شهادت؛ ثمره رزق حلال/ آرزویی که محقق شد
کد خبر: 3691163
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۰:۲۵

شهادت؛ ثمره رزق حلال/ آرزویی که محقق شد

گروه فرهنگی- یک دلاور و مردی غیرتمند، برایش فرقی نمی‌کند که آشیانه چه کسی در تلاطم است، نژاد و رنگ و زبان کسی که زیر آتش دشمن در مخمصه است و به خصوص ناموس و امنیت مرزی، وادارش می‌کند تا روی هرچه دلبستگی دارد خط بکشد و قرار را بر فرار ترجیح دهد.

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، یک دلاور و مردی غیرتمند، برایش فرقی نمی‌کند که آشیانه چه کسی در تلاطم است، نژاد و رنگ و زبان کسی که زیر آتش دشمن در مخمصه است و به خصوص ناموس و امنیت مرزی، وادارش می‌کند تا روی هرچه دلبستگی دارد خط بکشد و قرار را بر فرار ترجیح دهد، سخت است، دل کندن و بدتر از آن ماندن و تماشا کردن امنیت از دست رفته حریم اهل بیت(ع)، شهدای حرم پرکشیدند تنها به شوق حفظ ناموس و مرز، درحالیکه در وطن چشم‌هایی هنوز در انتظار دیدنشان به سر می‌برند.

معصومه صبری، مادر شهید جهانی، یکی از شهدای مدافع حرم، در گفت‌وگو با ایکنا، با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی پسرش، اظهار کرد: جواد اخلاق بسیار خوبی داشت و همیشه در مراسم‌های مذهبی شرکت می‌کرد، وقتی به مراسم دعای کمیل می‌رفتیم از اول تا آخر گریه می‌کرد، به گونه‌ای که افراد فکر می‌کردند شاید گرفتاری دارد که اینجور بی‌تابی می‌کند، اما او تشنه شهادت بود.

این مادر شهید با اشاره به اینکه جواد تأکید بسیاری بر لقمه حلال داشت، عنوان کرد: جواد علاقه بسیاری به دعای فرج و زیارت عاشورا داشت، خادم حرم امام رضا(ع) بود و وقتی متأهل شد، همسرش هم به جمع خادمان امام رضا(ع) پیوست.

عشق شهید جهانی به فوتبال و شنا

صبری با بیان اینکه جواد عاشق فوتبال بود و به شنا علاقه زیادی داشت، ابراز کرد: بسیار ورزش را دوست داشت و مطالعه زیادی هم انجام می‌داد، وقتی بیکار می‌شد، به مسجد می‌رفت و کارهای فرهنگی انجام می‌داد.

این مادر شهید در ادامه، اظهار کرد: احترام زیادی به من و پدرش می‌گذاشت و روزی 10 بار دستمان را می‌بوسید، پسر مظلومی بود و روی حجاب بسیار حساس بود.

مداحی شهید جهانی در روضه‌ها

صبوری با اشاره به اینکه جواد همیشه در جلسات روضه و مراسم مذهبی خانواده، مداحی می‌کرد و روضه حضرت زهرا(س) را می‌خواند، افزود: وقتی می‌خواست به سوریه برود به ما می‌گفت: اگر شما در آن دنیا جواب حضرت زهرا(س) را می‌دهید، من نمی‌روم.

صبری در ادامه بیان کرد: جواد علاقه بسیاری به پدرش داشت و دوست نداشت داغ پدرش را ببیند، همیشه به همسرش می‌گفت: اگر بابا از دنیا برود دیوانه می‌شوم، چراکه جواد وابسته به خانواده بود، وقتی یکی از عموهایش فوت کرد خیلی بهم ریخت.

مادر شهید جهانی در ادامه، در خصوص نحوه ازدواج پسرش، افزود: روی زن گرفتن خیلی حساس بود، 18 سالش بود و هنوز سربازی نرفته بود که یک روز آمد و گفت، من می‌خواهم ازدواج کنم، گفتم، تو نه کار داری و نه سربازی رفته‌ای، چه کسی به تو زن می‌دهد، اما جواد گفت، نمی‌خواهم وارد گناه و معصیت شوم.

عروسی ساده شهید جهانی

صبری اظهار کرد: جواد موقع خواستگاری به همسرش گفته بود، اگر یک روزی جنگ شروع شود، من می‌روم، همسرش هم گفت، اشکالی ندارد، عروسی انها خیلی ساده برگزار شد.

