلمان قرآن توصیههایی کنیم که اگر دانشآموزی استعداد ویژهای داشت، این استعداد ویژه را به مؤسسات قرآنی هدایت کند. مگر قرار است همه دانشآموزان کشور وقتی به دیپلم میرسند مثلا حافظ کل قرآن باشند یا تمام ترجمه قرآن را یاد بگیرند؟ و آیا این اجباری است و با جبر جواب خواهد داد؟ من فکر نمیکنم این نگاه و این رویه درست باشد، ما باید انگیزهها و علاقهمندی را اضافه کنیم که هر کسی مسیر خودش را در حد توانش دنبال کند و اینها با جبر، دستور، نمره و سختگیری جواب نخواهد داد.
به نظر من باید همه اعضای گروه تألیف قرآن در آموزش و پرورش تغییر کنند و نسبت به این موضوع اصلا نباید ورود داشته باشند؛ چرا که موفق نبودند. اگر موفق بودند باید ما توفیقات آنها را در سنجش سواد قرآنی کشور میدیدیم؛ از این رو باید گروه جدیدی این کار را دنبال کنند. از سوی دیگر حجم کتاب قرآن مدارس باید کاهش پیدا کند و واقعگرایانه نسبت به آنچه که اتفاق میافتد و نسبت به آنچه باید اتفاق بیفتد، تصمیم بگیریم و عقلایی عمل کنیم و علاقهمندی مردم و کودکان نسبت به قرآن را با این کارها کاهش ندهیم و باعث نشویم که اینها از قرآن و یادگیری قرآن زده شوند و این بزرگترین صدمهای است که میتواند به نسل جدید ما وارد میشود.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام
با تشكر از اين همه لطف و محبت شما نسبت به مؤلفان كتاب هاي درسي
اما استاد عزيز !
كاش دلايلش را هم مي فرموديد.
جهت اطلاع عرض مي شود:
كتاب هاي درسي مانند ساير كتاب ها نيستند كه مثلا در معاونت پرورشي و يا هر ناشر ديگر با توافق بين مولف و ناشر چاپ شود.
كتاب هاي درسي بر اساس اسناد تحولي و برنامه درسي ملي و سياست هاي ابلاغي رهبر معظم انقلاب و نيز راهنماهاي سه گانه مصوب درسي ، دوره تحصيلي و پايه هاي تحصيلي و با نظارت شوراي برنامه ريزي هر درس و پس از تاييد مراجع ذي صلاح و هم چنين اعتبار بخشي معلمان و متخصصان موضوعي و اجراي مراحل آزمايشي و نيز ارزيابي پژوهشگران سراسري مي شود.
پس خوب است در نقد خود ضمن بيان دلايل به اين اسناد و ملاحظات هم عنايت بفرمايييد.
متشكرم
رضا نباتي
از مولفين كتاب هاي درسي قرآن