شهادت شهید جهانی از زبان مادر

وی در خصوص شهادت پسرش، عنوان کرد: روز یکشنبه بود که پسر دومم از من خواست به در مغازه‌اش بروم، در همین حین یکی از دوستان پسرم با ماشین به در خانه آمد و سراغ او را می‌گرفت، وقتی متوجه شد مادر شهید هستم به من گفت: «فکر کنم مجروح شده»، آنجا بود که گفتم امکان ندارد از هوا آتش ببارد و جوادم سالم باشد. همان شب پسرم به من زنگ زد و به من گفت: «بیا به مسجد سجاد»، من نیز به آنجا رفتم و خبر شهادتش را متوجه شدم. 

جواد دوست داشت همانند حضرت فاطمه(س) به شهادت برسد

مادر شهید جهانی با اشاره به آرزوی به شهادت رسیدن پسرش، بیان کرد: وقتی از تلویزیون عکس‌های خانواده شهدا و به ویژه فلسطین را می‌دید، برای رفتن به سوریه بی‌قراری می‎کرد و می‌گفت: «باید خیلی بی‌غیرت باشم که این جنایات را ببینم و برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) نروم»؛ جواد علاقه زیادی داشت که همانند بی بی فاطمه(س) از ناحیه پهلو به شهادت برسد و همانطور که می‌خواست به آرزویش رسید.

وی در ادامه گفته‌های خود به آخرین اعزام پسرش به سوریه اشاره کرد و افزود: بار آخری که می‌خواست به سوریه برود، از همه اقوام و ما خداحافظی کرد، گویا به جواد الهام شده بود که دیگر بر نمی‌گردد و بعد از 10 روز خبر شهادتش آمد.

دوست داشت ساکش را ببندم

این مادر شهید اظهارکرد: وی در آخرین ماه رمضان قبل از شهادتش، مرخصی بدون حقوق گرفت و آن سال در خانه بود، تعجب کردم، گفت: «به خاطر روزه گرفتن آمدم» و یک‌ماه کامل اینجا بود.

آزاد شدن حلب بعد از شهادت شهید جهانی

این مادر شهید با بیان اینکه بار آخری که می‌خواست به سوریه برود، گفت که چشمانش را بر روی همه دلبستگی‌هایش بسته است، ابراز کرد: جواد در آخرین تماسش، به همسرش گفته بود، هر کس می‌خواهد من را یاد کند، سه مرتبه یا زهرا(س) بگوید. بعد از شهادتش حلب آزاد شد.

وی با اشاره به اینکه وقتی پسرم به شهادت رسید بر سر مزارش گریه نکردم، عنوان کرد: بر سر مزارش گفتم: تو می‌خواستی گریه نکنم و نکردم، تو مایه افتخار من هستی، ناراحت نیستم، چراکه بی بی فاطمه(س) صبرش را به من می‌دهد، خوشحالم که فرزندم در راه حفاظت از حرم اهل بیت(ع) به شهادت رسیده است و اگر به مرگ معمولی از دنیا می‌رفت، ناراحتی‌ام بیشتر بود.

صبری ادامه گفته‌های خود را این چنین، ابراز کرد: خیلی دلتنگش هستم و وقتی گریه می‌کنم دلم را به جای دل حضرت زینب(س) می‌گذارم، که از داغ خانواده‌اش چه کشید.

این مادر شهید با اشاره به خوابی که قبل از شهادت پسرش دیده، تصریح کرد: خواب دیدم که پسرم به دنبال عروسم آمده و می‎گوید بیا به خانه برویم، اما عروسم گفت: «بگذار بچه‌ها را حاضر کنم» اما جواد گفت، «نه خودت بیا»، عروسم وقتی نزد ماشین رفت، دیده که جواد چشمانش خونی است، بعد هم که خبر شهادتش را به ما دادند.

وی ادامه داد: جواد وصیتنامه‌اش را در حرم امام رضا(ع) نوشت، وقتی شهید شد، تازه به نشانه‌های شهادتش پی‌بردم، جواد قبل از اینکه نماز بهش واجب شود، قبل از اذان صبح برای عبادت به مسجد می‌رفت و همسایه‌ها همیشه به من می‌گفتند که تو نمی‌ترسی پسرت را این وقت شب به مسجد می‌فرستی.

وی افزود: جواد وصیت کرده بود در پارک خورشید دفن شود، چراکه معتقد بود اگر یک یا چند شهید در مکان‌های عمومی تدفین شوند، در افراد تأثیر بسیاری خواهد گذاشت.

شهادت؛ ثمره رزق حلال

این مادر شهید، نان حلال را ثمره شهادت پسرش دانست و تصریح کرد: پدرش بنا بود و ما کار خاصی به غیر از انجام واجبات و ترک محرمات انجام ندادیم.

وی در ادامه گفته‌های خود در خصوص دلتنگی فرزندان پسرش، عنوان کرد: آنقدر که جواد آن‌ها را به خانه شهدا برده بود، آمادگی شهادت پدرشان را پیدا کرده بودند.

اعظم جهانی، خواهر شهید، با اشاره به اینکه دوست دارم راه برادرم را ادامه دهم، اظهار کرد: ما چهارفرزند هستیم که جواد فرزند اول خانواده بود و با من سه سال تفاوت سنی داشت. دوست دارم راه برادرم را ادامه دهم.

روی حجاب بسیار تأکید داشت

وی با اشاره به ویژگی‌های برادر شهیدش، عنوان کرد: جواد از همان بچگی منزوی بود و روی حجاب بسیار تأکید داشت، به همین خاطر من از سوم دبستان چادر سرم کردم و دوست داشت به مسجد بروم. برادرم همیشه بر روی دوستانم و ارتباط‌هایم تأکید داشت و مواظب بود تا با افرادی که از لحاظ اعتقادی و مذهب با ما هماهنگی دارند، رفت و آمد داشته باشم.

جهانی در ادامه گفته‌های خود با ذکر خاطره‌ای از برادر شهیدش، اظهار کرد: جواد در مسجد اذان می‌گفت و زیارت عاشورا می‌خواند، یادم می‌آید زمانی که به مدرسه می‌رفتم، با همسر ایشان که همسایه ما نیز بودند، همکلاس بودم، همراه همسر برادرم که آن زمان هنوز ازدواج نکرده بودند به مسجد برای نماز می‌رفتیم، جواد آنقدر حیا داشت که جلوتر از ما حرکت می‌کرد.

جواد بسیار شوخ بود

خواهر شهید جهانی با اشاره به شوخ بودن شهید جهانی، بیان کرد: جواد رفتار بسیار خوبی داشت و خیلی شوخ بود، می‌دانست کجا و چگونه شوخی کند که کسی به دل نگیرد.

وی در ادامه گفته‌های خود در خصوص حمایت برادرش از خانواده شهدا، عنوان کرد: وقتی شهید قاسمی‌دانا و اسدی به شهادت رسیدند، جواد اولین نفری بود که برای عرض تسلیت و دلداری با خانواده این شهدا دیدار کرد، یا اگر پیکر شهیدی دیر به وطن باز می‌گشت، برای تسلی خاطر دل مادر شهید، پیگیری‌های زیادی انجام می‌داد.

جواد دوست داشت در رکاب امام حسین(ع) به شهادت می‌رسید

جهانی با بیان اینکه جواد از همان بچگی خاص و عاشق شهادت بود، عنوان کرد: جواد قبل از سن تکلیف برای اعتکاف می‌رفت، همیشه دوست داشت یکی از یاران امام حسین(ع) می‌بود و در کنار ایشان به شهادت می‌رسید.

این خواهر شهید در ادامه گفته‌های خود در خصوص علاقه‌مندی برادرش برای رفتن به سوریه، ابراز کرد: علاقه جواد به سوریه از جایی شروع شد که همه  دوستانش برای کمک به آنجا رفته بودند و همین موضوع هوایی‌اش کرده بود؛ از وقتی که جواد به سوریه رفته بود، همیشه دعایش این بود که از طریق شهادت عاقبت بخیر شود.

عشق شهید جهانی به بی بی رقیه(س)

وی با بیان اینکه جواد 22 آبان 95 به شهادت رسید، بیان کرد: برادر شهیدم، در سوریه قسمت توپخانه بود و علاقه زیادی به بی بی رقیه(س) داشت، بعد از بار چهارم که به مشهد آمد، رفتارش مثل همیشه نبود، بی‌قرار بود و دائم برای رفقایش که به شهادت رسیده بودند، گریه می کرد.

انتهای پیام

captcha